نوشته اصلی توسط sara joon
میدونی توی این مدت برخورد هامو با پسرها زیر ذره بین بردم با دوستانم بیشتو رفتم و اومدم و توی جمع ها به پسرها بیشتر توجه کردم و به این نتیجه رسیدم که تجربه ایی که دارم میکنم تجربه پریه....یه مرد با تجربه یک زندگی مشترک نا موفق و فردی دنیا دیده و کثیر السفر فردی با جایگاه کاری بالا من با این ادم وارد یک رابطه شدم حال برام رفتار پسرها غیر قابل تحمل و مضحک میاد....خاطرات قشنگی با اون فرد دارم خیلی قشنگ حالا به خاطر سوبرداشتی که شده باید فراموش کنم؟منکه اون قدر برای شکل گیری این رابطه زحمت کشیدم تمام شرایطش رو ارزیابی کردم برای هر کدام راهی در نظر گرفتم حالا باید دست بکشم؟؟؟؟میدونم شرایط رضا شرایط روتین و مورد قبول جامعه برای من نیست ولی دلم به دل کندن نمیاد میترسم روزی حسرت بخورم که چرا دست کشیدم......فکر که میکردم دیدم چه قدر در مورد افرادی که بهم میگفتن عشق و عاشقی و احساسه برخورد ها کردم ولی توی این دوره جدایی واقعا احساس کردم نه خودش رو بلکه چیزهایی که اونو شامل میشه و باعث میشه من این ادم بشم رو دوست دارم وچه قدر عاشقه لحظه هاییم که کنارش گذروندم....
رته بعدی که دارم اینه که رضا رو پاک کنم و به امان خدا بسپارمش صبر کنم چندین سال جلوی اسرار خانوادم برای ازدواج محکم بیاستم و دیگه خواستگاری قبول نکنم و بد چند سال به 30 که نزدیک میشدم فکر کنم یواش یواش فردی که میخوام پختگی خاصه مورد نظرم رو داشته باشه پیدا میشه و تا اون وقت فکر دختر نبودنم هم فراموش میشه شاید هم اصلا کسی وارد زندگیم نشه ممکنه دوباره به رضا برخورد کنم.....
جفت هیچ کس رو سگ نخورده بخواد بیاد خودش میاد!!!!ولی ایا درسته این مورد به این مهمی رو پاک کنم و بسپارم به تقدیر و سرنوشت؟ایا روزی حسرت کوتاهی کردنم رو نخواهم خورد؟؟؟؟