گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد
و تو هر روز سحر،می نشینی لب حوض
تا بیاید از راه
از خم پیچک نیلوفرها
روی موهای سرت بنشیند
یا که از قطره ی آب کف دستت بخورد
گاه یک سنجاقک همه ی معنی یک زندگی است...
نمایش نسخه قابل چاپ
گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد
و تو هر روز سحر،می نشینی لب حوض
تا بیاید از راه
از خم پیچک نیلوفرها
روی موهای سرت بنشیند
یا که از قطره ی آب کف دستت بخورد
گاه یک سنجاقک همه ی معنی یک زندگی است...
امروز اما روز پدره.
قاعدتا باید روزی باشه که بچه ها به پدرشون تبریک بگن ، این روز رو .
اما ، چه بر سر ما آوردن که این روز برای بعضی از ماها یادآور دلتنگی ها و ناراحتی هایی هست که مسبب اون ، همین پدره .
میدونین ناراحت کننده تر از همه چیه ؟
اینه که اون فرد کار اشتباهی بکنه ، اصرار کنه ، در حالی که همه میدونن این کار غلطه .
کارش اشتباهه درست ، ولی تبعاتش چی ؟
خوشبختی فرزندانشون رو نشونه گرفته .
پدر! ، من اما شبیه تو نخواهم شد !
من عاشقانه گرداگرد فرزندانم خواهم گشت ، چنان یک دوست .
برای من اما ، لبخند فرزندم مهمتر از خوشحالی خودم خواهد بود.
ادامه بده ! خدا بین من و تو قضاوت ها خواهد کرد.
امید حرفات, حرف دل من بود
:sad:
امروز روز منه و فقط یک نفر بهم تبریک گفت من به پدرم تبریک گفتم گرچه کودکی وحشتناکی برام ساخته بود گرچه نوجوانی و جوانی وحشتناکتری برام بوجود آورد اما من دوستش دارم چون پدرمه . دوستش دارم چون می ترسم یه روزی نباشه و من ... اون روز می دونم برای نبودنش اشک میریزم اون روز می دونم دلم براش تنگ میشه اما حالا که هست همین که هست برام ارزش داره نه اینکه قبلاً چه بلاهایی سرم آورده. حالا که خودم پدر شدم پدرم رو بخشیدم گرچه همیشه تمام سعیمو میکنم برای پسرم بهترین پدر باشم جوری که بهم افتخار کنه. من هم به پدرم افتخار میکنم گرچه بهم بدی زیاد کرد ولی سایه اش و اسمش افتخارمه. می دونم روزهایی بوده که منم اذیتش کردم روزهایی بوده که دلشو شکستم روزهایی بوده که اونی که فکر میکرده نشدم اما پدر خوبم من همیشه منتظرم یه روزی شهامت بوسیدن دستاتو پیدا کنم حتی با تمام دل پری ها و ناراحتی هام . چون تو پدرمی پدرم.
کاش می شد زمان به عقب برمیگشت و ...
پدر عزیزم روزت مبارک :72:
چقده سخته خدايا ، چقده سخته خدايا...
امید
زندگی مثل آمپوله هرچی سفت و سخت بگیری بیشتر دردت میاد پس شل کن صاف بره دردت نیاد نخند شل کن
به اسمت نگاه کن: امـــــــــیــد
دلم پره پر از امید نمیدونم چرا اینروزا دلم بیشتر باهام حرف میزه ...همش میگه این کارو بکن اون کارو بکن...منم گوش میدم...
یه بغضی گلومو گرفته دلم میخواد های های گریه کنم...خدایا از تنهایی گریه کردن خسته شدم
خدايا خستم...خيلي خستم
دارم ديوونه ميشم...به دادم برس
خدایا : اگر این روزها حرفهایم بوی ناشکری می دهند.......تو.......به حساب دلتنگی بگذار....
خدایا
حکمت قدم هایی را که برایم بر می داری٬ بر من آشکار ساز
تا درهایی را که به رویم می گشایی٬ ندانسته نبندم
و درهایی را که به رویم می بندی به اصرار باز نکنم.