اینم حرفیه
نمایش نسخه قابل چاپ
اینم حرفیه
منم موافق آقاي m25teh هستم.
منم بودم گيج مي شدم. بنظرم بهتره شما با مدير همدردي مشورت كنيد تا ايشون يك راهكار براتون بدن. اينكه همينجوري باشه يا اينكه يك نفر خاص راهنماييتون كنه. البته همه راهنمايي ها در جاي خودش مفيد و درسته و قابل رد كردن نيست اما مدير محترم بهرحال بهتر تشخيص مي دن چيكار مي شه كرد. مي تونيد بهشون ايميل بزنيد. منم يك بار بهشون ايميل زدم و از جوابشون خيلي خوشم اومد.
والله خودمم خندم گرفته که چرا انقدر پیچیده شد . ببخشید . :163:
به نام تک یگانه هستی ...ببخشید بدون دعوت مزاحم میشم ...سبکتکین عزیز پیگیر ماجراتون هستم ...فکر نکنید فراموشتون کردم ..
این پست رو زدم فقط در رابطه با مشگل خواهرتون ...اصلا نیاز نیست به خواهرتون بگید بیاد اینجا ...برعکس ...به همسرش بگید بیاد اینجا و قشنگو مفصل مشگلشو بازگو کنه ...بگید اینجا جای مناسبیه ...چون ایشون سرکار نمیرند واینقدر دلسوزانه اهمیت میدند به زندگیشون صدردصد با راهنمایی دوستان گلم موفق میشند ...
پس بگید به ایشان که ما بی صبرانه منتظرشونیم ...
خوشحالم که ارومی ...:46:
موفق باشی :72:
لاقربطا
به نام خدا
با سلام
سبكتكين گرامي ، شما چرا خودتان با دست خودتان ، تايپيك خود را منحرف ميكنيد و مسئله اي رو در وسط مسئله خودتان مطرح ميكنيد كه واقعا هيچ دخل و تصرفي در تغيير شما ندارد ؟
لطفا با اين كار ، دوستان گرانقدر را دلسرد نكنيد . به نظر من شما ، با اين اقدام داريد فرصتي به اين طلايي را به يك تهديد تبديل ميكنيد . يعني الان وقت كاشت هست تا فردا درو كنيد اما همش بازيگوشي ميكنيد .
ماشالله انقدر هم حرفه اي نگران ميشين كه دوستان رو ناخواسته درگير حال و احوال خودتون ميكنيد و ناخواسته هي مطلب مينويسن و براي شما ارسال ميكنن و شما هم دوباره در مقام جواب دادن و قانع كردن مطلبي ديگه ارسال ميكنيد .
ببين شما دوتا موقعيت رو داريد با هم استفاده ميكنيد : يكي اينكه شخص مشكل دار شما هستيد و كمك ميخواهيد . دوم اينكه به هر نحوي شده بقيه دوستان رو قانع ميكنيد كه به فلان علت و با فلان اخلاق طرف مقابل ، روش ارائه شده جوابگو نيست .
در نهايت به نظر اين حقير مسئوليت اين تايپيك را فقط آني گرامي به عهده بگيرند و البته ما هم براي كسب تجربه و خبردار شدن از احوال اين عضو خانواده همدردي صد در صد پيگير مسائل هستيم و در كنار ايشان اما واقعا حس ميكنم اصلا به اين صورت مسئله جلو نميره و فقط گذر عمر هست كه اين وسط بهش ميرسيم .
با تشكر
برادر كوچكتان
يامولاعلي
خب چيكار كنم آقاي m25teh
من اگه مشكلمو عنوان مي كنم . صد در صد وقتي دوستان راه حل ارائه مي دن مي شينم با خودم سبك و سنگينش مي كنم نسبت به اخلاق همسرم و اگه كاري مشابه اونو قبلا انجام دادم و نتيجه نگرفتم عنوان مي كنم كه فكر نمي كنم اينكار جواب بده . خب يه واقعيته چرا دروغ بگم .
از imoon عزيز هم ممنون كه در مورد خواهرم راهنمايي كردين . فعلا يه جوري آشتيشون داديم تا خودشون برن پيش مشاوره . به خدا انقدر مشكلات ديگه اي دور و برم اتفاق مي افته و ناخودآگاه درگيرش مي شم كه نمي دونم چيكار كنم .
به هر حال عذر مي خوام كه اگه موضوع تاپيكو منحرف كردم . ديروز خونه مادرم بودم وقتي رفتم خونه ديدم شماره شوهرم افتاده و مثل اينكه دوبار زنگ زده بود از سركارش . حالا نمي دونم شايد مي خواسته راجه به همون مسئله صحبت كنه . تلفنمم هنوز وصل نشده كه بهش اس ام اس بدم . احتمالا امروز خودش زنگ مي زنه سر كار و منم طبق راهنمايي شما عمل مي كنم .
ببخشيد آقاي m25teh
ماشالله انقدر هم حرفه اي نگران ميشين كه دوستان رو ناخواسته درگير حال و احوال خودتون ميكنيد
منظورتونو از اين جمله نفهميدم يعني چي كه حرفه اي نگران مي شين ؟ :303:
به نام خدا
سلام مجدد
من رو ببخشید اگر جملاتم کامل نیست .
نیت من اصلا این نیست که خدایی نکرده باعث رنجش خاطر شما بشم . امیدوارم که ناراحت نشین .
در مورد اتفاقات گذشته : به نظر من شما باید به همه مسائل یک فرصت یا چند فرصت دوباره بدهید . یعنی مثلا اگر قبلا با فلان حرکت شما جواب نداده و قبلا انجامش دادین و دوباره به شما پیشنهاد میشود ، شما به جای اینکه قبل از اقدام دوباره آن روش را مردود اعلام کنید ، یک فرصت دیگر برای آن روش قرار بدهید و اجرایی کنید .
در مورد حرفه ای نگران شدن هم : احساس میکنم خیلی خودمانی صحبت کردم و نتونستم اصل مطلب رو برسونم از این بابت خیلی معذرت میخوام .
مقصود این بود که نوع نگرانی شما به شکلی هست که بعضی از دوستان هم ناخودآگاه درگیر نگرانی شما میشن و از باب احساسات صحبت میکنن در حالی که شما اینجا دنبال راه حل منطقی هستی . که البته من به این گفتم یک حرکت حرفه ای هر چند که از روی قصد نیست اما توانایی این کار فوق العاده در شما بالاست .
باز هم عرض میکنم همه درکنار شما هستن . انشالله که ختم به خیر بشه الهی امین
راستی یه سئوال : من احساس میکنم شما و همسرتون قایم باشک بازی می کنید . البته فقط سئواله ها راه حل نیست . شاید این سئوال بتونه در تجزیه تحلیل کمک کنه .
موفق باشید
یامولاعلی
اقاي m25teh
ممنون از اينكه هميشه راهنماييم مي كنيد . من از دستتون ناراحت نشدم فقط منظورتون رو متوجه نشده بودم . شومنده .
در مورد اينكه فرموديد يه فرصت ديگه براي اجراي روشهايي كه از قبل انجامشون دادم بدم من هم در نهايت همين كار رو مي كنم . چون تقريبا از ده تا راه حلي كه دوستان پيشنهاد مي دن رو قبلا نه تاشو تجربه كردم (البته يه خورده زيادي اغراق مي كنما ) سعي مي كنم بين راه هايي كه مونده و اون راه هاي قديمي بهترينشو انتخاب كنم و عملي كنم .
در مورد اينكه شوال كرده بودين كه من و همسرم قايم موشك بازي مي كنم در مورد خودم شايد اين اتفاق پيش بياد اونم صرفا بخاطر اينكه يه موقع هايي خيلي احساساتي هستم و مي دونم نمي تونم باهاش خوب صحبت كنم ولي ايشون اصلا مشكلي با اين قضيه نداره و خيلي ريلكس برخورد مي كنه و قايم موشك بازي در نياورده تا حالا حتي اون موقعي هم كه موبايلشو خاموش كرده بود به من گفت اگه كار داري به سر كارم زنگ بزن .
و اينكه هم از شما و از همه دوستاني كه من باعث نگراني و دلخوريشون مي شم معذرت مي خوام . اينجا تنها جاييه كه خيلي راحت مشكلم رو بيان كردم و درد دل مي كنم . منو ببخشيد . يه خورده زياد هيجان زده و احساساتي تشريف دارم . با هر بادي مثل بيد مي لرزم . :303:
بله سبكتيكين فرار داره كه در پستهاي قبل به آن اشاره شد . كه بايد براي اين فرار فكري بكند. البته قابل درك است كه چرا فرار مي كند.
1- از ترس .
2- از قبول مسئوليت اعمال و افكار و احساسات اشتباه .
3-از عدم شهامت در رويارويي با موقعيتي كه خودش ايجاد كرده
و.....
و نكته ي مهم در مورد ارتباط سبكتيكين و همسرش اينكه اين آقاي همسر راه ارتباط را براي او باز گذاشته . پس خواهشا موضوع را پيچيده نكنيم . و اين آقا هر از گاهي كه سبكتيكين ميزان خطاهايش زياد مي شود و غير قابل تحمل و اقاي همسر خسته مي شود بازي طلاق راه مي اندازد اما از خر شيطان هم زود پياده مي شود اما سبكتكين در انتخاب راه و عملكرد كج سليقگي مي كند و بدترين راه ها را انتخاب مي كند كه به كشدار شدن مسئله مي انجامد و......... همين و نه بيشتر از اين .
اني عزيز
راستش خودم نمي دونم كدوم راه بهتره . شما بهم پيشنهاد دادي كه خيلي آروم و منطقي زنگ بزنم بهش و شماره كارتمو بدم و اس ام اس بازي نكنم . ولي فرشته مهربون كاملا با اينكار مخالفه و نظرش اينه كه بهش شماره قبضا رو بدم كه خودش پرداخت كنه . راستش اگه تا حالا بهش زنگ نزدم فقط به اين دليل بوده كه به حرف فرشته مهربون گوش كردم . ولي واقعا خودم نمي تونم تصميم بگيرم كدوم راه بهتره .
از اين نمي ترسم كه بهش زنگ بزنم و شماره حساب بدم . مي دونم كه آروم و منطقي مشكل حل مي شه ولي فكر مي كنم اگه بهش بگم كه سرپرست خانواده تويي و تو زحمت قبضا رو بكش يه كمي دوباره درگيري لفظي بوجود مي ياد . مطمئنا بازم شوهرم قاطي مي كنه و پشت تلفن دعوا مي شه . و منم موندم چه كاري بهتره .
از طرفي هم خودمم نمي خوام قضيه انقدر كشدار بشه اونم سر يه مسئله ساده . ولي مي خوام درست عمل كنم .
يه جورايي تصميم گرفتن سخت شده برام . مي دونم همه شمايي كه الان دارين بهم مشاوره مي دين تجربه دارين و كارشناس هستين . ولي نمي دونم چرا انقدر اختلاف نظر هست و منم كه عقلم نمي رسه كدوم بهتره .
اميدوارم مدير همدردي اگه اين نوشته ها رو مي خونه نظرشو بده كه كدوم راه در حال حاضر بهتره . تا منم همون كارو انجام بدم .