مخمور جام عشقم , ساقی بده شرابی - پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی
وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید - مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی
نمایش نسخه قابل چاپ
مخمور جام عشقم , ساقی بده شرابی - پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی
وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید - مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض - پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت
گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن - شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت
تو اين روياي سردرگم ، خداحافظ گل گندم
تو هم بازيچه اي بودي ، تو دست سرد اين مردم
مرا گویی چه عشقست این که نی بالا نه پستست این
چه صیدی بی ز شستست این درون موج این دریا
ای دل بیا که موسم مستی گذشته است - فصل نشاط و باده پرستی گذشته است
خواهی بلند ساز مرا خواه پست کن - کار من از بلندی و پستی گذشته است
بابا فغانی شیرازی
به به ، چشممون به جمال آقاي مدير تو قسمت مشاعره روشن شد ...چه عجب ..به هر حال دوباره خوش اومديد .
--------------
تو يه تاكه قد كشيده
پا گرفتي توي سينم
واسه قد كشيدن تو
عمريه كه من زمينم
من سرگردون ساده ، تو رو صادق مي دونستم
اين برام شكسته اما ، تو رو عاشق مي دونستم
من چه بودم نقش باطل ، قايقي گم كرده ساحل
با هزاران زخم بر دل ، از عزيزان يادگاري
بي نياز از هر نيازي ، بي خبر از حيله سازي
با گناه پاك بازي ، باختم در هر قماري
یگانه همدم همین شعرهای الکی است
که انس گرفته است با دل شکسته ام
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود - رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
یاد باد آنکه خرابات نشین بودم و مست - وانچه در مسجدم امروز کم است آنجا بود