سلام صبح بخیر
چه کمکی؟دوباره چی شده
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام صبح بخیر
چه کمکی؟دوباره چی شده
سلام سارا جون
خوبي عزيزم:43:
نه به خدا دست گل تازه اي آب ندادم:311:
تازه كلي هم صبوري كردم :311:با صبوري كردن خودم را تو دل مهدي جا كردم:311:
5 شنبه صبح كه بيدار شدم مهدي داشت مي رفت سر كار. بهم گفت من بعد از ظهر مي رم خونه بابام. من كه پنجشنبه ها تعطيلم خيلي ناراحت شدم و گفتم آخه من كه امروز كسي خونمون نيست مامانم اينا رفتند مسافرت مي شه شنبه بري كه منم برم مهموني.
يكدفعه چشمت روز بد نبينه عصباني شد و شروع كرد به غر غر كردن و دعوا كردن كه تو منو زنداني كردي و................................................ ........................................
خيلي ناراحت شده بودم گريه ام گرفته بود ........................ولي هيچي نگفتم فقط سكوت كردم. بهش گفتم خوب عيبي نداره بهم پول بده من برم بيرون تو هم برو گفت نه. من امروز نمي رم ولي نمي ذارم تو هم شنبه بري مهموني.
بعد كه رفت بهش اس ام اس زدم تو برو من هم مي رم شاه عبدالعظيم برگشتي بگو برگردم.
اس ام اس زد با كي مي ري و بعد هم گفت نمي خواد بري مي يام خونه
يكساعت بعد بهم زنگ زد كه من امروز مي يام و شنبه مي رم خونه مامانم اينا تو هم شنبه برو مهموني مي يام دنبالت:311::311::227::227:
اينكه گفتم كمك مربوط به پست قبليم بود:302:
رفتن به شهرستان با اينكه مي دونم احتمالش يك در هزاره ولي فكر كردن بهش ديوونم مي كنه.
راستي يك مشكل ديگه هم دارم اينقدر مامان مهدي بهم گفته كاري مي كنم مهدي تو را ول كنه و بره يك زن ديگه بگيره. رفته تو فكرم و بيرون نمي ره. شبا كابوس مي بينم اعصابم خورده. مي دونم نبايد بهش فكر كنم و اهميت بدم ولي دست خودم نيست رفته تو فكرم و بيرونم نمي ياد:302:
خواهش مي كنم كمكم كنين دارم ديوونه مي شم:303::303::316::316::316::316:
حرف خودتو بازبه خودت بگو ماشالله خودت دیگه استاد شدی :311:نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
راستی میخواستم بپرسم توخونه مادرشوهرت نمیره؟کلا قطع رابطه کردی؟
نه من خونشون نمي رم. تازه يك كم دارم آرامش مي گيرم :311::311::311:
تو را خدا نگو برو كه فكر ديدنشون هم ديوونم مي كنه :316:
فكر نكنم اونا هم چشم ديدن من را داشته باشند
به نظرمن باید حالا نمیگم یهو ولی یواش یواش رابطتو بهتر کنی چون وقتی همسرت بااونادرارتباطه نباید بزاری تنها بری باید خودتم باشی ولی یواش یواش( ازترسم گفتم:311: )باید سعی کنی برای بهبود روابطت بامهدی با اونا روابطتو بهتر کنی چون رفتن به شهرستان هم نباشه همیشه این ترس داری که میخوان مهدی رو ازت بگیرین درسته:305:
خودم هم مي دونم قطع رابطه با خانواده شوهر كار درستي نيست.
ولي به خدا من الان دو سال و چند ماهه به هر دري زدم و هر كاري كردم كه اوضاع را سر و سامون بدم ولي اونا هر دفعه بدتر مي كنند
گاهي فكر مي كنم قطع رابطه باهاشون سودش از ضررش كمتره:311::311:
به نظرم بایداین موضوع رو درموقعیت مناسب با خودمهدی مطرح کنی که کمکت کنه این موضوع رو حل کنی ببین حتی اگه حل هم نشه همین که مهدی ببینه تو برای بهبود روابطت با خانوادش تلاش کردی بهت کمک میکنه سعی کن میتونی :46:
بخشنودی اهورا مزدا
خوشبختانه دوستان زیادی شما را راهنمایی کردند و راهکارهای خوبی رو هم بهتون داده اند
همونطور که دوستان فرمودند برای حل مشکل باید قدمها را یکی یکی و آرام برداشت تا به نتیجه مطلوب رسید
من نمیتونم هم به شما ، هم به دوستان دیگه و هم به خودم دروغ بگم و امیدواری های واهی و حرفهای بی حساب بزنم
درسته که در امر مشاوره باید امید را در دل مددجو زنده کرد اما الان شما به اندازه ی کافی امید به زندگی رو داری و باید از منظر حقیقت به مشکلتون نگاه کنید ، پس اگر در ادامه با حرفهایی مواجه شدید که چندان خوشتان نیامد من رو ببخشید
مهم ترین مسئله ای که من در این تاپیک متوجه شدم اینه که چون دوستان به شما رایگان مشاوره میدن شما نمیتونی یا نمیخوای با خودت کنار بیای و خیلی سطحی از کنار حرفهای قشنگشون رد میشی اما اگر همین صحبت ها رو با پول دادن می شنیدی الان غالب مشکلاتت حل شده بود
نمیدونم چرا ما برای محبت های رایگان ارزشی قائل نمیشیم و اغلب احساس میکنیم که چون رایگان یا ارزانه به درد نمیخوره
قدم اول : اگر میخوای از پایه مشکلت رو حل کنی اسم این تاپیک رو تغییر بده
چرا فکر میکنی که پدر شوهر و مادر شوهرت قاتلند ؟ مگر قتل به همین راحتی هستش که هر کی بتونه انجامش بده ؟
یک اتفاق که ممکن بود در هر زمان و مکان دیگه ای رخ بده باعث سقط جنین شده
این تفکر که شما پدر و مادر شوهرتون رو مقصر می دونید از نفرت شما از ایشان نشأت میگیره و اگر خودتون صادقانه با خودتون خلوت کنید هیچ دلیلی برای متهم کردن اونها ندارید
پس مته به خشخاش نذارید و از کاه کوه نسازید
من و شما و تمام دوستان این تالار ، متعدد زنان بارداری رو دیدیم که به دلایل مختلف سقط کردند و گاهاً خودشون مقصر بودند
و مهم تر اینکه اگر خداوند مهربان تصمیم بر این داشت که فرزند شما زنده بمونه ، هیچ اتفاق و انسانی نمی تونست باعث مرگش بشه
خودم با چشمان خودم دیدم که یک مادر نزدیک به 2 ماه در صدد سقط و کورتاژ بود اما موفق نشد که نشد ، دو تا از بهترین پزشکان نتونستند کورتاژ کنند و خودشون از تعجب چشماشون باز مونده بود
مادری رو دیدم که قابلمه های سنگین پر از آب رو بلند میکرد ، حنا میخورد ، از پله ها محکم پایین می پرید تا جنینش سقط بشه اما نشد که نشد
مادری رو هم دیدم که فقط و فقط به خاطر اینکه گوشه تلویزیون را بلند کرده تا گرد و خاک اطرافش را پاک کند به خونریزی افتاد و . . .
متأسفانه در این ماجرا شما چیزی رو که خیلی محکم فراموش کردید قدرت بی انتهای خداوند مهربانه
قدم دوم : من مسلمان نیستم اما به این دلیل که اکثریت جامعه ی ما مسلمانند و بالطبع مراجعین من هم از همین قوم هستند ، باید به برخی اصول و مسائل اسلام واقف باشم
امام جعفر صادق می فرماید : الاباءُ ثلاثه ، اَبِن یُوَلِدُ ، اَبِن یُعَلِمُ ، اَبِن یُزَوِجُ
یعنی : هر انسانی سه تا پدر داره ، اول کسی که شما از او متولد می شوید و اسمش در شناسنامه شماست - دوم کسی که به شما علم می آموزد و سوم کسی که با فرزند او ازدواج می کنید
پدر همسر حکم پدر خود انسان را دارد و مادر او نیز حکم مادر خود
شما این جسارت رو در خودتون می بینید که نصف اون حرفهایی که به مادر شوهرتون زدید رو به مادر خودتون بزنید ؟
شما می تونید تحمل کنید یک سوم حرفهایی که به مادر شوهرتون زدید ، زن داداشتون به مادر شوهرش بزنه ؟
اگر زن داداشتون به مادرتون توهین کنه چشماش رو از حدقه در نمیارید ؟
شما که اینقدر نگران لرزیدن تن و بدن پدر و مادرتون هستیبد همینقدر نه نصف این مقدار رو هم نگرانی برای پدر و مادر شوهرتون دارید ؟
چرا از دو تا انسان خداوند یک اژدها برای خودتون ساختید ؟
یه جورایی حس کردم شما روح مرحوم هیتلر رو در وجود مادرشوهرتون پیدا کردید و عزمتون رو جزم کردید که روانه ی جهنمش کنید
خواهر خوبم
چشمهاتون رو بشویید و یک جور دیگه نگاه کنید
اگر شما در خیابان به همسایه تان سلام کنید و او بی تفاوت از کنار شما رد شود بسیار ناراحت می شوید اما اگر به یک بیمار روانی سلام کنید و او جواب ندهد شما ناراحت نمی شوید
اگر اون بنده خدایی که به قول شما سه تا روانپزشک حکم به بیماریشون دادند رو به چشم اعضای خانواده ی خودتون ببینید و توقعاتتون از اون در حد همون چیزی که گفتید باشه همه مشکلات این طرفتون حل میشه
قدم سوم : کَیِذ باشید
کیذ به معنای زیرک است
باز هم امام جعفر صادق میگه المومنُ کَیِذ یعنی مومن باید زیرک باشه
آیا شما هم زیرک بودید ؟
معمولاً زیرکان با سیست عمل می کنند اما شما چه کردید ؟
ما همسایه ای داشتیم که فوق العاده زیرک بود ، هر وقت دعوا می کرد بسیار آرام در گوش طرف مقابل فحش و ناسزا های زشت می داد و طرف رو آتش میزد ، طرف هم هوار هوار می کرد و خودش و به غربتی بازی می زد
اون همسایه ی ما هم به مردم می گفت شاهد باشید ببینید که من چیزی نمیگم و کاری نمیکنم اما این آقا هر چی دوست داره به من میگه و بالطبع در زمان شکایت هم او که با سیاست عمل کرده بود پیروز می شد
به نظر شما این سیاسته که شما به شوهرت در زمان جر و بحث میگی که من یک شوهر دیگه دارم ؟
اگر عکس یک خانم رو که نمیشناسی در کیف شوهرت ببینی چه احساسی بهت دست میده ؟
چرا خزعبلات و لجبازی های زنانه رو در برابر غیرت مردانه ی شوهرتون علم می کنید ؟
توقع دارید تو اون مرحله از جر و بحث شوهرتون بگه خوب به حمد خدا مشکل حل شد و شما که شوهر اختیار کردی و من هم قراره یک خوشگل تر از تو رو بگیرم ، پس دعوا تمومه ؟
پدر بزرگم میگفت : عاقل کسیه که توی دهنش ایست بازرسی داشته باشه ، یعنی هر حرفی رو بدون تفکر و مزه مزه کردن از دهنش خارج نکنه
به پیر به پیغمبر "زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد"
به خدای مهربون قسم در زمان عصبانیت همون حرفی که نباید بزنیم می زنیم و همون تصمیمی رو که نباید بگیریم می گیریم
عیب عصبانیت اینه که زبان زود تر و قوی تر از ذهن و فکر به کار گرفته میشه و چون زبان حد و مرزش در زمان عصبانیت گم میشه ، دردسر ساز میشه
دوستی دارم که اکثر اوقات انگشت اشاره ی دستش زخمیه ، ازش پرسیدم مشکلی داری ؟ گفت آره ، هر وقت عصبانی میشم به خاطر اینکه حرف مفت نزنم دستم رو گاز میگیرم
شما هم برای جلوگیری از تشنج بیشتر سکوت کنید
وقت زیاده برای اینکه شروع کننده ی جنگ باشید ، با چند دقیقه سکوت ضرر نمی کنید ، سکوت کنید و اگر احساس کردید دارید بازنده میشید سکوت رو بشکنید اما سکوتتون واقعاً سکوت باشه نه اینکه سی ثانیه سکوت کنید بعد مثل بمب بترکید
قدم چهارم : در صحبت هاتون فرموده بودید که مشکلات شما توسط پدر شوهر و مادر شوهرتون ساخته میشه
در این که ما عادت داریم اشتباهات خودمون رو گردن دیگران بندازیم شکی نیست اما این دفعه تقریباً حق با شماست
مشکلات عدیده ی زندگی ما توسط سخن چینان ایجاد می شود اما اگر ما در مقابل این افراد مشکلات زندگیمون رو افشا نکنیم و زبانمون رو قفل کنیم اونها چیزهای کمتری می دونند تا دخالت کنند
تقریباً می دانم که الان توی ذهنتون این میگذره که من چیزی نمیگم و مهدی حرفها رو به خانواده اش انتقال میده اما باید عرض کنم که شما حتی به مهدی هم نباید اجازه بدید تا از مشکلات شما مطلع بشه و اون رو هم با ترفندهای زنانه مطیع این امر کنید که رازدار باشه و حریم خصوصی خانواده اش در همه جا حفظ کنه
در حضور خانواده هاتون خیلی معمولی برخورد کنید ، نه قربون صدقه ی هم برید و نه به هم توهین کنید
اگر قربون صدقه هم برید حس حسادت مادرانتون برانگیخته میشه و اگر توهین کنید حس زیر سوال رفتن زحماتشون ، پس معقول و منطقی باشید
قدم پنجم : شما در بخشش دیگران مخصوصاً همسرتون ضعیف عمل میکنی
ببخش و نترس
تو نوشته اتون خوندم که می ترسید ببخشید و کوچک بشید
اگر با بخشیدن کسی کوچک می شد الان خداوند مهربان باید زیر دست و پای بندگانش زندگی می کرد از بس بخشیده و کوچک شده
ظاهراً هنوز به این مرحله از باور نرسیدید که بخشش کار بزرگان است
ببخشید تا عظمت روح خودتان را به رخ بکشید و دیگران به این باور برسند که لیلا آنقدر روحش بزرگ است که به این سادگی ها از کسی دلخور نمی شود
این بخشش ها اولین حسنش اینه که خودتون رو بزرگ می کنید نه کوچک ، دوم اینه که به عیوب دیگران توجه کمتری می کنید و دنبال آتو گرفتن نیستید ، سوم اینکه دیگران در حضور شما آرامش دارند و میدونند که شما از اشتباهاتشون استفاده ی ابزاری نمی کنید
پس هرگز فراموش نکنید که بخشش کار بزرگان است
سعی کنید از منظر بالا به دیگران نگاه کنید ، نه اینکه مغرور باشید ها نه ، به این چشم به اطرافیان نگاه کنید که اونها کوچک تر و ضعیف تر از شما هستند و گناه دارند بهشون ظلم کنید
در اغلب بیمارستان ها پرستاران رفتار تند و خشنی رو با بیماران دارند اما پزشکان ( هر چه تحصیلات و مراتبشون بالا تر باشه ) مهربان تر و رئوف تر هستند
اطرافیانتون رو با چشم یک فوق تخصص جراحی قلب ببینید و حس کنید که اونها اگر حرفی می زنند به دلیل بیماری و دردی است که دچارش هستند
قدم ششم : ما در ورزش های رزمی یک اصل داریم به نام اصل تائو
فیلمهای بروسلی رو دیدید ؟
بروسلی با یک ضربه حریفش رو نقش زمین می کرد و من زمانی که این فیلمها رو می دیدم فکر می کردم که حقه ای فیلمبرداری و الکی یک مشت می زنند و طرف نقش زمین میشه
شاید تو اون فیلم ها واقعً از این شگردهای فیلمبرداری استفاده میشد اما این اصل وجود داره
حالا این اصل چیه ؟
زدن ضربه به نقاط حساس بدن
یک ورزشکار رزمی اگر به این اصل واقف باشه میتونه فقط و فقط با زدن یک ضربه حریفش رو نقش زمین کنه
ضربه زدن به آپگاه ، رگ گردن ، بیضه ، سفید ران و . . . حریف رو بی زحمت به مرحله ی مرگ میرسونه
شما در جر و بحث هاتون از اصل تائو استفاده می کنیدزدن ضربه به نقاط حساس همسرتون و به حد مرگرسوندنش
چه طوری ؟ بهش گفتید من دوست پسر دارم یا شوهر دیگه ای دارم یا ازت خسته شدم یا تو عرضه نداری یا تو برده ی مادرتی یا رفتم ولگردی یا . . .
اگر تا حالا زنده موندید خدا دوستتون داشته
ضربه های حساس را به بزرگترین دشمنان در مواقع بحرانی می زنند نه به نزدیک ترین فرد زندگی و در زمان جر و بحث های کودکانه
پس باز هم اختیار زبانتان را داشته باشید و کلیدش در دست خودتون باشه نه عصبانیتتون
قدم هفتم : پرسیده بودید که برای ترمیم رابطه میتوان امیدوار بود یا نه ؟
اگر امیدتون رو از دست دادید برید دادگاه و تقاضای طلاق بدید
همینکه الان در این تالار تاپیکتون به صفحه 16 و 17 رسیده یعنی هنوز امیدوارید که زندگیتون درست بشه
دایی دوست من در بازار تهران حجره ی فرش فروشی داره و از سرشناسان و افراد به نام و خوش نام بازار فرشه
ایشون یک همسر دارند که من زندگی این ها را از زبان خانمش در حضور خودش شنیدم
خانمش می گفت 17 سال درد و بدبختی کشیدم
کمترین دردم این بود که اگر حاجی میرفت حمام ، پسرم رو صدا میزد تا بره و پشت کمر باباش رو لیف بزنه اما اگر پسرم نبود خودم میرفتم و حاجی با مشت و لگد منو از حمام بیرون می کرد
می گفت یه کلبه یا یک اتاقک شبیه خونه ی سگ با چوب ساخت و گوشه حیاط کنار خونه سگ هامون گذاشت و من 9 سال در اون زندگی کردم و توی خونه راهم نمیداد و میگفت تو سگ هستی و نجس
میگفت به هیچ قیمتی دست پخت من رو نمیخورد و اگر غذا درست می کردم جلوی سگ ها میذاشت و سگ ها هم که برنج نمی خوردند بهم میگفت دست پختت رو سگ ها هم نمی خورن فلان فلان شده
به پسرهام یاد داده بود اگر من به سمتشون برم بهم بگن چخه
میگفت در مقابل چشمانم زنان هرزه رو می آورد خونه و جالب اینجا بود که باید زنان رو در حمام منزل تمیز شستشو میکردم تا پاک و مطهر خدمت همسرم برسند
میگفت 17 سال تمام تحقیر ها و توهین هایی رو که از در و دیوار و آسمون به روم آوار میشد رو تحمل کردم چون از صمیم قلب عاشق شوهرم بودم
اما الان تمام اون صبوری ها نتیجه داد و زلیخا عاقبت به خیر شد
من جای اون زن قسم میخورم
اگر وارد هر محفلی بشه تمام افراد جلوی پایش بلند می شوند و با یک دنیا اعتبار بهش نگاه می کنند
شوهر و دو تا پسرش دقیقاً مثل بادیگاردهای کارکشته کنارش هستند و اگر شما تو خیابان ببینیش احساس میکنی این زن متعلق به دستگاه امنیتی کشوره و این افراد محافظانش هستند
دوستم می گفت یک روز به داییم زنگ زدند و گفتند خانمت مریضه و کمی بی حوصله است ، داییم بدون هیچ حرفی گوشی رو قطع کرد و مشتریاش رو به شاگردش سپرد و با عجله رفت خونه و عصر همون روز زنش رو برد دوبی تا آب و هوا عوض کنه
آره خواهر من
این نتیجه ی صبر و تحمله
من نمیگم شما باید به اون حد برسی اما در همین حد که هستید صبوری کنید و مطمئن باشید اگر صادقانه فکر و عمل کنید و هیچ خصومتی در بین نباشه و عاشقانه همسرتون رو دوست داشته باشید و به عشق اون سختی ها رو تحمل کنید عاقبت بخیر میشید
قدم هشتم : فرمودید که مادر شوهرتون دشمن شماست
اگر بر فرض محال من با این تفکر شما موافق باشم فکر می کنید راه مقابله با دشمن خانگی اینه که همین رفتارهاتون رو انجام بدید ؟
بزرگترین سیاستمداران دنیا میگن ما به دوستامون نزدیکیم و به دشمنانمون نزدیک تر
شما اگر مادر شوهرتون رو دشمن می بینید چه قدر بهش نزدیکید ؟
اصول مقابله با دشمن اطلاع پیدا کردن از اهداف دشمنه
گاهی اوقات باید اینقدر به دشمنت نزدیک و بی تفاوت باشی که نتونه تشخیص بده نقطه ضعف شما چیه و براتون نقشه بکشه
باز هم بر فرض محال که مادر شوهر شما دشمنتونه ، شما نباید به ایشون بفهمونید که وابستگی شدید به شوهر و محل زندگیتون دارید تا به اصطلاح خودتون نقشه ی انتقالی یا استخدام همسرتون رو در یک شهرستان دیگه بکشه
اگر در زمان شنیدن این مطلب با خنده می گفتید وااااای چه قدر خوب ، بریم از دست این مردم راحت بشیم ، یا ، وااااااااای چه جالب ، بریم یه تنوع تو زندگیمون ایجاد بشه ، خسته شدیم از بس تو این تهران دودگرفته نفس کشیدیم
اگر واقعاً حرف شما درست باشه و مادر شوهرتون دشمن باشه با شنیدن این کلمات موضع خودش رو عوض میکنه چون هیچ دشمنی برای شادی حریفش کاری نمیکنه
مطلب دیگه اینکه برای مقابله با دشمن باید در مقابلش ایستاد
مگر نمیگید مادر شوهرتون مخالف پیشرفت و زندگی سالم و موفق شماست ؟ پس شما هم دشمنیتون رو با پیشرفت و سالم و موفق زندگی کردن نشون بدید و در نهایت فاتح این میدان بشید
قدم نهم : هر وقت به فکر طلاق و جدایی و خدای نکرده دوستی های خیابانی افتادید به این فکر کنید که از مهدی بهتر چه کسی میتونه براتون باشه ؟
یک لیست از محاسن همسرتون صادقانه تهیه کنید و در زمان هجوم این افکار بهش یک نگاه بیندازید
قدم دهم : یکی از بزرگترین نعمت های خداوند مهربان فراموشیه
ما گاهی اوقات از فراموشی می نالیم اما غافلیم که این فراموش یکی از بهترین نعمت های خداوند مهربانه و اگر نبود زندگی برای ما غیر ممکن می شد
تا حالا شخصی را که دوستش داشتید رو از دست دادید ؟
یادتون میاد که در زمان تشییع جنازه چه قدر گریه می کردید ؟
حالا چی ؟
اگر قرار بود همون احساس روز تشییع جنازه در شما زنده می موند و شما دائم در حال گریه بودید امروز می تونستید زندگی کنید ؟
اگر بعد از هر دعوا با مهدی شما نمی تونستید آرام بشید و فراموش کنید چه اتفاقی می افتاد ؟
این جر و بحث ها و مشکلات پیش پا افتاده رو فراموش کنید
تا حالا اندازه ی واقعی مغز رو دیدی ؟ شاید به اندازه کف دست باشه
به نظرت این همه کینه و نفرت در اون محیط جا میشه ؟ ما داریم به خودمون ظلم می کنیم که این همه فشار نا متعادل رو به مغزمون میاریم
فراموش کنید و به خوتون لطف کنید
قدم یازدهم : دعوی زیاد و متمادی مرد رو خسته و فراری میکنه
تو خونتون کاغذ و خودکار دارید ؟ متکا و بالشت دارید ؟
وقتی از دنیا و آدماش ، محل کار و همکارات ، همسرت و خانواده اش خسته میشید ، متکا کتک خور خوبیه
هر چی خشم و کینه و نفرت دارید و روی متکا خالی کنید و هر چی فحش بلدید به متکا بدید تا تخلیه بشید
کاغذ و قلم هم معجزه میکنه
تا حالا برای همسرتون نامه نوشتید و احساسات خودتون رو مکتوب به ایشون منتقل کردید ؟
بهتون پیشنهاد میکنم که یک شب تمام احساسات خودتون رو بر روی کاغذ بنویسید و نگران زیاد شدن حجم نامه هم نباشید و اون رو پنهانی داخل جیب شلوار شوهرتون بذارید و صبح خودتون رو بزنید به خواب یا زودتر از او به محل کار برید و منتظر بمونید که شب نتیجه اش رو ببینید
نتیجه نه معجزه اش رو ببینید
فقط یادتون بمونه که خیلی خیلی خیلی مواظب کلامتون باشید ومودبانه حرف بزنید
قدم دوازدهم : راه اشتباه رفتن یا اشتباه راه رفتن
شما راه رو اشتباه میری یا اشتباه راه میری ؟
اگر راهو اشتباه میری امیدی هست اما اگر اشتباهی راه میری باید یک فکر اساسی برای خودت بکنی
اشتباه راه رفتن یعنی عمدی دنبال مشکل بودن ، دنبال آتو گرفتن بودن ، به عمد از کاه کوه ساختن ، با دانش به اینکه طرف متوجه نبوده دعوا درست کردن
باور کنید که تا خدا نخواد برگی از درخت نمیفته
شما مسلمانان میگید که خدا در دو مرحله بندگانش رو مورد تمسخر قرار میده
اول : زمانی که میخواد کسی رو بالا ببره و دشمنانش محکم گرفتنش تا بالا نره
دوم : زمانی که میخواد کسی رو پایین بیاره و زمین بزنه و دوستانش زیرش ایستادند تا زمین نیفته
با درایت عمل کنید و باور کنید که خداوند دوستدار صابران و عاقلان است
قدم سیزدهم : کنترل
شوهرتون رو کنترل نکنید
برای شوهرتون مادر نباشید
امیدوارم که تا امروز به این نتیجه رسیده باشید که در منزل شما یک سری وسایل وجود داره که مختص به یکی از شماست و دیگری حق استفاده از اون رو نداره
آیا همسر شما آقا مهدی تا حالا از ریمل و رژ لب و پنکک شما استفاده کرده ؟
آیا شما تا حالا از لباس زیر یا ماشین صورت تراشی ایشون یا کت و شلوارش استفاده کردید ؟
بعضی از اقلام و وسایل داخل منزل برای یک نفر از تعضا است و دیگران حق استفاده از آن را ندارند
یکی دیگر از این وسایل موبایل است
همانطور که شما مسواک مهدی را استفاده نمی کنید از موبایلش هم نباید استفاده کنید
نباید احساس کند که شما او را از طریق موبایل یا هر وسیله ی شخص دیگه کنترل می کنید
من مددجویی داشتم که می گفت پس از هر بار حمام رفتن همسرم لباس زیر مرا برداشته و به دقت بررسی میکند تا اثری از رابطه نامشروع پیدا کند
به نظر شما این کار درست است ؟
یکی از دوستانم میگفت من وقتی موبایلم رو در خانه جا میگذارم حتی همسرم جای موبایل را تغییر نمی دهد چه برسد به اینکه برداشته و چک کند
پس شوهرتون رو در این وضعیت قرار ندید که احساس کنه شما نقش مادر یا آقا بالاسر رو براش دارید
قدم چهاردهم : شاید این نکته آخرین حرفم باشه
برگردیم به ابتدای حرفهام
متأسفانه شما برای هر حرف و پیشنهادی که بهتون میکنند یک جواب توی آستینتون دارید و سریعاً آیه ی یأس میخونید
یکی دیگه از مشکلات اینه که شما مشکلاتت رو یکی یکی که اتفاق میفته میگی و دوستان هم بالطبع جواب همون مشکل رو به شما میدن
شما باید ریشه ی مشکل رو پیدا کنی و دوستان بر اساس ریشه یابی مشکل شما رو بررسی کنن تا بهتر جواب بگیری و خسته نشید
در مراجعه به روانشناس شاید جلسات مشاوره طولانی بشه و مشاور راهکارهای ابتدایی به شما بده ولی در نهایت با تعداد مراجعات شما و پاسخ دادن به سوالات ایشان ، مشکل ریشه یابی میشه و راهکار قطعی و اساسی از دیدگاه اون مشاور به شما داده میشه
سعی کنید نخواهید دیگران را به قول عوام بپیچونید و حرف خودتون رو به کرسی بشونید
بنده بعد از دعوت شما ، تمام تاپیک رو دیروز خوندم و از هر قسمتی که برام معنا داشت نگته برداری کردم وچکیده اش رو در اینجا نوشتم
حرفهای من بر اساس عنوان مشکلات خودتون بوده و الان خوشحالم که راهکارهای دوستان به دردتون خورده و شما دوباره طعم زندگی آرام را می چشید
از این مرحله به بعد هم یاد خدا رو در دلتون زنده تر کنید و وجود خدا رو در زندگیتون احساس کنید
اگر گاهاً اشتباه تایپی در نوشتارم وجود داشت عذر خواهی میکنم
زیاده عرضی نیست و امیدوارم که اگر گاهی در کلامم تندروی کردم منو ببخشید
باز هم اگر امری بود بنده با کمال میل در خدمتتون هستم
ایام بکام
خداوند پاک و نیکو نهاد نگاهبانتان باد
شادزیوی
سلام زرتشت عزيز
راهنمايي شما اينقدر عالي بود كه سعي مي كنم تحت هيچ شرايطي ديگه كارهاي خودم را توجيه نكنم و واقعا درصدد حل مشكلم باشم
زرتشت عزيز هدف من تغيير كردنه خودم هم مي دونم كه مشكلات زيادي توي رفتارم دارم و بايد اصلاح شوم. فقط كمك مي خوام پس خواهش مي كنم تو جريان اين تغيير تنهام نذارين
اسم تاپيكم را مي ذارم "تغيير كردم و عاقبت بخير شدم"نقل قول:
قدم اول : اگر میخوای از پایه مشکلت رو حل کنی اسم این تاپیک رو تغییر بده
نقل قول:
قدم دوم : من مسلمان نیستم اما به این دلیل که اکثریت جامعه ی ما مسلمانند و بالطبع مراجعین من هم از همین قوم هستند ، باید به برخی اصول و مسائل اسلام واقف باشم
امام جعفر صادق می فرماید : الاباءُ ثلاثه ، اَبِن یُوَلِدُ ، اَبِن یُعَلِمُ ، اَبِن یُزَوِجُ
یعنی : هر انسانی سه تا پدر داره ، اول کسی که شما از او متولد می شوید و اسمش در شناسنامه شماست - دوم کسی که به شما علم می آموزد و سوم کسی که با فرزند او ازدواج می کنید
پدر همسر حکم پدر خود انسان را دارد و مادر او نیز حکم مادر خود
شما این جسارت رو در خودتون می بینید که نصف اون حرفهایی که به مادر شوهرتون زدید رو به مادر خودتون بزنید ؟
شما می تونید تحمل کنید یک سوم حرفهایی که به مادر شوهرتون زدید ، زن داداشتون به مادر شوهرش بزنه ؟
اگر زن داداشتون به مادرتون توهین کنه چشماش رو از حدقه در نمیارید ؟
شما که اینقدر نگران لرزیدن تن و بدن پدر و مادرتون هستیبد همینقدر نه نصف این مقدار رو هم نگرانی برای پدر و مادر شوهرتون دارید ؟
چرا از دو تا انسان خداوند یک اژدها برای خودتون ساختید ؟
یه جورایی حس کردم شما روح مرحوم هیتلر رو در وجود مادرشوهرتون پیدا کردید و عزمتون رو جزم کردید که روانه ی جهنمش کنید
خواهر خوبم
چشمهاتون رو بشویید و یک جور دیگه نگاه کنید
زرتشت عزيز من اينجا اصلا قصدم توجيه كردن خودم و اشتباهاتم نيست ولي باور كن اونا خيلي در حق من بدي كردند به طوري كه گاهي وقتي كارهاشون را حتي براي مامانم تعريف مي كردم باور نمي كرد و فكر مي كرد مبالغه ميكنم
زرتشت عزيز با توجه به اتفاقاتي كه افتاده و اينكه تازه دارم با مهدي و خودم به آرامش مي رسم خواهش مي كنم فعلا ازم نخواه كه با هاشون رابطه برقرار كنم احساس مي كنم بايد يك مدت تنها باشم شايد با نديدنشون به مرور زمان بتونم ببخشمشون.
نقل قول:
قدم سوم : کَیِذ باشید
کیذ به معنای زیرک است
باز هم امام جعفر صادق میگه المومنُ کَیِذ یعنی مومن باید زیرک باشه
آیا شما هم زیرک بودید ؟
معمولاً زیرکان با سیست عمل می کنند اما شما چه کردید ؟
ما همسایه ای داشتیم که فوق العاده زیرک بود ، هر وقت دعوا می کرد بسیار آرام در گوش طرف مقابل فحش و ناسزا های زشت می داد و طرف رو آتش میزد ، طرف هم هوار هوار می کرد و خودش و به غربتی بازی می زد
اون همسایه ی ما هم به مردم می گفت شاهد باشید ببینید که من چیزی نمیگم و کاری نمیکنم اما این آقا هر چی دوست داره به من میگه و بالطبع در زمان شکایت هم او که با سیاست عمل کرده بود پیروز می شد
به نظر شما این سیاسته که شما به شوهرت در زمان جر و بحث میگی که من یک شوهر دیگه دارم ؟
زرتشت عزيز قبول دارم حماقت كردم اون لحظه فقط مي خواستم با حرفم مهدي را آتيش بزنم تا شايد يه كم حرف هاي زشتش را جبران كنم ولي با اين حال قبول دارم حماقت كردم و واقعا نمي دونم چطور از تو ذهن مهدي اون موضوع را پاك كنم تا دوباره بهم اعتماد كنه كمكم كنيد؟
نقل قول:
قدم چهارم : در صحبت هاتون فرموده بودید که مشکلات شما توسط پدر شوهر و مادر شوهرتون ساخته میشه
در این که ما عادت داریم اشتباهات خودمون رو گردن دیگران بندازیم شکی نیست اما این دفعه تقریباً حق با شماست
مشکلات عدیده ی زندگی ما توسط سخن چینان ایجاد می شود اما اگر ما در مقابل این افراد مشکلات زندگیمون رو افشا نکنیم و زبانمون رو قفل کنیم اونها چیزهای کمتری می دونند تا دخالت کنند
تقریباً می دانم که الان توی ذهنتون این میگذره که من چیزی نمیگم و مهدی حرفها رو به خانواده اش انتقال میده اما باید عرض کنم که شما حتی به مهدی هم نباید اجازه بدید تا از مشکلات شما مطلع بشه و اون رو هم با ترفندهای زنانه مطیع این امر کنید که رازدار باشه و حریم خصوصی خانواده اش در همه جا حفظ کنه
زرتشت عزيز مي شه در مورد قسمتي كه هايلايت كردم بيشتر برام توضيح بدين و راهنماييم كنين گاهي احساس مي كنم وقتي از مهدي مي خوام رازدار باشه اون جري تر مي شه كه اون موضوع را به اطلاع خانوادش برسونه
در حضور خانواده هاتون خیلی معمولی برخورد کنید ، نه قربون صدقه ی هم برید و نه به هم توهین کنید
اگر قربون صدقه هم برید حس حسادت مادرانتون برانگیخته میشه و اگر توهین کنید حس زیر سوال رفتن زحماتشون ، پس معقول و منطقی باشید
فعلا ازم نخواين باهاشون رفت و آمد كنم خواهش مي كنم
حتما دارم تمام سعي ام را مي كنم كه بخشنده و صبور باشمنقل قول:
قدم پنجم : شما در بخشش دیگران مخصوصاً همسرتون ضعیف عمل میکنی
ببخش و نترس
نقل قول:
قدم ششم : ما در ورزش های رزمی یک اصل داریم به نام اصل تائو
فیلمهای بروسلی رو دیدید ؟
بروسلی با یک ضربه حریفش رو نقش زمین می کرد و من زمانی که این فیلمها رو می دیدم فکر می کردم که حقه ای فیلمبرداری و الکی یک مشت می زنند و طرف نقش زمین میشه
شاید تو اون فیلم ها واقعً از این شگردهای فیلمبرداری استفاده میشد اما این اصل وجود داره
حالا این اصل چیه ؟
زدن ضربه به نقاط حساس بدن
یک ورزشکار رزمی اگر به این اصل واقف باشه میتونه فقط و فقط با زدن یک ضربه حریفش رو نقش زمین کنه
ضربه زدن به آپگاه ، رگ گردن ، بیضه ، سفید ران و . . . حریف رو بی زحمت به مرحله ی مرگ میرسونه
شما در جر و بحث هاتون از اصل تائو استفاده می کنیدزدن ضربه به نقاط حساس همسرتون و به حد مرگرسوندنش
چه طوری ؟ بهش گفتید من دوست پسر دارم یا شوهر دیگه ای دارم یا ازت خسته شدم یا تو عرضه نداری یا تو برده ی مادرتی یا رفتم ولگردی یا . . .
اگر تا حالا زنده موندید خدا دوستتون داشته
ضربه های حساس را به بزرگترین دشمنان در مواقع بحرانی می زنند نه به نزدیک ترین فرد زندگی و در زمان جر و بحث های کودکانه
پس باز هم اختیار زبانتان را داشته باشید و کلیدش در دست خودتون باشه نه عصبانیتتون
مي دونم حماقت كردم اون حرف را زدم كمكم كنين آثار حرف زشتم را از ذهنش پاك كنم.
زرتشت جان من از روزي كه عضو تالار شدم خيلي روي خودم و رابطه مون كار كردم مهدي هم خيلي به من كمك مي كنه خدا را شكر خيلي هم پيشرفت كردم ولي هميشه مي ترسم مادر شوهرم دوباره توطئه هاش را شروع كنه و رابطه مون را به هم بريزهنقل قول:
قدم هفتم : پرسیده بودید که برای ترمیم رابطه میتوان امیدوار بود یا نه ؟
نقل قول:
قدم هشتم : فرمودید که مادر شوهرتون دشمن شماست
اگر بر فرض محال من با این تفکر شما موافق باشم فکر می کنید راه مقابله با دشمن خانگی اینه که همین رفتارهاتون رو انجام بدید ؟ نه اشتباه كردم و الان دارم تمام سعي ام را مي كنم كه جبران كنم
گاهی اوقات باید اینقدر به دشمنت نزدیک و بی تفاوت باشی که نتونه تشخیص بده نقطه ضعف شما چیه و براتون نقشه بکشه
باز هم بر فرض محال که مادر شوهر شما دشمنتونه ، شما نباید به ایشون بفهمونید که وابستگی شدید به شوهر و محل زندگیتون دارید تا به اصطلاح خودتون نقشه ی انتقالی یا استخدام همسرتون رو در یک شهرستان دیگه بکشه
اگر در زمان شنیدن این مطلب با خنده می گفتید وااااای چه قدر خوب ، بریم از دست این مردم راحت بشیم ، یا ، وااااااااای چه جالب ، بریم یه تنوع تو زندگیمون ایجاد بشه ، خسته شدیم از بس تو این تهران دودگرفته نفس کشیدیم
اگر واقعاً حرف شما درست باشه و مادر شوهرتون دشمن باشه با شنیدن این کلمات موضع خودش رو عوض میکنه چون هیچ دشمنی برای شادی حریفش کاری نمیکنه
نقل قول:
راستش مي خواستم اينكار را بكنم چون مامانم هم اين راه را به من پيشنهاد كردند ولي ترسيدم از روي لجبازي با اين حرفم خودم به مهدي برگ سبز رفتن به شهرستان را بدهم .
نقل قول:
مطلب دیگه اینکه برای مقابله با دشمن باید در مقابلش ایستاد
مگر نمیگید مادر شوهرتون مخالف پیشرفت و زندگی سالم و موفق شماست ؟ پس شما هم دشمنیتون رو با پیشرفت و سالم و موفق زندگی کردن نشون بدید و در نهایت فاتح این میدان بشید
زرتشت عزيز الان چند هفته اي است كه عضو تالار شده ام دارم تمام تلاشم را مي كنم تا با خوشبخت بودنم فاتح ميدان جنگي باشم كه مادر شوهرم درست كرده نه با جنگ و دعوا
من مهدي را دوست دارم و هيچوقت هم به فكر جدايي از اون و دوستي هاي خياباني نيفتادم فقط مي خواستم با اين كارا و اين حرفا متوجه رفتار زشتش بكنمش تا شايد ديگه اينقدر منو اذيت نكنهنقل قول:
قدم نهم : هر وقت به فکر طلاق و جدایی و خدای نکرده دوستی های خیابانی افتادید به این فکر کنید که از مهدی بهتر چه کسی میتونه براتون باشه ؟
یک لیست از محاسن همسرتون صادقانه تهیه کنید و در زمان هجوم این افکار بهش یک نگاه بیندازید
نقل قول:
قدم دهم : یکی از بزرگترین نعمت های خداوند مهربان فراموشیه
ما گاهی اوقات از فراموشی می نالیم اما غافلیم که این فراموش یکی از بهترین نعمت های خداوند مهربانه و اگر نبود زندگی برای ما غیر ممکن می شد
زرتشت عزيز دارم سعي ام را مي كنم فراموش كنم ولي باور كن سخته گاهي وقتا وقتي مهدي داره قربون صدقه ام مي ره (توي سكس) ياد حرفا و كارهاش مي افتم و هيچ لذتي نمي برم. (اين الان يكي از مشكلات عمده ام هست)
نقل قول:
قدم یازدهم : دعوی زیاد و متمادی مرد رو خسته و فراری میکنه
تو خونتون کاغذ و خودکار دارید ؟ متکا و بالشت دارید ؟
حتما دارم تمرين مي كنم
نقل قول:
تا حالا برای همسرتون نامه نوشتید و احساسات خودتون رو مکتوب به ایشون منتقل کردید ؟
بهتون پیشنهاد میکنم که یک شب تمام احساسات خودتون رو بر روی کاغذ بنویسید و نگران زیاد شدن حجم نامه هم نباشید و اون رو پنهانی داخل جیب شلوار شوهرتون بذارید و صبح خودتون رو بزنید به خواب یا زودتر از او به محل کار برید و منتظر بمونید که شب نتیجه اش رو ببینید
نتیجه نه معجزه اش رو ببینید
فقط یادتون بمونه که خیلی خیلی خیلی مواظب کلامتون باشید ومودبانه حرف بزنید
باشه اينكارو مي كنم فقط چون خيلي رك هستم اجازه بدين يه كم روي خودم كاركنم تا يكوقت دوباره با نامه همه چيز را به هم نريزم
گانش رو
نقل قول:
قدم دوازدهم : راه اشتباه رفتن یا اشتباه راه رفتن
شما راه رو اشتباه میری یا اشتباه راه میری ؟
اگر راهو اشتباه میری امیدی هست اما اگر اشتباهی راه میری باید یک فکر اساسی برای خودت بکنی
اشتباه راه رفتن یعنی عمدی دنبال مشکل بودن ، دنبال آتو گرفتن بودن ، به عمد از کاه کوه ساختن ، با دانش به اینکه طرف متوجه نبوده دعوا درست کردن
باور کنید که تا خدا نخواد برگی از درخت نمیفته
شما مسلمانان میگید که خدا در دو مرحله بندمورد تمسخر قرار میده
اول : زمانی که میخواد کسی رو بالا ببره و دشمنانش محکم گرفتنش تا بالا نره
دوم : زمانی که میخواد کسی رو پایین بیاره و زمین بزنه و دوستانش زیرش ایستادند تا زمین نیفته
با درایت عمل کنید و باور کنید که خداوند دوستدار صابران و عاقلان است
نه زرتشت عزيز من راه را اشتباه مي رم و هيچ عمدي در انجام كارهام ندارم
نقل قول:
قدم سیزدهم : کنترل
شوهرتون رو کنترل نکنید
برای شوهرتون مادر نباشید
امیدوارم که تا امروز به این نتیجه رسیده باشید که در منزل شما یک سری وسایل وجود داره که مختص به یکی از شماست و دیگری حق استفاده از اون رو نداره
آیا همسر شما آقا مهدی تا حالا از ریمل و رژ لب و پنکک شما استفاده کرده ؟
آیا شما تا حالا از لباس زیر یا ماشین صورت تراشی ایشون یا کت و شلوارش استفاده کردید ؟
بعضی از اقلام و وسایل داخل منزل برای یک نفر از تعضا است و دیگران حق استفاده از آن را ندارند
یکی دیگر از این وسایل موبایل است
همانطور که شما مسواک مهدی را استفاده نمی کنید از موبایلش هم نباید استفاده کنید
نباید احساس کند که شما او را از طریق موبایل یا هر وسیله ی شخص دیگه کنترل می کنید
من مددجویی داشتم که می گفت پس از هر بار حمام رفتن همسرم لباس زیر مرا برداشته و به دقت بررسی میکند تا اثری از رابطه نامشروع پیدا کند
به نظر شما این کار درست است ؟
یکی از دوستانم میگفت من وقتی موبایلم رو در خانه جا میگذارم حتی همسرم جای موبایل را تغییر نمی دهد چه برسد به اینکه برداشته و چک کند
پس شوهرتون رو در این وضعیت قرار ندید که احساس کنه شما نقش مادر یا آقا بالاسر رو براش دارید
بله درست مي گين ولي گاهي خيلي وسوسه برانگيزه ببينين من حالت عادي موبايل مهدي را چك نمي كنم وقتي با هم مشكل پيدا مي كنيم اين كار را مي كنم تا دليل مشكل را بدونم البته اين كار را هم ترك كردم (در حال تركم) الان 5 روزه به موبايلش دست نزدم
نقل قول:
قدم چهاردهم : شاید این نکته آخرین حرفم باشه
برگردیم به ابتدای حرفهام
متأسفانه شما برای هر حرف و پیشنهادی که بهتون میکنند یک جواب توی آستینتون دارید و سریعاً آیه ی یأس میخونید
یکی دیگه از مشکلات اینه که شما مشکلاتت رو یکی یکی که اتفاق میفته میگی و دوستان هم بالطبع جواب همون مشکل رو به شما میدن
شما باید ریشه ی مشکل رو پیدا کنی و دوستان بر اساس ریشه یابی مشکل شما رو بررسی کنن تا بهتر جواب بگیری و خسته نشید
در مراجعه به روانشناس شاید جلسات مشاوره طولانی بشه و مشاور راهکارهای ابتدایی به شما بده ولی در نهایت با تعداد مراجعات شما و پاسخ دادن به سوالات ایشان ، مشکل ریشه یابی میشه و راهکار قطعی و اساسی از دیدگاه اون مشاور به شما داده میشه
جواب اين قسمت را به زودي براتون مي فرستم دارم روش كار مي كنم
سعی کنید نخواهید دیگران را به قول عوام بپیچونید و حرف خودتون رو به کرسی بشونید
زرتشت عزيز قصد من فقط و فقط حل مشكل ام هست. به نظرتون كسي كه طي يكسال اينقدر رنج كشيده هدفش پيچوندن ديگرونه يا حل مشكل اش
بنده بعد از دعوت شما ، تمام تاپیک رو دیروز خوندم و از هر قسمتی که برام معنا داشت نگته برداری کردم وچکیده اش رو در اینجا نوشتم
حرفهای من بر اساس عنوان مشکلات خودتون بوده و الان خوشحالم که راهکارهای دوستان به دردتون خورده و شما دوباره طعم زندگی آرام را می چشید
از این مرحله به بعد هم یاد خدا رو در دلتون زنده تر کنید و وجود خدا رو در زندگیتون احساس کنید
اگر گاهاً اشتباه تایپی در نوشتارم وجود داشت عذر خواهی میکنم
زیاده عرضی نیست و امیدوارم که اگر گاهی در کلامم تندروی کردم منو ببخشید
زرتشت عزيز از صميم قلب دوستت دارم و سعي مي كنم كاملا مطابق با نوشته هاتون پيش برم تا وقت گرانبهاتون را هدر ندم. خيلي خوشحالم كه دوست خوبي مثل شما پيدا كردم خواهش مي كنم تنهام نذارين و كمكم كنين چون مي دونم مشكلم به صورت عمقي حل نشده و مثل يك آتش زير خاكستر مي مونه شايد اگه مهدي باهام همكاري نكرده بود تا الان دوباره بارها دعوامون شده بود.
سلام دوستان:43::46:
منو فراموش كردين چرا ديگه هيچ كي با هام حرف نمي زنه:311::311::311: