RE: من از تالار می روم ؛صداقت و این همه شهرت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط taravat
ضمنا جناب ابراهيمي شد 12 صفحه و ما فقط اين رو در مورد شما فهميديم كه:خيلي حساس هستيد همين ؛ ضمنا شما خودتون نميخواهيد اعضا بهتون توجه كنن ~ وقتي تمام جوابتون به بچه ها دو يا سه كلمه است چه انتظاري داريد؟
taravatگرامی آقای ابراهیمی از اعضا به قول معروف با مرام تالار هستن و همه اعضا ایشون رو دوست دارن وبهشون توجه دارن که در این 12 صحفه ثابت شده واین حساسیتی که شما گفتین به نظر من ناشی از اینه که ایشون با این کارشون خواستن خودشون رو محک بزنن و بدونن که در محیط تالار مفید بودن یا نه .که هستن. قبلا" یه نوع وابستگی ومحبت خاص در تالار حاکم بوده که با بالا رفتن تعداد اعضا و جو حاکم بر تالار میشه گفت تا حدودی اون هم در بعضی از موارد کم شده که دوستمون آقای ابراهیمی با همون ذهنیت گذشته در این رابطه تصمیم گیری کردن(به عقیده من) بازم اینکه چون جو تالار فرق کرده و دوستمون با همون برداشت قبلی به تالار نگاه کردن حس میکنن که اشتباه از طرف ایشون بوده .پس حساس نیستن .
و اینکه خیلی ها میان ودر رابطه با یه موضوع چندین خط مینویسن که نمیشه برداشت قابل قبولی از اون داشت و نوشته هاشون مفید نیست(منظورم شخص یا اشخاص بخصوصی نیست کلی عرض میکنم) ولی هستن کسانی که چند کلمه مینویسن ویه دریا مفهوم و معنا داره.
و آقای ابراهیمی عزیز
دوست داشتن همیشه گفتن نیست ....
گاهی سکوت هست وگاه نگاه....
غریبه
این درد مشترک من وتوست که گاهی نمیتوانیم در چشمهای یکدیگر نگاه کنیم...
رمانتیک شد!
RE: من از تالار می روم ؛صداقت و این همه شهرت
ممد جان رفتي يا نه؟ تكليف چيه؟
جون هر كي دوست داري بگو نه!
يا علي:72: