RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
چکامه عزیز، خیلی خوشحال شدم.. :72:
یه مدت به همین رویه ادامه بده. سعی کن همسرت رو کم کم برگردونی، و انشاالله وقتی همه چیز روبه راه شد، مهربون باش اما مقاوم، مواظب باش دوباره تبدیل به چکامه حساس و زودرنج نشی.
مواظب باش در همین مرحله هم متعادل جلو بری، کاری نکنی که همسرت از به دست آوردن تو نا امید بشه...
مطمئن باش خدا کمکت می کنه همین طور که تا حالا کمکت کرده
:72:
RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
سلام خانومي
من چند روز نبودم وقتی ادامه ی پستاتو خوندم شوکه شدم اولش ناراحت بودم از اینکه تصمیم گرفتی جدا بشی ولی وقتی پست آخرتو خوندم خیلی خوشحال شدم
همین جوری ادامه بده من با شاد کاملا موافقم نباید یه جوری رفتار کنی که فکر کنه دیگه امیدی به برگردوندن تو نیست
امیدوارم همیشه لبات خندون باشه
RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
santatian عزیز بهت پیشتهاد می دهم یکبار دیگه بخونی.
سلام چکامه خوبم. خیلی خوشحال شدم. آفرین . شدی یک خانم خوب.
همین رویه رو ادامه بده ولی حواست باشه شورشو در نیاری. خیلی خوشحال شدم برات . خیلی. کم کم رو خودتم شروع کن به کار کردن. سعی کن پس انداز کردن رو هم شروع کنی.
موفق باشی گلم.
RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
سلام دوستای عزیزم.بچه ها دیروز نیما ناهار درست کرد.اینم ازش بعید بود.ولی یه چیزی هم بگم.نمیدونم میخواد حرسمو در بیاره یا نه.چون بیرون رفتناشو زیاد کرده.خیلی حرص میخورم.امشبم با یکی از دوستاش داره میره عروسی.راستش خیلی حرصم گرفته.دیشب هم رفت بیرون.نمیدونم کجا.همش نگران اینم که با بیرون رفتنای من اون هم همینکارو بکنه.اونوقت یه جوارایی کلا راهمون از هم جدا بشه.
دیروز داشت جدول حل میکرد رفتم پیشش نشستم.(متاسفانه برای سکس همش من باید برم جلو)بهم گفت فکر نکن همه چیز تموم شده ها!منم بهش گفتم میدونم.یه وقتایی فکر میکنم دیگه برای سکس هم طرفش نرم.ولی راستش این تنها رشته ایه که نمیخوام پاره اش کنم.ولی راستش اصلا حس خوبی ندارم.نمیدونم چیکار کنم.همونطوری که نازنین گفت فقط سعی میکنم توی سکس باهاش گرم باشم.ولی بقیه زمانها سعی میکنم مرز خودمو حفظ کنم.البته علیرغم میلم.ولی چاره ای ندارم.
RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
بهترین کار رو الان داری می کنی چکامه. یک مدت به همین رفتارهات ادامه بده. بعد به وقتش ( نمی دونم کی باید ببینیم چی پیش می یاد) از نظر سکس هم فاصله بگیر . من بهت قول می دهم دوباره نیما همون نیمای سابق بشه و اون تو رو تمنا کنه. به نظر من اون هنوزم دوستت داره برگشتنش دست خودته.
ببین چکامه خوبم رو خودت کار کن. هنوز خیلی ضعف ها داری. همین حرص خوردنت یکی ازنشونه هاشه.
چکامه قرار شد یک مدت نیما بشه مرحله سوم و مرحله اول و دوم خودت باشی. دوست خوبم خودتو بساز. تو هنوز تکه های پاره شده ات بهم نچسبیده. رو خودت شروع کن به کار کردن چکامه جان. تا تو محکم نشی ( ببین ظاهرا جلوی نیما نه. یا مثلا یک مدت کوتاه نه تا به هدفت برسی. باطنا و کلا باید درست شی ) زندگیت سر و سامان نمی گیره عزیزم. ما رو بی خبر نذار
RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
با نازنین عزیز موافقم...
اگه شما هم امشب با خواهر همسرت قرار بذاری بری بیرون، بهتره، چرا شما فقط باید احساس کنی که با بیرون رفتن همسرت ازت دور میشه، کاری کن که همسرت این حس رو داشته باشه که اگه بدون شما بره بیرون، شما رو از دست میده. در ضمن می فهمه که روی این قضیه حساسیت نداری و ادامه نمیده.
RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
وای چکامه عزیزم باور کن از خوشحالی اشک تو چشام جمع شده عزیزم همین روندو ادامه بده بزار شوهرتم کم کم خودشو پیدا کنه انتظار نداشته باش یهو مثله اولش بشه ولی گلی جون مواظب باش شوهرتو نسبت به خودت بدبین نکنی به نظرم مشکلی نیست که بهش بگی من با خاهرت میرم بیرون فقط در همین حد بیشتر واسش توضیح نده موفق باشی مهربون
RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
سلام چکامه جان: از اینکه در کارت پیشرفت داشتی ، بسیار خوشحال شدم.با دوست عزیز ، شاد، کاملا" موافقم. سعی کن هم به شوهرت نزدیک بشی و هم اینکه یک مرزی را هم رعایت کرده باشی.در ضمن هم اینکه شوهرت بهت گفته :" فکر نکن همه چی تموم شده" خودش یک نشانه خوبی هست . به دلبریت ادامه بده:228::D
مقاوم باش و در هر گفتگویی که با شوهرت داری سنجیده و با تفکر و تعمق پاسخ بده
برات از ته دلم آرزوی موفقیت و شادی دارم:203:
RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
خانومی خدا رو شکر کن که داری نشونه های خوب میگیری
فقط سعی کن حتی اگه خسته ای جلوی اون خودتو سرحال نشون بدی سعی کن هر شب یه کار جدید بکنی
مثلا میز شام خوشگل غذای جدید دسر جدید حتی اگه خواستی سکس داشته باشی اتاق خوابتو مدلشو عوض کن مثلا روتختی چراغ خواب...
RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
سلام دوستاي خوبم.ديروز دوباره براي دکتر رفتم کرج.چون ميدونستم نيما شب قراره بره عروسي منم با دوتا از دوستام قرار گذاشتم بريم شام بيرون.از کرج که اومدم ديگه نيومدم خونه.با دوستام رفتيم دربند.جاتون خالي خيلي خوش گذشت.اومدم خونه نيما هنوز نيومده بود.ساعت 12:30 بود که اومد.خودمو زده بودم به خواب.خيلي ناراحت بودم .خيلي زياد.دلم گرفته بود.منونيما هميشه همه جا باهم بوديم.ولي حالا....ميدونين بيرون که ميرم سعي ميکنم خيلي بهم خوش بگذره ولي راستش ته ته دلم هميشه يه غمي هست که از بين نميره.دلم ميخواد اونم پيشم باشه.ولي نيست.ديروز خيلي ناراحت بودم.فکرشو بکنين از ساعت 12 ظهر که راه افتادم برم کرج نيما يه زنگ نزد که ببينه من چه جوري رفتم،اصلا دکتر چي گفت.نميدونم ميتونين درک کنين يا نه.من احتياج داشتم به اينکه باهاش حرف بزنم.من زنشم.يعني واقعا اونقدر غيرت نداره؟منو همينطور تنها ميفرسته برم کرج.ديروز يکي از دوستام باهام تماس گرفت تا حالمو بپرسه.گفت اول زنگ زدم خونه تون نيما گوشي رو برداشت.بهم گفت رفته کرج براي دکتر.بعدش دوستم روي موبايلم تماس ميگيره.بهم گفت مگه نيما باهات نيومد؟چرا خودت تنها رفتي؟چي بهش ميگفتم.ميگفتم براش اصلا مهم نيست که من کجا ميرم،کي ميرم،کي ميام.منم بهش گفتم نميتونست مرخصي بگيره.براي همين خودم رفتم.خيلي داغونم به خدا.فقط وظايفش در حد پول دادن به منه.فکر ميکنه پول بده ديگه همه وظايفشو در قبال من انجام داده.از طرف ديگه بايد خيلي هم توي بيرون رفتنام محتاط عمل کنم.چون اگه زياد اين کارو بکنم ميدونم شروع ميکنه به تيکه انداختنو يه جورايي دنبال بهانه گشتن.به هر حال اون مرده و آزاديهاي اون بيشتر از منه.اون اگه 12 شب هم بياد خونه منو نميتونم چيزي بهش بگم ولي اگه من ساعت 9 شب بيام خونه بايد يه جورايي جواب پس بدم.هميشه همه چيز بايد به نفع مردها باشه.
راستش خيلي دلم هواي مسافرت کرده.خيلي زياد.خيلي از نظر روحي خسته ام.امروز ميخوام به نيما بگم براي ماه ديگه که يه تعطيلي هم داريم(فکر کنم عيد قربان باشه)برام بليط کيش بگيره.اگه اونم بياد که چه بهتر اگر هم نياد من ديگه نميخوام به پاي اون بشينم.منم احتياج به مسافرت دارم.با تور ميرم.ميخوام امروز بهش بگم ببينم چي ميگه.