RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahra100
سلام اقلیما جان
ازش پرسیدم میگه من با افراد درجه یک خانواده مشکلی ندارم ولی شماها مهمونیاتون خیلی بزرگه چرا تو مهمونیه مامانت یا ... میان مادرشوهر فلان عروس دعوت میکنن من ازینا بدم میاد ( کلا" حس میکنم بهانه الکی میگیره وگرنه کسی مگه جای اونو تنگ میکنه !!! ) یا میگه من حوصلم سر میره ( ولی تو کل مهمونی هیچوقت تنها نیست همیشه یکی هواش داره ) یا می گه خیلی تا دیر وقت ادامه داره ( البته درست میگه ولی خوب خودش خواسته که نشسته تو مهمونیه دوستاش من بزور 3 شب بلندش میکنم!!!) . الانم میگه من خانوادت خیلی دوست دارم ولی اصلا" خونه خاله هات اینا دیگه نمیخوام بیام منم دیگه دیدم دارم عصبی میشم گفتم خوب دیگه بقیه بحث واسه بعدا"
احساس میکنم میخواد من به مرگ بگیره که به تب راضی شم ولی خودش همش قسم میخوره که اینجوری نیست
کلا" دوست داره بدون اینکه دعوت بشیم بلند شیم زنگ بزنیم بریم خونه خاله ای دایی ولی وقتی مثل ادم دعوت میشیم نیاد نمیدونم این یعنی چی ؟ لطفا" بگید من چجوری باید صحبت کنم و چه راه حل هایی بدم
sci اگه ممکن شمام بگید چیکار کنم
سحرا! آفرين! از شما بسيار سپاسگزارم بابت مديريتت... بعد از چند ماه داري به نتيجه اي كه منتظرش بوديم مي رسي!
براي نظرش احترام قائل شو... اعتبار سازي كن! همه چي بهتر مي شه!
سعي نكن برنده باشي...همدلي كن!
بگو آره مي فهمم احساست رو.. منم اين احساس رو گاهي داشتم... خيلي مواقع برام غير قابل تحمله!
ببينيد شما راهكار نمي ديد! سرزنش نمي كنيد! مقايسه نمي كنيد! انكار نمي كنيد!
نمي گيد:
مگه جاي تو رو تنگ كردند؟؟
اينا بهانه است! ( انكار احساسات نمي كنيد)
خونه دوستات چطور اينجوري نيست!؟!؟ ( مقايسه نمي كنيد)
حالا تو هم بايد تحمل كني عزيزم! ( راهكار نمي ديد)
فقط همدلي مي كنيد و اعتبار سازي مي كنيد... همه چيز درست مي شه!
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
sci برادر خوبم سلام
ممنون از پاسختون . خوب همدلی میکنم ولی اگه راهکار ندم میگه خوب پس من درست میگم و به منوال خودش ادامه میده . چجوری میشه در عین همدلی کردن ولی بهش بگم این ها هم بخشی از زندگی هست و نمیشه حذفش کرد چجوری بگم دلم نمی خواد بشه سوژه بقیه چجوری بگم این رفتارهاش باعث شرمندگی من میشه .
اون روز بمن میگه تو این دوران تو کشورهای دیگه طرف مهاجرت میکنه فقط برای اینکه اب و هوای بهتر داشته باشه . بعد من باید بلند شم بیام جاهایی که دلم نمیخواد . یعنی نمیفهمه این کشور واسه خودش فرهنگ و رسوماتی داره تازه منم یه طرف دیگه این زندگی ام همش که نمیشه به میل اون باشه . منم با نیامدناش دارم زجر میکشم بهم فشار میاد .
میشه لطفا" بگید چجوری باید تاثیر گذار این حرف ها رو بزنم ؟
لیلا جون والا من تو روش نزدم هیچوقت هرجام که دعوت شدیم با احترام رفتم و به خانوادش زیادیم سرویس دادم تازه
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
چه خبر؟
جواب پست 142 رو ندادم.. فقط به اين دليل كه قبلا به شما گفته بودم چه كنيد و پاسختون رو داده بودم!
به ايشون احترام بگذاريد.. تا روابطتون بازسازي بشه..
ايشون بايد! بايد! بايد! بايد! فرد اول زندگي شما باشه!
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
sci برادر خوبم سلام
فهمیدم چرا پاسخم ندادید :82:
با هم صحبت کردیم سعی کردم همدلی کنم اون گفت اجازه بده اول کارم درست شه بعد رابطه برقرار کنیم منم چون احساس کردم این مساله و سوال بقیه تو جمع احتمالا" ازارش میده بحثی نکردم یعنی نه این حرف قبول کردم نه رد کردم فقط گوش دادم
در عین حال به من میگه میخوام روابطمون خیلی محدود باشه یعنی با هر خانواده بطور خصوصی رابطه برقرار کنیم و تو جمع بزرگ نریم منم گفتم میدونم این مساله ناراحتت میکنه ولی این نحوه ارتباط منم ازار میده و ناراحت میکنه بهتره دنبال یه راهکار دیگه باشیم که البته بعد این حرف قاطی کرد و گفت این اخرین باریه که راجع به این مساله حرف میزنیم تو ام تا هر وقت امشب میخوای راجبش حرف بزن منم گفتم نشستیم که باهم دعوا کنیم حرف زدن امادگی میخواد هردومون خسته شدیم باشه تا بعد و دیگه ادامه ندادم
بین حرف هاش یه چیزی بهم گفت : گفت توخیلی خوبی ولی حرفهات ازار میده من رو تو واسه من شخصیت قایل نیستی تحقیرم میکنی !!!! گفتم خوب یه مثال بیار چون من نمیدونم کجا چه حرفی زدم گفت یادم نیست !!!!
من اصلا" حرفش درک نکردم چون خیلی باهاش کنار میام خیلی چیزارو بروش نمیارم و بابت خیلی چیزا سکوت کردم
حالا نمیدونم تحلیل شما ازین حرف ها چیه ممنون میشم راهنماییم کنید
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
آفرين صحرا!
آفرين صحرا!
آفرين صحرا!
(كپي نكردم جملات بالا رو و هر سه تا رو تايپ كردم، چون همه پست 144،بخصوص سه جاش واقعا جاي آفرين داشت!)
اول: با هم صحبت كرديم!
مي دوني يعني چقدر عالي شدي!!! اين كار يكي از سخت ترين كارهايي بود كه نمي تونستي انجامش بدي! امروز مي گي صحبت كرديم!
دوم: سعي كردم همدلي كنم!
واقعا تونستي! و مي بيني نتيجه اش رو... ادامه بده! نتايج همدلي اونقدر درخشانه كه سعادت رو جلوي چشمات مي آره!
سوم: رفتار جزات مندانه بسيار عالي!
آهاي افرادي كه مي گيد چطوري به طرف مقابلمون احترام بگذاريم.. همينطوري!!! يعني صحرا متوجه شده كه احتمالا وضعيت كاري شوهرش، مي تونه براش آزار دهنده باشه... به نظرات شوهرش احترام گذاشته و براي تجربيات احساسي او احترام قائل شده! واقعا جاي تحسين داره!
اما:
اينكه ايشون مي گه شما تحقيرش مي كني ،حتما كنكاش كن!
اما نكته اصلي اينجاست كه از شما انتقاد شده!
چگونه انتقاد رو بشنويم، بپذيريم يا نپذيريم!!!
اول سه نكته مهم :
*اولين اصل وقتي از شما انتقاد مي شه اين است كه عزت نفس خودتون رو خاموش كنيد! دقيقا!!!! خاموشش كنيد!!!
در جهت دفاع از خودتون بر نياييد!!! سعي نكنيد برنده باشيد! فقط گوش كنيد...شنونده فعالي باشيد! داره از شما انتقاد مي شه/ پس به گوشاتون عينك بزنيد و با دقت بيشتري گوش كنيد!
* دومين نكته اينه كه انتقاد هيچ وقت خوشايند نيست! پس لازم نيست كه بعد از شنيدن انتقاد احساس خوبي داشته باشيد
* انتقاد رو با نبش قبر و پل زدن به گذشته جواب نديد!
حالا چند حالت وجود داره:
نيت منتقد سازنده است/ انتقاد هم صحيح است!
- پس مي پذيريد ( بله حق باشماست و من عذر خواهي مي كنم!) اين عذر خواهي بايد متناسب باشه با كار انجام شده! نه بيشتر و نه كمتر! مثلا اگر من با شما قرار ملاقات دارم و دير مي آم 10 دقيقه! مي گم من از شما عذر مي خوام كه دير كردم! اما نمي آم بگم من دست شما رو ببوسم عزيزم! ببخشيد دير شد! غلط كردم! ديگه تكرار نمي شه!
پركاربرد ترين شيوه:
نيت منتقد سازنده است يا نيست... / انتقاد هم نا مفهوم است! ( تو من رو تحقير مي كني! ) يك جمله بسيار كلي!
- اعصابتون رو كنترل مي كنيد! بدون اينكه عصباني شويد، كنكاش مي كنيد! منظورت از تحقير دقيقا چيه؟ چه زماني اين احساس رو كردي؟ مي شه اين دفعه يادداشت كني؟ چون من اصلا قصد اين كار رو ندارم!
تو زن خوبي نيستي!! اين جمله هم خيلي كلي است! بايد در جواب كنكاش كرد: به نظرت زن خوب يعني چي؟
چطوري احساس بهتري داري؟
نيت منتقد سازنده است/ اما همه انتقاد صحيح نيست!
با بخشي از انتقاد موافقت مي كنيد!
- شما هنگام برگشتن به منزل قرار بوده خريد كنيد/ لباسها رو از خشكشويي بگيريد/ تماس با شوهرتون بگيريد/ اما همه اينها رو به دليل اينكه با دوستتون سرگرم بوديد يادتون رفته!
شوهر: تو زن شلخته اي هستي! همه چيز رو يادت مي ره! همينه كه من بهت اعتماد ندارم و نمي تونم روي كارات حساب كنم!
زن: من مي فهمم چه احساسي داريد و بابت خريد، لباسها و اينكه فراموش كردم با شما تماس بگيرم، عذرخواهي مي كنم ! ببينيد :
نمي گيد حالا مگه چي شده؟ با بخشهايي از انتقاد ايشون كه انجام نشده موافقت مي كنيد!
نيت منتقد سازنده هست يا نيست/ اصل انتقاد صحيح است اما مورد انتقاد صحيح نيست!
- با اصل انتقاد صحيح نيست!
شوهر: تو هميشه فراموش مي كني! اين دفعه هم روش!
زن: در اينكه فراموش كردن موارد مهم، بده شكي نيست! من قبول دارم... ا
نيت منتقد سازنده هست/ اصل انتقاد هم صحيح نيست!
- فورا رفع سو تفاهم مي كنيد
نيت منتقد سازنده نيست/ مورد انتقاد هم صحيح نيست!
با رفتار جرات مندانه/ يا اهميت نمي ديد/ يا از تكنيكهاي صفحه خط خورده و يا جملاتي نظير اين نظر من هست! و اجازه بديد حفظش كنم! با احترام پاسخ مي ديد!
اين مورد در بين همسران بسيار نادر است!
پس در مرود مساله شما، بايد مد نظرتون باشه كه ايشون اين احساس رو داشته و نظر احساسي ايشون تحقير شدن بوده! حتما به شيوه اي كه گفته شد كنكاش كنيد...
سوالي بود بپرسيد
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
برادر خوبم سلام
ممنون از این همه تشویق . من بخودم قول دادم تو یه مدت تمام تلاشم انجام بدم این کارم میکنم از شمام ممنونم که همراهیم میکنید و برای راهنماییم وقت میذارید همه تلاشم برای انجام درست کارها میکنم
متنتون یکم گیج کننده بود باید با دقت بخونم تا بفهمم چی شد
ازتون واقعا" ممنونم اگه شما و دوستای خوب دیگه نبودن واقعا" نمی دونستم با مسایلم چی کار کنم
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
سلام صحرا عزیز
برات خیلی خوشحال شدم
عالی داری پیش میری
سعی کن بدون اشتباه پیش بری
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
اقلیما جان خوشحالم که اومدی چه خبر اوضاع خوبه؟
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
سلام عزیزم
آره اوضاع خوبه و اروم خدا رو شکر
هفته پیش عروسی فامیل های مادر همسرم دعوت بودیم و منم با وجود حجم کاری زیادم یه جوری برنامه ریزی کردم که حتما برم رفتیم عروسی و خیلی هم خوب بود فرداش مادر همسرم میره پاتختی که تو پاتختی کلی از من تعریف می کنند پیشش که عروست چقدر خنده رو و مهربونه و چقدر خوشگله و ... و چرا نیاوردیشو از این جور حرفا
اونم فرداش زنگ زد به من و این حرفارو گفت و از اون روز به بعدم کلی باهام خوب شده و منو برده به عرش خدا که خدا عاقبتمو به خیر کنه
همسر گرامم خوبه خدا رو شکر در واقع اون من خوب باشم خوبه
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
سلام
نمام تایپیک هایتان را کامل خواندم خیلی خوشحالم که شما به نتیجه رسیدید. من هم 4 سال است که ازدواج کرده ام و از رفتار دوگانه همسرم خسته شده ام . یکبار قبلا تایپیکی نوشتم و چون دیگر مراجعه نکردم گویا حذف شده . آنقدر افت و خیز دارم که خودم هم نمیدانم کجای زندگی ایستاده ام امروز دعوایم شده تهدید کردم که میروم همسرم رفت ماشین روشن کرد و گفت خودم می برمت فردا هم بیا وسایلت راجمع کن و ببر این دومین بار است که این کار را میکند و باز این من هستم که نرفتم . حاضرم طعمه گرگ بیابان شوم بروم در این بیابانها گم شوم ولی ننگ طلاق را بر خوانواده ام تحمیل نکنم .
خوش به حال تمام شماها که حداقل همسرانتان با شما این گونه نکرده اند.........