سلام سارا جون :43:
خوبي عزيزم ممنون كه هر روز بهم سر مي زني :43:
دوستت دارم و منتظر پيام هاي قشنگتون :305:هستم:43:
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام سارا جون :43:
خوبي عزيزم ممنون كه هر روز بهم سر مي زني :43:
دوستت دارم و منتظر پيام هاي قشنگتون :305:هستم:43:
سلام ليلا جان
اينكه شما ميگي قبلا با نام ليلا جان ذخيره كرده بودهو حالا بدون نام ويا اينكه بيشتر مواظب شماست مواظب حجابتون يا ديده نشدن از بيرون فكر نمي كنم به خاطر دوست نداشتن باشه
شايد يه موردي شنيده كه مثلا شماره يه زن يا دختر چون رو گوشي يكي ذخيره بوده و كسي رفته رو گوشي طرف و شماره را ديده و چون اسم دختر بوده حفظ كرده و بعد مزاحم شده
شايد به خاطر اينه و فكر ميكنه ممكنه كسي بر سرگوشيش و اسم و شماره شما را ببينه،برا همين دوست نداره كسي به شماره همسر عزيزش دست پيدا كنه
فكر ميكنم خيلي ها هستند كه شماره همسرشون،خواهرشون دخترشون يا مادرشون را تو گوشيشون ذخيره نمي كنن به خاطر اين ترس
بهجاش تو يه جاي بهتر يعني مغزشون ذخيره ميكنن
به نظر شما مهمتره كه شماره تون توي گوشي همستون به نام ليلا جان ذخيره باشه يا تو مغزش به نام ليلا جان؟
ممنون آقا محسن
من حرف هاي شما را قبول دارم. ( گرچه مي دونم مخصوصا اسم من را پاك كرده چون بعد از يكي از دعواهامون پاكش كرد) ولي اصلا ديگه به اين چيزا فكر نمي كنم و حساس نمي شم مي خوام ديگه از اين به بعد بشم دختر خوب :311: درسته كه اسمم را پاك كرده ولي جوراي ديگه بهم محبت مي كنه و هوام را داره:72:
بابا انرژی مثبت :311:
آفرین
:104::104::104::104::104::104::104:
این یعنی یه زن کامل توئی که میتونی محیط خونه رو سروسامان بدی باافکارمثبتت ولی ببین لیلا جان بازم میگم سعی کن الان که شرایط آرومه تو این تاپیکها سربزنی ببینی چطورمیتونی مدیریت بهتر ی داشته باشی که باکوچکترین ناراحتی یا حرفی دوباره به هم نریزی گل دختر:46:
سارا جون من تاپيك هايي را كه به نظرم خوبند را مي خونم خصوصا تاپيك اقليما و شميم بهاري را كه برام فرستادي كامل خوندم و از بعضي قسمت هاش نت برداشتم.:303:
سارا جان مهدي هم خيلي داره بهم كمك مي كنه تا حالم خوب بشه رفتارش واقعا باهام خوب شده خيلي تو كاراي خونه كمكم مي كنه امروز بهم زنگ زد و حالم را پرسيد و به بهانه هاي مختلف برام كادو مي خره (ديشب برام يك ادكلن خريده بود گفت به مناسبت سالگرد جشن عقدمون (آخه ما عقد و جشن عقدمون تو يك روز نبوده):311::311:)
راستش را بخواي اون داره تو محبت كردن از من هم جلو مي زنه و كاملا مي فهمم كه مراعات حالم را مي كنه شايد تو بهتر شدن رابطه مون الان اون بيشتر از من هم تلاش مي كنه:227::227::227:
فقط در حال حاضر يك موضوع است كه كمي اذيتم مي كنه و اون جريان شهرستان رفتن و استخدامه :302::302::302:كه اون را هم سپردم دست خدا و اصلا به روي مهدي نمي يارم:323:
آفرین کارخوبی میکنی یه موضوع دیگه اینکه به نظرمن کسی که اینقدر دوست داره و برات ارزش قائله
ارزش اینه داره که تو هم از یه سری خواستهات بزنی حتی رفتن به شهر دیگه (امیدوارم به کارت به اونجا ها نرسه)ولی به این دیدکه زندگیتو دوست داری و ارزش داره نه به این دید که داری به مهدی لطف میکنی وبه خاطر مهدی
«این زندگی مال شما دوتاست نه فقط مال مهدی»:305:
ان شالله اون چیزی که میخوای میشه جیگر
سلام دوستاي خوبم:43:
راستش را بخوايد اين چند روز خيلي با خودم كلنجار رفتم ولي نمي تونم توطئه جديد مامانش (استخدام در شهرستان، حتي خودشان (مامانش اينا) رفتند براش فيش گرفتند تا ثبت نام كنه) را هضم كنم و باهاش كنار بيام. دوباره به هم ريختم البته نمي ذارم مهدي چيزي بفهمه و همش توي خودم مي ريزم
ترا خدا كمكم كنيد:316::316:
سلام خواهر جونم:46:
صبح بخیر (اول صبح انرژی مثبت این چندروزجشن هم هست:123::326:)
حالا این حس خانم مارپلی که داری مطمئنی درسته و اونا میخوان شوهر دلبندتو ازت جدا کنن:228: ؟
چرادریه موقعیت مناسب ازش نمی پرسی طوری که باز حساسیت ایجاد نشه شاید اصلا بحث این حرفا نباشه:300:
آره سارا جون مطمئنم
اس ام اس آگهي را مامانش براش فرستاده بود
ديشب هم مي خواستم پيراهنش را بندازم تو ماشين يك كاغذ توي جيبش پيدا كردم كه مشخصات فيش واريزي آگهي استخدام بود البته از يك بانك نزديك خونه مامانش اينا به اضافه اسمي درس هاي آزمون
كمك:325::325::325::325::325::325::325::325::325 ::325:
:325::325::325::325::325::325::325::325::325:
:325::325::325::325::325::325::325::325::325: