RE: مشکلم خیلی خیلی جدی شده.....
اقلیمای عزیزم سلام
من متأسفم که بازم داری اذیت میشی ، ولی عزیزم به حرفها و راهکارهای جناب SCi خیلی توجه کن
باور کن من میفهمم چی میگی، منم مثل تو بودم، برو مطالبمو از اول بخون، منم دقیقا مثل تو از کوچکترین بی توجهی شوهرم ازار میدیدم، منم تحملم تموم میشد و بهش میگفتم چرا اینکارو میکنی، چرا بی محلی میکنی و ...
ولی از وقتی شروع کردم طبق مهارتها پیش برم، وقتی شروع کردم یه کارایی برای خودم انجام بدم، شوهرم برعکس بهم جذب شد
راستش همیشه میترسیدم اگه مشغول کارای خودم بشم، اونم مشغول مسائل خودش بشه و از هم دور بشیم، ولی اشتباه میکردم،
شبا وقتی میاد خونه ، اولش که شامو میارم، بعدشم میشینیم فیلم میبینیم، من دیگه کنارش نمیشینم، یه جوری میشه که میگه بیا بشین مثلا میوه بخوریم یا بیا ببین فیلمه چه قشنگه یا مطلب روزنامه رو بخون
میرم تو آشپزخونه، پای کامپیوتر، یا دفتر خاطراتمو مینویسم، یه جوری از دور و برش میرم کنار
البته بعضی شبا هم بیشتر کنارش میمونم که دوریم عادتش نشه
ولی منشأ تمام این خواسته هامون که الآن شده آرزوی تو و قبلا شده بود آرزوی من، فقط و فقط به گفته جناب SCi ، وابستگی هست
میدونم برات سخته، برای منم زجر آور بود، ولی از وقتی وابستگیمو شکستم همه چیز درست شد، چون وقتی وابسته نباشی بی توجهی رو راحت تر میتونی تحمل کنی، و وقتی همسرت ببینه این بی توجهی آزارت نمیده، دیگه به عنوان یک نقطه ضعف بهش نگاه نمیکنه، و خودتم کمتر حساسیت نشون میدی و بهتر برخورد میکنی
تو رو خدا تمریناتتو فراموش نکن، تو کوتاه مدت هم دنبال نتیجه نباش
من مطمئنم موفق میشی عزیزم
فقط تمریناتتو انجام بده
RE: مشکلم خیلی خیلی جدی شده.....
سلام و ممنون بابت راهنماییتون...
یه سوال رفتارهام با همسرم باید چه طوری باشه ؟
RE: مشکلم خیلی خیلی جدی شده.....
اقلیما جان
من کارشناس نیستم خودت که میدونی، ولی طبق چیزایی که بهم گفتن و انجام دادم و نتیجه هایی که بدست آوردم بهت میگم
1-اگه میخوای محبتی بکنی که در مقابلش محبت ببینی، اصلا محبت نکن
2-به شوهرت توجه کن ولی در حد تعادل و حتی کمتر ، به هیچ وجه بیشتر از حد تعادل توجه نکن
3-کاملا نسبت به واکنشهای همسرت بی تفاوت باش، این یعنی وابستگیتو کم کن، اولش دردناکه ولی مثل یه داروی تلخ میمونه که وقتی دکتر برات تجویز میکنه با هر مشقتی هم باشه میخوری چون میدونی برات لازمه
4-برای خودت سرگرمی ایجاد کن تا کمتر به همسرت و برخوردهاش فکر کنی و درگیر بی توجهیش بشی
5-کارها و وظایفتو به خوبی انجام بده، از آشپزی تا اینکه حواست به اتوی لباسش باشه تا اینکه ناهار داره ببره سرکار و این دست مسائل، و البته محبتتو نشون بده ولی در قالبهای خاص که بدونه بهش بی تفاوت نیستی
6-مهمترین چیز تمرین تنفس و یه تمرین خالی کردن ذهن هم بود، اونم خیلی عالی بود که :
دراز بکش و چشمتو ببند، یه هاله با رنگی که دوست داری رو تصور کن و تو ذهنت از سر وارد بدنت کن و کم کم از تمام اعضا بگذره تا به پاهات برسه و وقتی از هر نقطه بدنت که میگذره تمام منفیها و نقطه ضعفها و خستگی و استرس و ذهنیتهای اشتباهو با خودش پاک میکنه و میبره
باور کن این 6تا رو ، کم کم اجرا کن، بزار توش به مهارت برسی، شوهرت متوجه میشه و واکنش نشون میده، ولی بازم میگم طول میکشه تا نتیجه بگیری، ولی نتیجه ای میگیری که دائمیه، ولی باید دائم رو این مهارتها کار کنی
ببین گلم، من یک ماه و ده روز پیش اومدم و مشکلمو گفتم، با وجودیکه سعی کردم خیلی زود مهارتها رو اجرا کنم، همین 5شنبه گذشته باز دچار استرس و غم شدم، چون تو مهارتهام ضعیف عمل کردم
یعنی منم که میگم زندگیمو تا حدی رو به راه کردم، بازم نتیجه کامل نگرفتم، زمان میبره عزیزم
مطمئنم با دلسوزی که برای زندگیت داری ، به راحتی میتونی موفق بشی گلم
RE: مشکلم خیلی خیلی جدی شده.....
این تاپیک به دلیل طولانی شدن و خروج از حد استاندارد مشاوره قفل می گردد
اقلیمای گرامی
راهکارهای دوستان به قدر کافی گویا هست و تکرار مکررات شده ، به آنها توجه کرده و به کار گیر و تا وقتی مدتی به عمل نپرداخته ای از باز کرن تاپیک جدیدپرهیز کن . بعد از آن و در جایی که ضروری باشد می توانی تاپیک جدید باز کرده و ضمن خلاصه ای از وضعیت و قرار دادن لینک این تاپیک از دوستان راهنمایی بخواهی .
موفق باشی
.