RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام
نمي دونم دوستاي ديگه چه جوابهايي دادند ولي تو هنوز اول راهي يعني راهي كه من يكسال پيش رفتم و الان البته گاهي خيلي پشيمانم از اينهمه حساسيتي كه داشتم به نظر من حتما به يك مشاور و يا روانشناس مراجعه كن و به شوهرت برچسب نزن.خواهش مي كنم به خودت رحم كن .احتمالا زمان ازدواج شرايط كاري اش را مي دانستي.خواهش مي كنم تا زمانيكه از چيزي مطمئن نشدي هيچ واكنشي نشان نده .فقط به شوهرت محبت كن.
به خدا توكل كن و از او بخواه كه ياريت كند.
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام طراوت جان . خوبي؟ اوضاع خونه خوبه؟
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام
داغون شدم داغون داغون.دييروز غروب حسابي دعوام شد ، اونم امروز اس ام اس كه داره از خونه ميره و اگه من پشت گوشم رو ديدم اون رو ميبينم.ميدونيد ما يه مشكل حاد ديگه هم دارم و اينكه جوفتون كم خون هستيم و دكتر گفته امكانش هشت كه بچه ما ماژور به دنيا بياد كه اونم 50-50 *ميتونستم با اين كنار بيام اما از نظر اخلاقي....
من حساس و مسوليت پذيراما اون بي خيال ! باور ميكنيد با اين كه كارمند و با ماشين هم كار ميكنه امروز 15 روزه كه كرايه خونه عقب افتاده و اين در صورتي هيچ وقت هم توضيحي در مورد اين كه پولش رو چيكار ميكنه نداره.جديدا هم كه گير داده ميخواد مهمان بگيره و بره دانشگاه كرج((آرميتا و حساسيت من)) از صبح هم جواب تل منو نميداد توقتي هم جواب داد به من گفت تا زماني كه از خر شيطون پايين نيام همينه.همش به من ميگه رواني ، ديونه اين در صورتيه كه اون از بچگي تا 7 سالگي زير نظر دكتر بوده و هميشه سرش رو به ديوار ميزده!!! امشب با پدرم صحبت مي كنم دعا كنيد بشه راحت جدا شد.
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
این حرفا چیه عزیزم جرا جدا شی ؟ مگه هر کی دعوا میکنه و قهر میکنه و فحش میده دیگه راه دیگه ای جز جدایی نداره یه خورده اروم باش اینقدر شتابزد عمل نکن
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
نگفتی واسه چی دعواتون شده؟ بازم واسه جریان اون دختره؟
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
ديگه بريدم خيلي بچه است ميدونيد مشكل من چيه ؟من از چيزي كه ناراحت ميشم با دادو بيداد اون رو مطرح ميكنم اما اون نه به قول خودش با پنبه سر ميبره و مثل من خودش رو مقصر جلوه نميده ، اون نفهميه زندگي يعني چي؟بهم ميگفت حق دارم در مورد اون بدبين باشم ولي قول داده بود يه كاري كنه كه دوباره اعتمادم جلب بشه اما هر روز كه دوستاش زنگ ميزنن و من هستم ميگه حالا ميام سركار حرف ميزنيم يا اينكه همش آره و نه...
ميخوام برم مشاوره نميدونم مياد يا نه؟هميشه بهم ميگه من خيلي حساس هستم و اين در صورتيه كه به من فهموندن وقتي از يه مزرعه ميخوام رد شم خارهاي ريز بيشتر ادم رو اذيت ميكنه تا خارهاي درشت . تمام فكرم مشغول شده نميدونم كجا ميخواد بره ،نميدونم مرخصي گرفته ، يا ميخواد منو بترسونه!!! يعني مشه مرد قهر كنه و از خونه بره؟اي خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااا
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
آره عزیزم ما که هر وقت بحثمون میشه شوهرم قهر میکنه !!!!!!! تازه من واسه اینکه جریان به خونواده ها کشیده نشه سریع شروع میکنم به منت کشی حتی یه بار رفتم خونه باباش دنبالش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! زندگی همیشه اونطور که ما دوست داریمنمیگذره صبر داشته باش
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
یه کم صبر کن تا آروم تر شه بعد زنگ بزن و مهربون ازش بپرس کجاست . کاش زودتر به فکر مشاور میافتادین ولی هنوزم دیر نشدهسعی کن آرومش کنی با هم برین پیش مشاور
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
به خاطر تلفن هاي مشكوك و اينكه:
ديروز صبح با هم رفتيم بيرون براي ظهركه مهمون داشتيم خريد كنيم آقا تا 11:15 طولش داد بعد هم گفت بايد بريم از عابر پول بگيرم وقتي داشتيم ميرفتيم بهش گفتم شايان موهات رو مرتب كن تازه از خواب پاشدي خيلي بد شده گفت موهام ميريزه و ديگه نميخوام چيزي به موهام بزنم****
خلاصه ما 12 رفتيم خونه و مهمون ها بودن(خالم بود و باهاش رودروايسي ندارم) خلاصه از اون موقع شروع كرد به من كه قليون بيارم 10 بار گفتم اينها نميكشن و زشته و ما مرد قليوني نداريم خلاصه قهر كرد و رفت تو اتاق خواب حالا من دو بار رفتم دنبالش گفت خوابش مياد و وقتي غذا اماده شد با عصبانيت بهش گفتم بذاراقوام تو بيان منم ميدونم چكار كنم خلاصه داشتيم غذا ميخورديم كه اومدو غذاش رو خورد و بدن كوچكترين تشكري رفت(بر عكس هميشه)خلاصه مهمونها رفتنو اقا شب كار بود اولا نسبت به هميشه زودتر آماده شد كه بره دوما شروع كرد موهاش رو ژل زدن و هي مرتب كردن منم گفتم تو كه گفتي موهات ميريزه خنديد و بهش گفتم باز ميخوايي بري كجا؟همينطوري كه داشت ژل رو ميريخت تو دستش منم تيوپ ژل رو فشار دادم بيشتر ريخت با عصبانيت پرسيد چيكار ميكني گفتم دارم ميرم خونه مامان اينها براي موي خودم ميخوام ميدونيد چيكار كرد تمام ژل رو ماليد رو سرم اونم از وسط سر منم كه ديديم ينكار رو كرد اومدم پاكش كنم كه ليز خورد و تموم صورتم و چشمم رو پوشوند...........به خاطر اين دعوامون شد و هي داد ميزد خدايا منو نجات بده اين زنه روانيه ....به خدا تو اين 23 حتي يكبار هم يكي بهم نگفته عصبي ام چه برسه به اينه رواني .... بعد هم رفت سر كار منم از شدت ناراحتي سرو رو زدم به ديوارو گفتم رواني ها اينطوري اند نه مثل من.................. 2 سال بهش ميگم طلاق بده اما ميگه دوسم داره.صبح كه يبار جواب تل رو داد گفتم بيا اداره دلم برات تنگ شده و گفت من اصلا دلتنگ تو نيستم .چيكار كنم؟
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
واقعاً متأسفم عزيزم. دعواتون سر چي بود؟ مي شه بيشتر توضيح بدي