RE: قصه مادر شوهر من سر دراز دارد
ماندگار عزيز من تمام تاپيكت رو خوندم برام جالبه نظر تموم بچه ها يكيه *ظاهرا نظر خودتم همينه اما نميدون چرا بعد از يه مدت دوباره همون كارهاي قبلي رو تكرار ميكني؟(اراده نداري) بعد انتظار داري مشكلت هم حل شه؟خانمي بيا و به حرف دوستات گوش من و نتيجه رو بنويس،ضمنا يه سوال عروس اول اونها الان رابطش با مادر شوهرت چطوريه؟برادرشوهرت چطور اونم زير سلطه مادرشه؟
RE: قصه مادر شوهر من سر دراز دارد
ماندگار عزیز، همسر شما الان کاملا به اخلاق شما واقف شده و متاسفانه امکان داره که در باقی مسائل همین روش روپیش بگیره و از شما انتظار چنین عکس العمل هایی داشته باشه. عزیزم همیشه اولین برخورد در هر موردی مهمترین و به یاد موندنی ترین برخورده، شما بیش از حد باگذشت برخورد کردی عزیزم.
گذشت و مهربونی خوبه اما به جا و به اندازه، زیاده روی در این کار باعث سواستفاده از شما میشه، سعی کن محتاط تر عمل کنی عزیزم..
:72:
RE: قصه مادر شوهر من سر دراز دارد
ماندگار عزيز من تمام تاپيكت رو :303: برام جالبه نظر تموم بچه ها يكيه :305:ظاهرا نظر خودتم همينه اما نميدونم چرا بعد از يه مدت دوباره همون كارهاي قبلي رو تكرار ميكني؟(اراده نداري) بعد انتظار داري مشكلت هم حل شه؟خانمي بيا و به حرف دوستات گوش من و نتيجه رو بنويس،ضمنا يه سوال عروس اول اونها الان رابطش با مادر شوهرت چطوريه؟برادرشوهرت چطور اونم زير سلطه مادرشه؟
RE: قصه مادر شوهر من سر دراز دارد
با سلام و ادب و تشكر
ببينيد دوستان ، شايد من از نظر شما بي اراده ام و استقلال فكري ندارم و حرفهايه بعضي هاتون به مذاقم خوش نياد ، ، اينكه تا حالا خيلي كوتاه اومدم و يا هر چي بهم ميگيد من بازم اشتباهاتمو تكرار ميكنم يا اصلا هر كار كه دوست داشته باشم ميكنم و بعد ميام اينجا و از شما انتظار كمك هم دارم ، ؟؟؟ !!!! يك لحظه دست نگه داريد دوستان ..
اصلا مگه هدف من از ايجاد اين تاپيك چي بوده كه من فراموشش كرده باشم ؟///
من با ايجاد اين موضوع فقط خواستم ، بهم كمك بشه ( كه الحق و النصاف تا الان خيلي بهم كمك كرده ) .. خواستم با ارائه تجربياتتون بهم در اين راه كمك كنيد ، اما واقعا باور كنيد عملي كردن بعضي از راهكارهاتون در بعضي از شرايط واقعا غير ممكن بود برام ، !! من برايه تك تك نظرات شما عزيزان ، احترام زيادي قائلم ، اما يه چيزو نمي تونم بپذيرم ، اونم اينه كه مرتب بگيد (( كه چرا ما هر چي بهت ميگيم تو باز كار خودتو ميكني ))!!!!
مگه من اومدم تعريف بشنوم يا اومدم تشويق بشم ، يا اومدم دائم يكي واسم دل بسوزونه و دركم كنه ... من مثله خيلي از شماها برايه حل مشكلم با ارائه نظرات شما دوستان اينجا اومدم .... اگه من ميام نتيجه كارمو ميگم دليلي بر بي توجهي ام نسبت به نظرات شما نميشه ، عزيزان .... به هر حال
من با فرض بر اينكه در اين نوع از مشكلات حتما تشابهاتي بين افراد وجود داره و ارائه راهكارها از طرف دوستان عزيز حاضر در تالار خيلي مي تونه به اون شخص كمك كنه ، اينجا اومدم ! و بر اين امر هم واقفم كه نظرات خيلي از شما دوستان ميتونه طرف و هم ترغيبش كنه ، هم تكونش بده ، و هم به خودش بياردش ، !!!! من هم ترغيب شدم ، هم تكون خوردم ، و هم به خودم اومدم ،!! ( اينو مديون شمام ) خيلي از نظراتتون هم به كار بستم ، اما بازم ميگم باور كنيد ؛ اين به طرف هاي مقابلمونم بستگي داره ؛ هر كي با يه نوع تيپ شخصيت ؛ با يه نوع تفكر خاص ؛ با يه نوع رفتار و سليقه !!!///////// پس همه راهكارها يه جور جواب نميده
بعضا پيش مياد حتي يه پروژه بزرگ هم بعد سالها آزمايشات و تحقيق و بررسي ، جواب نده !!
من واقعا دستايه همه شما عزيزان و مي بوسم كه تاپيك منو باز مي كنيد و با انگشتاي نازنينتون ، چند خطي رو (از سر تجربه ، يا از سر هر چي كه دوست داريد اسمشو بذاريد ) اينجا تايپ ميكنيد و منو به زندگيم اميدوارتر مي كنيد .
از همتون ممنون و سپاسگزارم
ماندگار
RE: قصه مادر شوهر من سر دراز دارد
درود بانوی گرامی
ماندگار خانوم
اصلا نیازی به این نیست که شما نظرات من رو و سایر دوستان رو کپی کنید عینا در زندگیتون. شما چیزهایی رو که شاید خودتون در زندگی نمی بینید رو از دیدگاه یک سوم شخص می بینید و شاید برخی از پرده ها از جلوی چشمان شما کنار بره. مثال ساده ای می زنم:
فرض کنید در گوشه اتاق ماری وجود داره و شما اون رو نمی بینید . من به عنوان یک همراه حضور مار رو به شما هشدار می دم . شما نگاهتون رو برمیگردونید به سمت گوشه اتاق مار رو می بینید و این به نفع شماست تا زمانی که واقعا ماری وجود داشته باشد و من این هشدار را بدهم.
اگر ماری وجود نداشته باشد و شما تنها با این دلیل که من حضور مار را به شما هشدار داده ام و بدون برگردوندن نگاهتون به سمت گوشه اتاق فرض رو بر صحت هشدار من بذارید این هشدار من اتفاقا به ضرر شما تمام خواهد شد.
پس مهم این است که شما ببینید چیزهایی که دوستان در مورد زندگی شما می گویند و شاید شما به انها نگاه نکرده اید آیا واقعا در زندگی شما وجود دارند؟!!!
اگر وجود دارند در چه میزان و چه حد؟ و بعد سعی در اصلاح چیزی کنید که وجود دارد!! ونه چیزی که شاید وجود نداشته باشد.
من اتفاقا اراده شما رو برای تغییر تحسین می کنم و می دونم شما چیزهایی رو در زندگی خود می بینید که از چشمان ما مخفی است.
شما در انتها خود تعیین کننده مسیر هستید. هشدارهایی رو جدی بگیرید که واقعا در زندگی مشاهده می کنید. از برای احساس بلافاصله عمل نکنید به هشدارهای من و سایر دوستان.فکر کنید و یقین به بهبود داشته باشید.
در پناه خدا
RE: قصه مادر شوهر من سر دراز دارد
sorena عزيز ، برادر دلسوز و گرامي من
من اصولا ياد گرفتم زياد فكر ميكنم ، زياد مكث ميكنم و بعد عمل ميكنم . ديگه اونوقت عمل من زياد به چشم نمياد و همه اونو به شكل يك اشتباه جبران نشدني مي پندارند اما نميدونن كه من چقدر برايه عملم فكر كردم و وقت گذاشتم و بي محابا به گدار نزدم ، حالا با كمي تامل به اين نتيجه رسيدم كه شايد اگه جايه اين اصولها رو تو زندگيم جابجا كنم ، بتونم موفق تر باشم ؛ يعني اول مكث كنم ، يعني مغزمو برايه يه فكر اساسي آماده كنم و بعد فكر كنم ؛ تجزيه تحليل كنم و بلافاصله عمل كنم خيلي بهتر باشه ! من در برابر تمام اين اتفاقاتي كه گذشت از روش اول استفاده كردم ، كه نتيجه اشم ديدم .
RE: قصه مادر شوهر من سر دراز دارد
ماندگار خانوم
من مطمئنم شما اشتباه نمی کنید.فقط شاید نمی دونید اگر بی گدار به آب می زدید چه اتفاقات ناخوشایندی می تونست برای زندگیتون پیش بیاد. دنیا سراسر رنج و سختی است "خلق انسان فی کبد" بهبود تنها در شرایطی حاصل می شه که این رو و معنی این جمله رو کامل در زندگی درک کنیم واینکه دلیل این رنج و سختی چیزی جز کمال و تلاش برای رسیدن به اون نیست. در هر گیر و دار اشتباهات غیر قابل اجتناب است.مهم اینه که بعد از انجام اشتباه به جای توقع درک اشتباه شما و دلایل اون خیلی ساده موضوع رو با یک عذر خواهی همون زمان ختم به خیر کنید. مغز ما کامل نیست. حتی اگر کامل هم باشد مانند یک دستگاهی نیاز مند اطلاعات خام واولیه است. اطلاعاتی که گاها دوستان به شما می دهند. در کتابها می توانید ببینید و از زندگی خود برداشت کنید. مادر همسر شما مشکل داره؟ این مشکل رو بپذیرید و به جای تغییر در اون سعی در تغییر در رفتار با ایشون کنید. احترام رو جایگزین دوست داشتن افراطی کنید . قبول کنید که نمی تونه و نباید مثل مادر شما با شما رفتار کنه.
من سعی می کنم اون چیزی رو که می فرمایید و در درون شما می گذره رو درک کنم.ببیند جهان ما جهانیه که در اون هر چقدر بیشتر بفهمید بیشتر متحمل خسارت ظاهری می شوید"چون شما باید به جای افراد دیگر نیز بفهمید!!". اما چیزهایی وجود داره که به این قضیه ارزش می دن.منظورم رو شاید نتونم درست الان برسونم. فکر می کنم و کامل میارم منظورم رو.
البته
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shad
گذشت و مهربونی خوبه اما به جا و به اندازه، زیاده روی در این کار باعث سواستفاده از شما میشه، سعی کن محتاط تر عمل کنی عزیزم..
:72:
امیدوارم که بتونم به کمک خود شما درک خودم رو در این مورد افزایش بدم و به عنوان برادری کوچک شعله نور کوچیکی رو براتون در زندگی روشن کنیم
RE: قصه مادر شوهر من سر دراز دارد
سلام ماندگار جان
عزیزم همه اینجا دوست داریم آخره هر تاپیکی پیروزی ببینیم
عزیزم حق با توه عملی کردن خیلی از راه کارها خیلی سخت چون خود منم دارم این سختی رو با تمام وجودم حس می کنم ولی یه روزی نتیجه این سختی کشیدناو گذشت ها رو می بینی
خانومی از نظرات دلخور نشو این هنر تو که ببینی از بین این نظراتی که همه می دن کدومش با زندگیه تو سازگارتره همونو بکار ببری
امیدوارم به اون آرامشی که دوست داری زودتر برسی
RE: قصه مادر شوهر من سر دراز دارد
من واقعا در جواب اين سواله موندم كه : چرا همه ازم انتظار دارن ؟ و چرا اگه انتظارشون آنطور كه اونها دوست دارن برآورده نشه ، دودش اول تو چشه من ميره !!! و حتي علنا با طلب اعلام مي كنن كه تو اشتباه كردي ، تو خطا كاري ، تو مقصري ؛ تو بايد تاوان اين رفتارتو به بدترين شكل ممكن پس بدي ، در حاليه كه اصلا نمي دونم طرفم ازم چي خواسته !!! و گاها پيش مياد كه من ازخيلي از احساسات لگد مال شدم و انتظارات عملي نشدم چشم پوشونم و گذشتم ، شايد اگه من هم مثله اونا بودم و به اين حرفها بها ميدادم ودنيا رو به خودم و بقيه سخت مي گرفتم ، او بازم مثله اونا به چيزهاي مهمتر نمي پرداختم و براي اين اتفاقات متاسف نمي شدم ، دنيا گلستون تر ميشد ...
چرا ما آدمها اينقدر هنوز از لحاظ فكري رشد نكرديم كه بخوايم به خودمون حتي بقبولونيم كه دنيا محل گذره ، نه كسي مونده نه كسي برگشته !!! بايد بگذاريم و بگذريم ،،،،،، پس چرا اينهمه بدي ، چرا اينهمه ظلم ، چرا مطلك ، چرا شيون ، چرا گريه ، چرا قهر ، چرا بدگويي ، چرا كينه ، چرا ريا ، چرا اينهمه تظاهر به خوبي با وجود يك دنيا بدي و بدي و بدي ،، چرا چرا :47:
و چرا به هر كي خوبي ميكنيم ، اگه دنباله جوابشم كه بخوام باشيم كه نيستيم ، اونو با بدي بهمون جواب ميده ،
ولي اگه اون يه كوچولو يه ريزه هم كه بهمون خوبي كرده باشه ، وقتي كه بديشو مي بينيم ميذارم پايه اون يه ريزه خوبيش كه اون روز ، بهمون داد .
خدا را سپاس ، كه من را از ان دسته آدمهايي قرار داد كه دنيا را تنها محلي براي رشد كمال و رسيدن به معبود و مقصود شناخت و بس . :72:
RE: قصه مادر شوهر من سر دراز دارد
در ضمن امروز روز دحو الارض هستش و ممنونم از خدا كه به من اين روزو عنايت كرد كه روزه دارش باشم
علي(ع) فرمود: «كسي كه اين روز را روزه بدارد و شب آن را به عبادت بايستد، ثواب صدسال عبادت را كه روزش را روزه و شبش را در عبادت كرده باشد، خواهد داشت .
دحوالارض را چنین معرفی می کنند "روزی كه زمین از زیر کعبه كشیده و گسترانیده شد.
گر چه این مطلب یعنی کشیده شدن و گسترانده شدن زمین در وحله اول عجیب به نظر میرسد اما تعریف واضح تر این موضوع این است که گفته شود :
پس از آنکه تمام سطح کره زمین به مدت طولانی در زیر آب فرو رفته وخداوند خواست تا آن را از زیر آب بیرون آورد که صحنه زندگی موجودات مهیا گردد ،اولین نقطه ای که از زیر آب سر بیرون آورد همان مکان مقدس کعبه و بیت الحرام بود . این واقعه نشان دهنده اهمیت این نقطه و مرکزیت آن برای همه عالمیان است
روایت است که « امام رضا » علیه السلام فرموده اند:
درشب بیست و پنجم ماه ذى القعده حضرت ابراهیم (ع) و حضرت عیسى (ع) متولد شده اند.
در این روز رسول خدا صلى الله علیه و آله، به قصد حجة الوداع از مدینه با یكصد و چهار هزار یا یكصد و بیست و چهار هزار و حضرت فاطمه (ع) و تمامى اهل بیت خود از راه شجره به مکه عزیمت نمودند.
ونیز روایت است كه حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه شریف در چنین روزی ظهور خواهند كرد ان شاء الله