حال و احوال یاران همدردی (12)

سلام دوستان
اولین باره که من اینجا پست میفرستم و خیلی خوشحالم بابتش. چون نمیدونستم که تو فروم همچین تاپیکی هست.

یه تاپیکی هم چند وقت پیش زده بودم اتفاقا و خیلی استفاده کردم از توصیه های دوستان.

امروز خواستم درد و دل کنم باهاتون. راستش هفته قبل مقدمات آشنایی با یکی فراهم شد. چند روز جسته گریخته صحبت کردیم بعد ازم پرسید که میخوای بیشتر آشنا شیم با هم. منم گفتم آره مشکلی نیست. جالبه بعدش برگشت بهم گفت که اگه تصمیمت جدی هست من بقیه رو ردشون کنم برن! [ منظورش اشخاص دیگری بود که بهش پیشنهاد داده بودن و یا دارن میدن! ]
من ناراحت شدم و بهش توپیدم سر این قضیه

اما واقعا چرا جامعه این مدلی شده؟
این چیزا واسه من عجیبه یا برای همه؟

جناب رامین ما نمی دونیم نحوه آشنایی شما چطوری بوده . رسمی بوده و یا خیر . احساس می کنم او دختر فکر کرده می خواین باهاش دوست باشین و هدف ازدواج ندارین . فکر کنم با فیلتیرینگ خاصی خواستگاری میرید و خواستگاری می کنین و یا برای آشنایی اولیه اقدام می کنین . برای همین این مسائل را می بینید .دخترهای معتقد و خوب و کم توقع کم نیستن .

سلام.
اقای باغبان، فکر کنم شما قبلا یه جا یه لینک معرفی کرده بودید در مورد مراحلی که برای کسی که عزیزی رو از دست داده پیش میاد.‌ من یکم گشتم. الببته نه زیاد. پیداش نکردم. میشه لطفا لینکش رو اینجا بفرستید؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Pooh

سلام.
اقای باغبان، فکر کنم شما قبلا یه جا یه لینک معرفی کرده بودید در مورد مراحلی که برای کسی که عزیزی رو از دست داده پیش میاد.‌ من یکم گشتم. الببته نه زیاد. پیداش نکردم. میشه لطفا لینکش رو اینجا بفرستید؟

---

با سلام
بله - چشم .
روانشناسی مرگ - داغ عزیزان

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط باغبان

من الان شدیدا حال و احوالم شبیه این عکس هست :
Mvaz خودتو آماده کن که باید بری خط :)
ان شالله همه خوب و سلامت باشن .

http://www.hamdardi.net/imgup/659065ea2f5319b8f8.jpg



در پناه خدا

---

سلام باغبان، من حاضرم.
http://www.hamdardi.net/imgup/6692960a74f85a5747.jpg
--------------------------------

سلام آقا غلام، چه طوری؟ ما مخلص شماییم بزرگوار.

---------

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ramin_20

سلام دوستان
اولین باره که من اینجا پست میفرستم و خیلی خوشحالم بابتش. چون نمیدونستم که تو فروم همچین تاپیکی هست.

یه تاپیکی هم چند وقت پیش زده بودم اتفاقا و خیلی استفاده کردم از توصیه های دوستان.

امروز خواستم درد و دل کنم باهاتون. راستش هفته قبل مقدمات آشنایی با یکی فراهم شد. چند روز جسته گریخته صحبت کردیم بعد ازم پرسید که میخوای بیشتر آشنا شیم با هم. منم گفتم آره مشکلی نیست. جالبه بعدش برگشت بهم گفت که اگه تصمیمت جدی هست من بقیه رو ردشون کنم برن! [ منظورش اشخاص دیگری بود که بهش پیشنهاد داده بودن و یا دارن میدن! ]
من ناراحت شدم و بهش توپیدم سر این قضیه

اما واقعا چرا جامعه این مدلی شده؟
این چیزا واسه من عجیبه یا برای همه؟

---

سلام آقا رامین

چه طوری؟

اینکه می گی مقدمات آشنایی فراهم شد، می تونه جواب سوالت رو در بر داشته باشه!

یه وقت من فوتبالیست هستم و دوست دارم همسرم هم ورزشکار باشه، میرم تو انجمن ادبی، یهو با یه شاعر آشنا میشم، بعد آخرش می گم ای بابا من ورزشکار می خواستم:18:

تو حال و احوال میشه کمی شوخی کرد دیگه؟


خوب شما بگو چه طور آشنا شدی؟!

از طرفی خیلی خوبه بدونی اون شخصی که فکر می کنی بدردت می خوره، چه خصوصیاتی داره و به خانواده اعلام کنی، تا با اون ویژگی ها برات دختر معرفی کنند.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mvaz

سلام باغبان، من حاضرم.
http://www.hamdardi.net/imgup/6692960a74f85a5747.jpg

---

http://www.hamdardi.net/imgup/5978360a75a688c2a5.jpg


خداحافظ zavm :)
کمی بَد ه ِ ِ ِ :))
بَند پوتینت را ببند ،،،جنگ شروع شد :biggrin-new:
ولی آماده نباش ، موقع اش نشد نباید بند پوتینت را باز کنی :))
گرفتار آخرت و آرزوهای نزدیک و کوتاهت باش ، دلت را زمینی نکن و همیشه آماده نباش :onthego:
یادت نباشه ،،،آش هایی که آقایون تالار درست نمی کنند را بخور :)
همدردی مدیر را هم اذیت کنید :))


-----------------------------------------------------------------------


پی نوشت :

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها

البته که صاحب شخصیته فقط لامصب خودش و به ما شله قلم کار معرفی کرده !!

---

خیلی ها میگن همونه :))
بله خانم معلم شبیه هست به آش شیرازی ،،،
ولی یه تفاوت اندکی داره :)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gholam1234

باغبان بابا خوبی؟ چخبر؟ والا مام همین دور بریم. میچرخیم برای خودمون. تست اکو میگیری؟! نکنه زدی تو کار دیسکو و برادران مجلس گرم کن؟

---

خوبم نَنِه :305: :)
خبر که سلامتی - شکر خدا .
همیشه پایدار و سلامت باشی .
گفتی مجلس گرم کن یاد فیلم چند میگیری گریه کنی افتادم :)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط « 7 »

پاسخ سؤالم را گرفتم .

---

خواهش می کنم
راستی " کتاب بنویس تا اتفاق بیافتد " نکات جالبی می گه،،برا تمرین نوشتن
مثلا می گفت وقتی عصبانی میشید برید کاغذ بردارید و بنویسید ( از احساس - از حادثه و.......)
نویسنده می گفت بار انسان کم تر میشه .
نکات جالب داره کتابش .





موفق باشین.

گاهی رازهات رو حتی نمیشه به خودت بگی!

https://dls.music-fa.com/tagdl/99/Ga...am%20(320).mp3

لامصب عجب چیزیه! جالب بود ترانه اش برام

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ramin_20

اولین باره که من اینجا پست میفرستم و خیلی خوشحالم بابتش
.
.
.
اما واقعا چرا جامعه این مدلی شده؟
این چیزا واسه من عجیبه یا برای همه؟

---

سلام
خوشحالیم شما را در تاپیک حال و احوال می بینیم .
ان شالله سلامت باشی .
پستتون را خوندم ،،یه چیزهایی تو ذهنم رسید می گم بهتون :)
ولی بهتره تاپیک بزنید اونجا بچه ها بهتر می تونند کمکتون کنن .
از مشاور حضوری هم بهره بیرید حتما .


خودشناسی و معیارهامون مهمه .
وقتی این ها اوکی شد ، حالا نوع مسیر و نوع انتخاب مسیر هست که باید دقت بشه .
بعضی موقع ها مسیر را اشتباه می ریم ...مثلا هدف مشهده ،،، به جایی که بریم مشهد می ریم تهران ،،بعد می گیم چرا اینجا مشهد نیست .
از طرفی احساسات و توقعات هم مهمه ...شاید یه مدل توقعی ( انتظار از محیط خارج خود ) تو ذهنمون داریم وقتی می خوایم عملیاتی کنیم می بینیم شرایط چیز دیگه هست و یا شرایط محیط با دیدگاه ما فرق داره ،،، به نظرم تو هر کاری قبل شروعش یه مرور تو کاغذ کنیم تا بهتر بتونیم شرایط و یا حتی توقعات یا بازتاب محیط خارجی را مدیریت کنیم .
یه مدل ذهنی بهتون میگم روش کار کنید .
اول یه مثال بزنم :

حالت اول :
اطلاعات :آزمون را خراب کرده ام
تفسیر اطلاعات : چون نمی تونم یاد بگیریم
احساس :نا امیدی و افسردگی
تصمیم گیری :بهتر هست خیلی تلاش نکنم چون نتیجه نمی گیرم
اقدام : تنبلی



حالت دوم :
اطلاعات : آزمون را خراب کرده ام
تفسیر اطلاعات : احتمالا کم خوانده ام ، یا منابع درست را مطالعه نکردم
احساس :کنجکاوی ، خوش بینی
تصمیم گیری : تحلیل آزمون + مشورت
اقدام و نتیجه گیری : تلاش برای یادگیری







خب ،،، تو خلوت خودتان باشید :) یه کاغذ بردارید ،،،همین خواستگاری که در پست بالا نوشتید را بیارید تو این درخت اطلاعات .
ببنید نتیجه گیری شما چطوری هست .
حالت اول : دیدگاه منفی به اتفاق
اطلاعات :
تفسیر اطلاعات :
احساس :
تصمیم گیری :
اقدام :





حالت دوم : دیدگاه مثبت به اتفاق
اطلاعات :
تفسیر اطلاعات :
احساس :
تصمیم گیری :
اقدام :








در پناه خدا
یا حق .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Pooh

پس کلا شما از پایه، آش رو ارگانیک درست میکنید. :) چقدر عالی.

---

ببخشید دیر جواب دادم، راستش من شیر رو از مغازه میگیرم و بعدش خودم تو خونه دوغ، پنیر یا ماست باهاش درست میکنم. البته الان فقط دوغ .
یه مقدار سبزی هم کاشتم که در نیومد ( چون شرایط خاص خودشو میخواد )، فقط ریحونمون خوب شد که واقعا عطرش بی نظیره. ⁦^_^⁩
........

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Pooh

من که از کمک های عزیزان اینجا هر چقدر تشکر کنم کمه‌.

اگه قانون در دنیای واقعی دوست شدن اینجا ممنوع نبود، شام هم میدادم. :).

---

دیدن بچه های اینجا خودش یه هدیست. :heart:
........

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Pooh

راستی شما کتاب عروسکهای بافتنی جلد اول و دومش رو کار کرده اید؟.

---

نه راستش من کلا بافتنی انجام نمیدم، الان دیدم بنظر کتاب خوبی میاد مخصوصا برای دوستانی که میخوان تو خونه کار کنن. تمام وسایلش رو هم میتونن از سایت های مخصوص خرید کنن.

..........................................

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها

خانم مدیر عزیز
دلم میخواست ی اش معرفی کنم که همه اش هارو بریزید دور فقط اینو بخورید.
سلطان اش هاست. به شخصه ارادت زیادی دارم بهش
حالا باشه ی وقت دیگه..

---

من منتظرم:heart:، نمیتونم بذارم همه ی خوراکیای خوشمزه رو خودت تنهایی بخوری. ⁦O~o⁩

نقل قول:

---

منتظرم، نمیتونم بذارم همه ی خوراکیای خوشمزه رو خودت تنهایی بخوری. ⁦O~o⁩

---

:biggrin-new:

سلام
سالهای قبل از تاریخ کرونای ملعون با دوست و اشنا جمع میشدیم میرفتیم پارک بانوان:43:
هر کسی هر چیزی بلد بود درست میکرد می آورد دور هم سفره مینداختیم و...
این پارک هم که میدونین مخصوص خانمهاست اصلا ی عشق و صفایی بود.
یاد باد آن روزگاران.
البته من الانم کسی نیاد تنها میرم تنهایی هم خوش میگذرونم.
.


باشه من این بزرگوار و خدمتتون معرفی میکنم :biggrin-new:
فقط ی شرط داره ها

شمام به من بگین چطوری ریحون هاتون خوب دراومدن چون
من ی بار کاشتم حالا جدایی از اینکه خیلی ریزه میزه شدن ، دیگه هم درنیومدن!!
بعد اینم بگم البته ، همکارم بهم اینجور گفته بود که تخم شربتی همون ریحونه.
بکاری ریحون درمیاد...شمام بذرتون همون تخم شربتیه ؟؟
بعد یکی دیگه بهم گفت حتما خیلی اب دادی!
خب یعنی اندازه ابش چقدره؟؟

فقط نکنه اینجا بگیم بعد خانم مدیرمون بیاد بگه اینجا رو کردین کلاس اشپزی! دستگیرمون نکنه:biggrin-new:
اگه که نظم تاپیک بهم نمیخوره با افتخار میگم.