RE: زنگ تفریح (خنده و نشاط .... )
من هیچوقت نفهمیدم چرا آدما زیرِ پتو احساس امنیت میکنن…
حالا گیریم یه قاتل اومد توی اتاق خواب بعد حتما ً
میگه : الان اومــــــدم بکــــشمـــــــِــــت… اَه لعنتی پتو داره نمیشه
تو دوران مدرسه هفته آخر عيد كه ميشد همه قول وقسم مي خورديم نيايم مدرسه!
فردا كه ميشد همه اومده بودن ببينن كي نيومده.
يعني عاشق اون اتحادمون بودم !!!
مکالمه ای بین من و مادرم
- مامان
– جونم
– داشتم ماست می خوردم
– نوش جونت پسرم
– ریخت رو فرش
– کوفتو بخوری نکبت…
چند وقت پيش با بابام دعوام شد، دستشو برد بالا که بزنه تو صورتم…!
منم يهو رفتم تو فاز هندي گفتم:
بزن بابا..! بزن ! بزن بذار بفهمم که پدر بالا سرمه…! بزن که بفهمم هنوز بي صاحاب نشدم…!بزن بابا!
و در نهايت ناباوري بابام زد تو گوشم
تو ترافیک گیر کرده بودیم که یه BMW 530 اومد بغلمون,
به بابام گفتم بابا یه دونه از این بی ام و ها بگیر،
بابام گفت ماشین ماشینه دیگه چه فرقی داره..؟
ببین الان هم ما تو ترافیک گیر کردیم هم این یارو….!!
یعنی خداوکیلی تا حالا اینجوری قانع نشده بودم…
RE: زنگ تفریح (خنده و نشاط .... )
نقل قول:
نوشته اصلی توسط z o h r e h
چند وقت پيش با بابام دعوام شد، دستشو برد بالا که بزنه تو صورتم…!
منم يهو رفتم تو فاز هندي گفتم:
بزن بابا..! بزن ! بزن بذار بفهمم که پدر بالا سرمه…! بزن که بفهمم هنوز بي صاحاب نشدم…!بزن بابا!
و در نهايت ناباوري بابام زد تو گوشم
تو این فکر باشی که طرفند داره میگیره کارسازه .اما بعداز چند ثانیه احساس کنی صورتت داغ شده
:311:
RE: زنگ تفریح (خنده و نشاط .... )
یارو خیلی گرسنه اش بوده.میره پشت پنجره ی یه کبابی وایمیسه کباب خوردن یکی رو تماشا میکنه.
بعد از چند دقیقه میزنه به شیشه.طرف میگه بله؟چیکار داری؟
یاارو میگه پیازم بخور :311: :311:
RE: زنگ تفریح (خنده و نشاط .... )
رفتم داروخونه میگم پماد ضد خارش میخوام, یارو زیر لب میگه نیگا جوونای این مملکت حال ندارن خودشونو بخارونن !!!!!
چند وقت پيش بابابزرگم فوت كرد...بعد من يه پيام تو گوشيم داشتم به اين مضمون(به یارو میگن طاقت شنیدن خبر بد داری ؟میگه آره ، گفتن بابات مرد!گفت: خاک تو سرت فکر کردم یارانه ها رو قطع کردن!آقا من اينو فرستادم برا عموم...گفتم حالا كلي كيف ميكنه.بعد از اينكه فرستادمش،تازه فهميدم امروز چهلم بابابزرگم بوده و چ غلطي كردم.....خلاصه تا ي ماه دور و بر خونه عموم آفتابي نشدم.....
روایت هست که توماس ادیسون تا ۱۲ سالگی خِنگ بوده
اما مادرش همیشه بهش می گفته که روزی تو مرد بزرگی میشی
و همینطور هم شد!!!
اما ما از بچگی اگه اّنیشتین هم باشیم از بس پدرو مادرمون میگن
“تو هیچ پُخی نمیشی” آخرش با کلی ترفیعِ درجه میشیم همون پُـــــــخ !
پسرم شش سالشه اومده با دوربین از من عكس گرفته میگه: میخوام بزرگ شدم به پسرم نشونش بدم بگم این بابام بود! بهش میگم: پسرت خودش منو میبینه دیگه. میگه: معلوم نیست! مگه من باباتو دیدم؟ پسره من دارم!!
رفتیم برج میلاد داریم از اون بالا کل شهرو نگاه میکنیم.
یهو دختر عمم به دخترش میگه:ستایش نگاه کن اینجا از پشت بوم ما هم بلندتره ها.
آخه همین کارا رو میکنید که بچتون تهش میشه عینه من.والا...
خواهر زادم اومده پیشم نشسته میگه دایی خیلی دوست دارم چون شبیه اون کسی هستی که خیلی دوستش دارم.میگم کی دایی جون.میگه پینوکیو!!!
RE: زنگ تفریح (خنده و نشاط .... )
یه روز یه ترکـــه میره جبهه, بعد از یه مدت فرمانده میشه
یه روز بهش می گن داداشت شهید شده افتاده سمت عراقی ها اجازه بده بریم بیاریمش
جواب میده کدوم داداشم؟! اینجا همه داداش من هستن
اون ترکـــه بعدها خودشم به داداش های شهیدش ملحق شد
♥اون ترکـــه کسی نبود جز مهدی باکری♥
یه روز یه ترکـــه اولین عمل جراحی قلب و کلیه رو تو ایران می کنه
بعد مجله وارلیق منتشر می کنه, جایزه بهترین پزشکم دریافت می کنه .
♥اون شخص کسی نیست جز پروفسور جواد هیئت♥
یه روز یه ترکـــه پایه گذار منطق فازی در دنیا میشه، که پایه و اساس ساخت هوش مصنوعی و سیستم های کنترل پیشرفته, همین منطق فازیه.
♥اسم اون ترکـــه دکتر لطفی زاده بوده♥
♥ ایران با تمام اقوامش زیباست ♥
برای احترام به قوم هایی که در زنگ تفریح باعث خنده شدن
RE: زنگ تفریح (خنده و نشاط .... )
ديشب خواب ديدم ازدواج كردم صبح بلند شدم صدقه دادم:311::311:
RE: زنگ تفریح (خنده و نشاط .... )
ه حيف نون میگن:تا حالا روزه گرفتی؟
میگه:خودم نگرفتم اما پدربزرگم یکی گرفته...گفت دو متر هیکلشه!!!
حیف نون میره شهر میبینه همه آستین کوتاه پوشیدن
میگه:عجب پس اینا دماغاشونو با چی پاک می کنن؟!
از غضنفر می پرسن این علامت جمجمه و استخوان که دزدای دریایی دارن یعنی چی؟ غضنفر یه کم فکر می کنه میگه یعنی خوردن کله پاچه در کشتی ممنوع
طرف شلوارشو بر عكس ميپوشه ننش ميگه
الهي من قربون بچم برم كه هر وقت داري ميري انگار داري مياي
RE: زنگ تفریح (خنده و نشاط .... )
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ویدا@
ديشب خواب ديدم ازدواج كردم صبح بلند شدم [size=xx-large]صدقه دادم[/size]:311::311:
:58::58::58::58::58:
برو جلوی آینه خودتو نگاه کن ببین
طب خال نزدی .:311:
RE: زنگ تفریح (خنده و نشاط .... )
شهرداریِ تهران برای چندمین بار از فیسبوکیها درخواست کرد در قسمت محل سکونت
پروفایلشون ، دیگه ننویسن نیاوران...!!!
نیاوران دیگه جا نداره
:311::311:
RE: زنگ تفریح (خنده و نشاط .... )
رفتم داروخونه میگم پماد ضد خارش میخوام! یارو زیر لب میگه نیگا جوونای این مملکت حال ندارن خودشونو بخارونن
:311::311: