نمایش نسخه قابل چاپ
من از بانو انی که خردمندانه شما رو راهنمایی می کنند از صمیم قلب تشکر می کنم
و از اقای محمد هم عذر خواهی می کنم اگر به تندی صحبت کردم حقیقتش این است که من خودم زخم عمیقی به خاطر راهنمایی های اینچنینی بر دل دارم
به اقای امیررضا هم افرین می گویم به خاطر این تصمیم شون
التماس دعا
مسلمه كه مار خوبيه پسر،اتفاقا الان تو اين موقعيت اين بهترين كاره.
كار قابل تحسينيه،اينطوري مهرت بيشتر از پيش تو دل پدرش ميشينه و ميتونه رو شما بعنوان يه داماد مهربان و وفادر حساب كنه.
خدا رو شكر ميكنم كه قضيه داره به خوبي و خوشي دوباره به حالت اول دوران عقدتون بر ميگرده و همه چيز داره رنگ و بوي خدايي و مهر الهي رو ميگيره.
2 ركعت نماز شكر بخون و دو ركعت هم نماز حاجت.
در اولين فرصت هم برو حرم امام رضا ازش بخواه كه هر چه زودتر ازدواج كنيد و خوشبخت بشيد.
با آرزوي خوشبختي و موفقيت در زندگي براي شما.
دوستدار همه ي شما،محمد.
خدانگهدار.
دوست گلم some14me، ببخشيد اگر من هم از روي عصبانيت نظر خودم رو گفتم.دوستدار تو،محمد.
محمد جون هنوز خیلی کار داره ! همش دارم دعا میکنم خانومم دوباره مثه اول بشه ! ای خدا یعنی میشه ؟
agha sajad hala ke sare aghl oomadi kare nasanjideyi nakon be nazare man sabr kon bebin oona che eghdami mikonan negaran nabash eshalah hame chiz dorost mishe
ممنونم هستی جان. انشاءا... در زندگی همه آرامش حاکم باشه.
هستي جان فارسي را پاس بدار لطفااااااا:D
چشم آخه اون موفع کیبوردم فارسی نداشت
سلام
امیدورام زندگیتون روی روال عادی بیافته و شما و همسرتون به ارامش لازم برسین
:72::72:
با سلام
من یک سوال از ذوست عزیزم آنی جان دارم:
چرا این قد از خانم ایشون دفاع می کنید و امیررضا جان رو به کوتاه امدن تشویق می کنید؟
فکر نمی کنید نتیجه این کوتاه اومدنها همون فحش و ناسزایی بود که شنیدن؟
فکر نمی کنید احترام باید دو طرفه باشه؟
چرا باید خانم آقا امیررضا اون قدر پر رو بشه که جلو همکلاسی هاش بهش بگه "برو گمشو نمی خوام دیگه ریختت ببینم "در حالی که با چشم می بینه شوهرش چقدر به خاطرش کوتاه میاد
شاید ایشون کلا با روابط جنسی مشکل دارن و باید اساسی حل بشه.
من هرگز چنین زنانی رو شایسته زندگی زناشویی نمی بینم اینان از عشق شوهرشون سوء استفاده می کنن و وقتی به خودشون میان که خیلی دیر شده
کاش اقا امیررضا میشد خانمت هم بیاری تا حرفهای اونو هم بشنویم ببینیم حرف حسابش چیه؟چی می خواد از زندگی و اصلا چرا شما رو انتخاب کرد. علت این رفتاراش چیه؟
شاید جان سلام و ممنون از پستت.
راستش, تو کلاس خالی من و اون با هم بودیم, جلو همکلاسی ها اینو به من نگفت.
خودش میگه تو فقط منو برای س ک س میخواستی در صورتی که داره تو فکر کردن به این موضوع افراطی عمل میکنه !
اون میگه حالم ازت به هم میخوره ! دلایلش رو فکر میکنم اینا باشن : ( شبیه بهانست بیشتر )
1- اون وقتی که دعوامون شد و من گفتم برو گوشو خونه ی مامانت.
2- س ک س تقریبا زیاد.
3- محبت بیش از حد پدر و مادرم به ایشون.
4- محبت بیش از حد خودم نسبت به ایشون.
5- کوتاه اومدن غیر منطقی من در تمام دعواها. ( اکثرا چه اون مقصر بود چه من, من معذرت خواهی میکردم ).
6- بی سیایت بودن من.
اینا بهانه هاش هستند. یعنی واقعا اینا باید باعث بشن یه زندگی از هم بپاشه ؟