-
RE: حجاب
با سلام :امیدوارم بتونم جواب سوالاتو بدم.
1اول اینکه اسم اون نویسنده رو در کتاب روی ماه خدا را ببوس خواندم . فکر میکنم اسمش یادم باشه اما چون این کتاب رو دو سال پیش خواندم میترسم شاید اشتباهی نام کسی دیگر را بیارم . اما بهت قول میدهم تا دو هفته ی دیگر کتاب را پیدا کنم و اسم آن نویسنده رو برات بنویسم .
2 اون نوشته هم در جواب کسی مثل هیچکس بود که تو صفحه اول میتونی متنشو ببینی.
3 اول اینکه اون حدیث نبود و آیه قرآن بود ثانیا منظور از آرامش .آرامشی روحی و روانی بود و آرامشی طولانی و پایدار نه زود گذر و این آرامش نشان دهنده ی نیاز روحی است نه جسمی .
4 تو خودت اگر متن 136 من را درست میخواندی همچین سوالی نمی کردی . من دقیقا ذکر کردم بعضی موقع ها . حالا شما چطور این کلمه را با *همه *اشتباه گرفتید .نمیدونم؟
5 و در آخر اینکه همه ی نوشته های من از ذهنم .تجربیاتم و...سرچشمه گرفته بجز نوشته ی مربوط به فروید که از کتابی که خود حاصل مقاله هاو کتاب ها و تحقیقات دیگران است نوشته ام .پس اطمینان داشته باش که حتما بدون تحقیق و بررسی نیست .در مورد اینکه توضیح بیشتری خواستی باید بگویم که این چند خطی که من نوشتم خلاصه ی چندین صفحه از آن کتاب است شاید به همین علت کمی گنگ است؟؟؟اما نوشتن همگی آن صفحات برای من کاری دشوار است و در ضمن من نمیدانم کجای این جمله گنگ است و چه جوری باید توضیح دهم پس بهتر است خودت آن کتاب ها را بخوانی شاید جواب هایت را بدست آوری . اگر دوست داشته باشی میتوانم اسم آن کتاب ها را برایت بنویسم تا بخوانی د
-
RE: حجاب
با درود بر هموند ارجمند سمیرا؛
اول)چشم براه نام آن نویسنده نخواهم بود و شما هم به خود زحمت ندهید،چرا که شما به یک نکته عنایت نکردید و آنهم اینکه:در نوشتارتان فرمودید:
*چون آن نویسنده نتوانست با عقل و منطق خدا را اثبات کند یا به خدا دست یابد،خودکشی کرد*---------->>!!!!!!تا حالا نمی دانستم که اگر کسی همانند آن نویسنده باشد،باید خودکشی کند!!!!!!؟؟؟؟پس دکارت و انشتین و . . . . . هم باید خودشان را کشته باشند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اگر در آن کتاب نویسنده اش خواسته با این مثال،به خیال خودش معنویات یا متافیزیک و شاید هم دین را اثبات کند،باید آن را *منهدم* کرد!چرا؟زیرا که از نظر عقلی مشکل دارد یا شاید هم آن نویسنده منطق دان و عالمی که در آن کتاب به او اشاره کرده، مخش عیب کرده و دست به انتحار زده؛حالا اینها چه دخلی به ناکارآمدی خرد دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوم)من نگفتم که که پاسختان درباره سخن *چه کسی است* من اشاره کردم که *مقررات راهنمایی چه ارتباطی به مسایل انسانی دارد* و مقصودم مثال مع الفارقی بود که شما آوردید و اینکه هیچ رابطه منطقی با بحث ما ندارد؛پس بدون عصبانیت دوباره و با چشمان باز نوشتار مرا بخوانید.
سوم)اولا باید گفت که:شما در نوشتارتان *نوع آن آرامش* را مشخص نکردید و تازه فرقی هم نمی کند چون خرد هم می گوید که انسانها با همدلی و مهربانی می توانند غمخوار هم باشند و از طرفی همیشه نمی توان این حرف را در مورد هر فردی زد،زیرا اگر بگوییم *زن مایه آرامش است* این گزاره تا مصداقا بررسی نگردد،اثبات شدنی نیست،همین.
و باز می توان به کل این گزاره که زن مایه آرامش است اشکال وارد کرد و گفت:آیا مردان بیچاره نمی توانند مایه و باعث آرامش باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
می بینید که صرف آوردن و بازگویی حرفها و مطالب دیگران،دلیل نمی شود.
چهارم)بیان داشتید که همه نوشته های شما من از ذهنم .تجربیاتم و...سرچشمه گرفته است،حواستان باشد چون گفتید:**تجربیاتم** پس این تجربیات حالا در هر قالبی باشند را به هر خال از جاها،کسان و منابعی کسب کرده اید که منابع نوشتاری هم در این دایره هستند،همانطور که آن کتاب را خوانده اید یا آیه قرآن را آوردید،پس فروید و عقایدش تنها چیزی نیست که از کتابی آن را خوانده اید یا بازگو کرده اید،مگر نه؟و البته نوع پوششتان یا نظرات شما در باب پوشش و پوشیدگی . . . . . پس لطفا حواستان بیشتر جمع کنید.
پنجم)و اما در باب خانواده های مدرن و سنتی و کاربرد قید *همه* به جای قید *بعضی* در سخن من که شما به این دلیل بر بنده خرده گرفتید،فرضا که حرف شما درست اما در *بعضی* خانواده های سنتی هم این مشکل وجود دارد و این ربطی به نحوه تفکر یا زندگی خانواده ها ندارد و این مشکلی را که ویژه *برخی*خانواده های مدرن می دانید برای *بعضی* از خانواده های سنتی هم رخ می دهد،پس شما با ذهنیتی *اعتقادی* دارید پیش داوری می کنید.(استدعا دارم به این جملات اخیرم کاملا دقت نموده و درباب آنها بیندیشید. )
ششم)به احتمال نزدیک به یقین می توانم ادعا نمایم که نگارنده آن کتابی که درباره فروید است،انسانی متدین و البته از جنس متعصب آن است،لذا سخن او درباره مشکلات غرب که از بخت بد من و شما در همین مملکت اسلامی ما هم وجود دارند،ناشی از *خیال انگیزی اوست*و باز پرسشم را درباره آن نظرمی گویم که چطور می شود جوانان در مسایل جنسی آزاد باشند و آنگاه در دستیابی به آن و ارضای خود در تنگنا باشند!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
****اندرزی برای شما دارم که دلسوزانه و خیرخواهانه خواستارم آن را بشنوید:می دانید هموند گرامی،کتاب خواندن کار زیاد دشواری نیست،بلکه آدم باید ***هنر کتاب نخواندن*** را بیاموزد تا هر کتابی را نخواند یا مطالب آن را از زبان دیگران نشنود.****
و در پایان از روی سخنم با شماست و خطاب به سرکار می گویم:
مگر ما با هم آشنایی پیشین داریم یا آنچنان با هم خودمانی هستیم که شما با یقین به *عصبانیت و کینه* خودتان نسبت به حقیر،با ضمایر مفرد با من سخن می گویید؟!!می دانید این را به شما و آن هموند قدیمی که پیش از این همین حرف را به وی زدم و همه دوستان می گویم که:تربیت من اینگونه بوده که با مخاطبان*عاقل و بالغ* بدون توجه به مرام و اندیشه آنها باید با احترام سخن بگویم و این البته *مشروط به مؤدب بودن طرف مقابل و منوط به عدم حمله به فکر و باور من است.*از شما می خواهم که رسمی تر و متین تر با من سخن بگویید؛؛؛بدرود.
-
RE: حجاب
باید این حقیقت را دانست که افکار و عقاید و روش زندگی ما،اندیشه برتر و تنها راه درست و ممکن زیست در جهان نیست.
-
RE: حجاب
من نمیدونستم اگر با شما عامیانه صحبت کنم ناراحت میشوید .من در جامعه با افرادی که به علت موقعیت اجتماعی یا سنی مثل معلم و استاد وافرادی که سنی بیشتر از من دارند و... رسمی صحبت میکنم و با دوستان . فامیل ها و... به صورت عامیانه صحبت میکنم و هیچ یک از انها این را حمل بر بی ادبی نمی دانند بلکه این طور صحبت کردن باعث خارج شدن از جو رسمی و راحتر شدن جملات و مکالمه ها میشود .و لذا چون من از شما چیزی نمیدانستم تصمیم گرفتم مثل بقیه ی بچه های این سایت به صورت عامیانه صحبت کنم*و من مطمئنم همه ی انها مثل شما دوستان خود را بالغ و عاقل میدانند اما با این طور صحبت کردن قصد جسارت به هم را نیز ندارند و شاید انها نیز مثل من فکر میکنندو با این شیوه ی صحبت (عامیانه)میخواهند جو بحث را از حالت خشک و رسمی به جو صمیمی تغییر بدن و بدون بازی با کلمات با هم حرف بزنند و در کنار این شیوه ی حرف زدن احترام همدیگر را نیز حفظ کنند *در ضمن این نتیجه گیری شما که گفتید من از روی** عصبانیت یا کینه** .به صورت عامیانه با شما صحبت کردم . باید بگویم فوق العاده نتیجه گیری یه عجولانه و غیر منطقی بود برای اثبات این حرفم هم میتوانید به متن هایی که قبل از این متن شما نوشته ام سر بزنید و ببینید من هم مثل اکثر بچه های این سایت به صورت عامیانه صحبت میکنم.اما حالا که رسمی صحبت کردن اینقدر برای شما مهم است من با این شیوه مشکلی ندارم و برای من چیزهای دیگر مهم است . اما شما هر طور که دوست داشتید صحبت کنید چون من ناراحت نمیشم و در ضمن عامیانه حرف زدن را دلیلی بر بی ادبی شخصی نمیدانم(آن هم در بحثی اینرنتی که نه شخص را میبینی و نه او را میشناسی. شاید در بحث های حضوری حرف شما صدق کند )
و دیگر اینکه چرا اشتباه متوجه شدن سوالتان را حمل بر *عصبانیت و کینه*ی من دانستید در صورتی که شما هم در متن قبلی کلمه ی بعضی را با همه اشتاه گرفتید اما من در برای شما این طوری فکر نکردم .........نمیدانم چرا اینقدر دوست دارید بگید من عصبانی هستم در صورتی که واقعا این طوری نیست .مگر ما به خاطر جنگ یا دعوا اینجا آمدیم .ما ایجا امدیم تا با تبادل نظراتمان .سطح اعتقادی.معلوماتی و ....خود را بالا ببریم یا اگر در مواردی اشتباه فکر میکنیم با راهنمایی و صحبت های دوستان آن را اصلاح کنیم؟ایا این چنین نیست؟
و اما در مورد نویسنده .کسی از باید صحبت نکرد .من گفتم باید خود کشی کند؟؟؟؟؟؟من که همچین جمله ای یادم نمی آید .و در پاسخ سوالتان که گفتید چرا مثلا انیشتن و... خودکشی نکردنند . باید بگوییم ممکن است دو حالت داشته باشد یک اینکه سوالاتی از قبیل : از کجا امدنند به کجا می روند چه کسی آنها را آفریده برای آنها ارزش نداشته و اصلا بدان فکر نکردنند . دوم اینکه درست است که آنها اغلب دین مسیحی دارند ولی شاید ایمانشان از من و شمای مسلمان بیشتر بوده بیشتر بوده و خدا را با تمام وجودشان احساس کردن و تنها به دنبال فرمول و.. برای پیدا کردن سوالشان نبودنند
در مورد اون مثال .خوب آن اسمش رویش هست *مثال*.مثال هیچ گاه خود و اصل مساله نیست بلکه چیزی است که به اصل موضع .بنا به دلایلی .شباهت دارد و با آن فهم مساله آسان تر میشود .به نظر من که مثال جالب و خوبیست . چون مثلا چراغ قرمز برای انسان محدودیت محسوب میشود و انسان دوست دارد (به طور غریزی و طبیعی)آن را رعایت نکند و به راه خود ادامه دهد اما چون عقل از خطر های احتمالی یه رعایت نکردن محدوده خبر میدهد انسان عاقل ترجیح میدهد آن محدودیت را رعایت کند ما میتوانیم این محدودیت را مثلا به حجاب تشبیه کنیم .
در مورد سوم و پنجمتان تان دو چیز را قبول دارم .اول اینکه درست است همه ی خانم ها باعث آرامش نمیشوند و تعداد معدودی از آنها حتی بر عکس عمل میکنند اما همان طور که میدانید در جهان ما هیچ چیز صد درصدی وجود ندارد و همه چیز نسبی هستند و این جمله هم مثل تمام این جهان نسبی است و استثنا دارد .برخی از مردان هم مایه آرامشند اما خانم ها بیشتر .(به همین دلیل است که میگویم همه چیز نسبی است )و خانم ها در آرامش مقام دوم را بعد از خدا دارند و آقایان هم حتما مقامی دارند . من که نگفتم آقایان به هیچ وجه مایه آرامش نیستند اما در این مورد خیلی ضعیف تر از خانم ها هستند.و همچنین خانوادهی مذهبی و غیر مذهبی. درست است که بعضی مواقع بچه های خانواده های مذهبی نیز به این نیاز اشتباه پاسخ میدهند . من منکر این موضوع نمیشم .اما من مطمئنم تعداد بعضی های خانوادهی غیر مذهبی خیلی بیشتر از مذهبی است من در این مورد اماری در دست ندارم اما با توجه به بچه های مدرسمان و دانشگاهمان و همسایگان (که از تمام اقشار جامعه با انواع اعتقادات بودنند) به این نتیجه رسیدم . اگر خودتان هم بیشتر به دور و برتان دقت کنید به این نتیجه خواهید رسید . لطفا همین الان دقت کنید .........................................و اما با جمله ی بعدیتان کاملا مخالفم این مشکل ربط مستقیم به نحوه ی تفکر و زندگی دارد . میتوانید این سوال را در نظر سنجی بگذارید تا نظر دیگران را هم در این مورد متوجه شویم.
سوال چهارمتان را خیلی خوب متوجه نشدم . لطفا یک بار دیگر . واضحتر توضیح دهید تا من هم بتوانم درست پاسخ دهم.
و اما در مورد آن جمله . شاید با این توضیح متوجه اون جمله بشوید:
چند سال پیش یکی از نزدیکان ما که استاد شهید بهشتی بود چند سالی به دانشگاهی در انگلستان انتقال پیدا کرد . ایشان نقل میکردند در وسط های ترم دختری فرانسوی به کلاس من امد که از نظر ظاهر(مثلا رنگ . قد و...)با انگلیسی ها تفاوت داشت . ایشون همچنین توضیح دادند که بعد از گذشته چند ماه آن دختر با ناراحتی وارد دفتر شد و خواستار انتقال به شهر خودشان . وقتی از آن دختر در مورد علت انتقالیش به شهر خودش پرسیدن . پاسخ داد:پسران انگلستانی هر روز برایم مزاحمت ایجاد میکردند هر روز یکیشون ازم به پارتی یا خانه شان دعوت میکرد و هر روز یکیشان از من رابطه ی دوستی یا رابطه ای جنسی میخواست . و من که این جور چیز ها را دوست ندارم .ترجیح میدهم به شهر خودمان برگردم.... به نظر شما در انگلستان که این جور موضوعات عادی محسوب میشود و آنها در این موارد آزادنند آیا دختری انگلیسی نبود که آنها را ارضا کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟این داستان و این جمله دلیلی بر تنوع طلبی.بینهایت طلبی و...انسان است که در صورت غلط پاسخ دادن به آن سیری ناپذیر نیست.
اگه این دفعه کمی دیر پاسخ دادم معذرت میخواهم چون این روزها واقعا سرم شلوغ است
-
RE: حجاب
با درود بر شما هموند ارجمند سمیرا؛آیا خودتان احساس نمی کنید که نسبت به نوشتارهای پیشینتان که مرا خطاب قرار داده بودید،روش گفتاری و رفتار بهتر و متین تری را در پیش گرفته اید؟
می بینید که با اندکی درک متقابل می توان به نتایج بهتری رسید و از آن مهم تر اینکه بر عقیده خود در بحثها و چنین گفتگوهایی پافشاری ننماییم؛؛؛بدرود.
-
RE: حجاب
باسلام
دوستان عزیز امیدوارم خسته نباشید و خدا همواره یاورتان.
به سمیرا خوش آمد می گویم و صد آفرین (ماشاء الله) به سخنان خویش من که لذت بردم و خوش حالم که دوست جدیدم با حجاب نظر موافق دارن.
گردآفرید عزیز لازم نیست که اینقدر سخت گیر باشی و به تک تک جملات با دقت فراوان بیندیشی . سمیرا قصد توهین به شما را ندارد .
-
RE: حجاب
برهنگی زن از چه زمان آغاز شد ؟
به نام خدائی که حضرت زهرا را آفرید تا
مقام والای زن را به جهانیان نشان دهد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
با سلام امیدوارم از مطالب این وبلاگ لذت ببرید
برهنگی زن از چه زمان آغاز شد ؟
غریزه جنسی قوی ترین غریزه انسانی است که زندگی انسانی را
از نظر کمی و کیفی مورد تاثیر و تاثر قرار می دهد . این غریزه در کنار
غریزه گرسنگی بستر ساز فرهنگ های انسانی در طول تاریخ شده
و دین با ورود در این بستر معنا بخش فرهنگ انسانی می شود .
به همین دلیل در تاریخ ادیان کمتر دینی است که درباره
مساله جنسی سخن نگفته باشد.
غریزه جنسی در یک چارچوب مورد توجه ادیان قرار می گیرد
و در چارچوب جهان بینی آن دین جایگاه مساله جنسی را
با توجه به انسان شناسی خود و جهان شناسی و اخلاقیات
مبتنی بر آن تشریح و تفسیر می کند که اغلب دائر مدار آن
انسان متعالی دینی مثل پیامبران و یا بنیان گذاران دین قرار می گیرد.
در غرب مسیحی قرون وسطی درباره مساله جنسی به همان میزان
قضاوت می شد و چون انسان های کامل مسیحی
حضرت مریم و حضرت مسیح و حضرت یحیی(ع) هر سه ازدواج نکرده
در مسیحیت دوری از عمل جنسی یک شرط برای انسان کامل شمرده شد
و کم کم ترک عمل جنسی به ترک کلی عمل جسمی کشانده می شود
و در دوران قرون وسطی انسان هائی اعم از زن و مرد
دور از شهر ها در نقاط دور افتاده جنگل ها و کوه ها و بیابان زندگی می کردند
که به دور از لذت های جسمی یک زندگی کاملا مجردانه داشتند
پس حجاب در همین جهت قلمداد می شد
یعنی دوری از لذت های جسمانی به طور کامل
با شروع رنسانس تفسیر دیگری از انسان کامل ارائه شد که
بر فرهنگ جنسی غرب به شدت اثر گذاشت. این تفسیر آن بود که
"چون خدا در جسم انسان(عیسی) تجلی یافته است
پس جسم انسان تقدس می یابد به همین دلیل
سعی در زیبا شناختی جسم انسان است "
و با یک نوع آناتومی جسم انسان و بدست آوردن رگ و پی و ماهیچه
و استخوان و... به ترسیم جسم های زیبا پرداخته شود
که این مهم بوسیله" لئوناردو داوینچی" و "میکل آنژ" و "رافائل"
بر روی دیواره های کلیساهای روم و فلورانس انجام می شود .
به طوری که جسم های برهنه و بسیار موزون و هماهنگ بر روی دیوارها ترسیم
و یا در مجسمه ها تجسم می یابند. ولی با همین ترسیم انسان برهنه
اولین قدم برهنگی در غرب توسط نوعی تفسیر از انسان کامل رخ می دهد .
با تشکر از آقای فیاض
بیائید برای استقبال از تنها معصوم باقیمانده عالم خود را آماده کنیم.
-
RE: حجاب
به تراوشات یک ذهن بیمار که از تعصب برخاسته است،توجه کنید:
لئوناردو داوینچی،میکل آنژ و رافائل را در هیأت نقاشانی که برهنگی را در دنیا ترویج داده اند!!؟و آنها هستند که در کلیسا این بدنهای برهنه را از روی الحاد و اومانیسم نقاشی نموده اند!!!!!تحلیلهای خنده داری که ناشی از تعصبات عقیدتی و جهالتی سیاه هستند.
-
RE: حجاب
آقای دانی عزیز
اگر ممکن است برای من توضیح دهید که چرا خدای مسیح و یحیی به جهت الگو شدن این پیامبران برای جامعه خود، آنها را به ازدواج ترقیب ننمود (بر خلاف خدای پیامبر اسلام، که چندین همسر داشت و حتی در سوره احزاب جهت آنکه امت مسلمان بدانند که می توانند با همسر پسرخوانده خود ازدواج کنند به حکم وحی همسر زیدابن حارث را به زنی گرفت) و با توجه به اهمیت حجاب از دیدگاه شما چرا این موضوع را چندین هزار سال تا بعثت پیامبر مسکوت گذاشت. آیا واقعا اینگونه که خانم سمیرا میفرمایند حجاب بر اثر دادخواهی چند زن رهگذر وارد دین گشت؟
-
RE: حجاب
من هم موافقم که پیش از این پافشاری ننماییم.اما من فکر میکنم یه جاهایی زیادی تند رفتم و اگر به شما توهینی کردم مطمئن باشید از قصد نبوده و آن را به حساب بیتجربگی ام در چنین بحث هایی بگذارید .در هر صورت امیدوارم از دست من ناراحت نباشید .....................
من با اینکه رشته ی تحصیلیم تجربی نبوده اما میدانم که داوینچیو...چه کارهای مهمی برای این علم انجام دادن و اگر آناتومی یه آنها نبود این علم وضعیتی بسیار ضعیف تر از وضعیت کنونی اش داشت و این آقایان سهم بسیاری در پیشرفت علم داشتند .اما شاید منظور دانی این بود که مثلا چرا این نقاشی ها را در دیوارهای کلیسا یا امکان عمومی کشیده ان .جاهایی که همه جور انسان با هر سطح فرهنگ و فکر و سواد از روبروی آنها رد میشوند .خوب شاید بعضی ها ظرفیت نداشته باشند و یا ممکن است همین آدامهایی که نه ظرفیت دارند نه فرهنگ و نه دانش با دیدن حتی یک عکس شیطانی شوند(باور کنید همچین آدمهایی تعدادشان کم نیست.هر چند که باور کردنش سخت است)(البته من نمیدانم منظور دانی همین بود یا نه . )در ضمن من اطلاعات کافی از ان زمان و چگونگی کلیسا ها و... ندارم پس ترجیح میدهم که دیگر در این مورد صحبت نکنم . ..... اما ما باید کمی ملایم تر با هم صحبت کنیم ...کمی ملایم تر لطفا..........اما اعتقاد .سوالت خیلی جالب بود من دلیل اینکه چرا یک مرد میتواند در اسلام چند زن بگیرد اطلاعا تی دارم و میدانم دلیلش چیست اما در مورد دلایل ازدواج نکردن حضرت مسیح چیزی نمی دام.اگر کسی میدونه به ما هم بگه دیگه...لطفا