سلام خدمت همه دوستای عزیز
بهار شادی عزیز یا هر دوست دیگه ای که اطلاع داره میشه این نماز آشکار کردن امور را برای ما هم بذارین؟؟؟
شدیدا بهش نیاز دارم...ممنون میشم از کمکتون
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام خدمت همه دوستای عزیز
بهار شادی عزیز یا هر دوست دیگه ای که اطلاع داره میشه این نماز آشکار کردن امور را برای ما هم بذارین؟؟؟
شدیدا بهش نیاز دارم...ممنون میشم از کمکتون
روح 1 به روح 2:سلام روح 1!
روح 2 به روح 1:سلام روح 2!
از ان جا كه گفتگوها نبايد چتگونه باشد روح 3 وارد ماجرا ميشود
روح 3 به روح 1 و 2:سلام روح 1 , سلام روح 2!
روح 1 و 2 به روح 3: سلام روح 3!
باز هم گفتگوها چتگونه است , ارواح ديگه هم وارد ميشوند
ارواح با هم به تلطيف ميپردازند,
يكي از روح ها قصد ازدواج دارد و راهنمايي ميخواهد,
روح ديكر الكي شاد است و حركات موزون انجام ميدهد:163:,
يكي ديگر از ارواح الكي هي ميخندد اينجوري:311:و ميخواهد انتقام بگيرد
ان يكي به كله اش ژل ميزند بي اثر!
ان يكي نفس كش ميطلبد
روح ديگري مسافرت علمي ميرود,
يكي ديگه هي تشكر ميكند !!!!
يكي ديگه تو فكر يك سقفه!
روح 14 و 215 موهاي هم را ميكشند
يكي از ارواح اعتيادش به سيگار را تكذيب ميكند و خودش را به خواب ميزند
يكي ديگه هم كه كلا رفته اند تو روحش , حال و حوصله ندارد
كلا همه در حال ملاطفتند
ناگهان صداي در ميايد
روح 7 ميگه يعني كي ميتونه باشه؟:316:
x:منم , منم مادرتون!
يكي از ارواح جلف و خودشيرين به سرعت ميروددر را باز ميكند و اصلا نميگذارد به تحليل شخصيتي و روانشناختي كوبنده در برسيم
يا نشانه هايش را بررسي كنيم.اخه مجرد است يا متاهل؟سنش؟ اولاد دارد يا نه؟بار اولش است يا نه؟
خانواده اش را زير سوال ببريم با اين در زدنش يا نه!
منفعل است يا نه؟
كلا همه فكر ها متوقف ميشود
روح خود شيرين فرياد نا هنجار ميكشد
ارواح متزلزل ميشوند
فقط صداي جيغ مي ايد, من هم ميپرم تو ساعت
يكدفعه كليه صداها خاموش ميشود, صداي نفسهاي خودم را ميشنوم
گفتگوي دروني من اغاز ميشود: يعني به كجا ميروم؟
ثبت نام ارشدم چه ميشود؟
شوي اينده ام بي من چه خواهد كرد بي نوا؟
بقيه ارواح حتما در زندگيشان خطايي مرتكب شده بودند اما چراااااا من؟
البته ته دلمان خوشحاليم بقيه ارواح حذف شدند و عمرا برويم شكم كوبنده در را پاره كنيم و جايش سنگ بگذاريم:227:
احساس ميكنم ميتوانستم رفتار جراتمندانه تري داشته باشم و حداقل جاي مناسبتري مخفي شوم:(
حس اينكه فردا تنها عضو خوب تالار هستم , لبخندي شيطاني به لبم مي اورد
يعني كيه؟؟؟؟؟كه ميتونه باشه؟؟؟؟
حالا بي خيال من كه فعلا تو ساعتم
جهت شادي روح ارواح ناكام جميعا...:227::227::227:
............................................
پ.ن: خوب ميشم:323:
دیشب داشتم فکر میکردم که چرا اینجا شده عینهو شهر ارواح! تا اینکه امروز دلیلش رو از این روح عزیزی که ساعت پنج صبح حوالی تالار سرگردون بود، فهمیدم.
حالا روح مخفی در ساعت عزیز! میشه لطفا بگی چه بلایی سر اون روحی که نفس کش میطلبید اومد احیانا؟
آااااای گفتی! از این رووووووحهای خود شیرین آی لجم میگیره آی لجم میگیره! داشتم فکر میکردم که از اون روحی که پای همه پستها تشکر میزنه هم لجم میگیره یا نه، ولی به نظرم اتفاقا این روح متشکر کلا برای تلطیف فضای تالار و بالا بردن حس خودباوری و اعتماد بنفس اعضا کارش حرف نداره.
حالا که بساط نخود خورون پشت سر ارواحه، بذار بگم که اه اه اه چقدر لجم میگیره از اون روح خود در گیر که یه پاره آجر تو دستشه و با همه دعوا داره. البته با همه که نه! با هر کی که بیشتر بخنده بیشتر دعوا داره:311::311: الانه که بیاد سراغ من!
اینکه روح معتاد به سیگار همه چی رو تکذیب میکنه و... هم چیز بعیدی نیست. کلا یکی از علائم اعتیاد همین "انکار" هستش. یکی دیگه از علائم اعتیاد اینه که طرف ژل آتش زنه بزنه به سرش و سیگار را بذاره گوشه لبش و بره بخسبه! فکر کنم این یکی خودش دخل خودش رو آورد. بیخودی ننداز گردن اونیکه پشت در بود!
حالا تو رووووحت تلطیف شد اومدی اینجا؟ یا قراره کلا خوب شی؟
من که خوبم. :227: معجونی از روح الکی شاد و اینجوری:227: و چپ کت اینجوری:104: و بیخودی خندان اینجوری:311: و پای همه پستها تشکر زن و یعنی کلا توووپ توووپم
=========================
آقای ابراهیمی؟!!!!!!!!!!!!!!!!!
حالا در ایام بین العیدین و در آستانه عید غدیر که همه عیدی میگیرن (از سادات و بزرگتر ها و مدیر همدردی :311: و...) شما تفویض اختیار میکنی به پدر بزرگ که در غیاب شما منو جریمه کنه؟ آخه این رسمشه مرد حسابی؟
گناه دارم ها! :311:
نه برادر! با ما به از این باش که با خلق جهانی. برو ببین چیکار میتونی بکنی که این دم عیدی یه جشن حسابی توی تالار برگزار کنی و خلاصه همه رو جمع کنی نهار بدی و عیدی بدی و حرکات موزونی و دامبول دیمبولی و...
آ باریکلا پسر! :104:
البته بدینوسیله از پذیرش نور چشمیهای معتاد عزیز! معذوریم مگر اینکه قبلش ترک کرده باشند و گواهی آزمایشگاه توی دستشون باشه:305:
من نمیدونم جریان چیه که جدیدا این زهره رفته توی خط روح. یعنی این"روووووح" (یو ها ها ها) رو برده به همه قسمتهای تالار همدردی:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط z o h r e h
آهای z o h r e h خانوم
میبینم که حساااااااابی پارتیت کلفته و 10 تا 10 تا اینجا پست میذاریو هیچکیم باهات کاری نداره
من بینوا 2 تا پست میزنم، 3تاشو حذف میکنن!!!!
انقددددددددددددددر گشنمه که نگو
چه حاااااااااااالی میده مجردی
میای از سر کار خونه،همه چی آماده،یه چیزی میخوری و یه دوشی میگیریو تخت یه کله میری تا صبح
خدایا این حال و از ما نگیر :323:
بچه های الان چی شدن!!!
بچه 8 سالشه از باباش تبلــــت میخواد...!!
اونوقت ما 8 سالمون بــود دستمـــونو گـــاز میگرفتیم جاش بمونه شبیــه ساعــــت مچــی شه... !!!
گفتم این ارواح به خودشونم رحم نمیکنن:324:
نادیا صداتو بیار پایین ! چرا داد میزنی؟
بعد یه هفته سکوت اومدم دوتا پست زدمااااااا
تازه پستای من بار مشاوره ای دارن!!!
مثلا همین چند خط بالا هم اشاره کردم به ترحم و دلسوزی! هم توقف کلام و سکوت! هم در یک رفتار کاملا جراتمندانه پست زدم تو باغ!!
خدایی حال کردی ! فکر کردی خوابم نه؟!!!:311:
آهان الان میشه چت گونه! کلا با همه تونم!!!
:311::311: :311: :311::311:نقل قول:
نوشته اصلی توسط نادیا-7777
من برم تا فرشته نیومده
چه جالب مدیر نیست سیستم تالارم که ویروس گرفته شارژ من 0 شده اما پرنگم فکر کنم چند دقیقه وچند ثانیه اش مونده :311:
داداش فرهنگ من از زیره عوارض مالیات در نرفتم نمیشه هرجا بری شماره ملیت هست بده کاری باید بدی .
خلاصه بعداز کلی التماس خواهش قسط بندی کردم.
به به به جوانه؟؟؟ خانم از اینطرفها .خوش اومدی
بهارشادی هم کمی زیاد ناپدید شده .
زهره خفاش شب شدی صبحها خوابی شبها میایی تالار .
نادیا هم که خیلی تنبل شده انگاری خسته هست فکر کنم از فصله بقول بهار زندگی .
محمد جان اومدم از بی دل انتقام بگیرم .جیم زد .پیداش نمیکنم.
بی دل هم رعد برق میاد تالار کلی سرو صدا میکنه یک دفعه ناپدید میشه .
راستی من یه کوچولو تحقیق کردم اکثر نخبه گان ما بیشتر در شیراز هستند . یکی دلیلش رو میدونه .چرا
بیشترین دانشجویانمون از شیراز هستند .
:311: :311: :311:
وای خدااااااا.چقد خندیدم :311:
از صفحه 12 تا اینجارو خوندم و کلی خندیدم،خیلی باحالید به خدا
z o h r e h جون من اومدم دلتو گشاد کنم :D
جاتون خالی رفتیم ولایت.من ومامانم.خیلی خوش گذشت،آخرش هم یه سر رفتیم ولایت بی دل اینا بعد فرداش اومدیم(حال میکنم با این کلمه ولایت :199: )
وای وای وای،برگشتنی پدرمون دراومد،با اوتوبوس بودیم آخه، 12 ساعت تو راه بودیم از :33: 12 ظهر تا 12 شب
سلام به همه دوستان اهل این بوستان
اول بهتون بگم که دیگه بدون نگرانی پست بزنید من از حقم بهتون میبخشم چون الان فکر کنم بیش از 20 پست طلبکار باشم
واااااااااای چه جالب پدربزرگ کم رنگ شده چه حسی دارید الان پدربزرگ؟ دستتون از بوستان همدردی کوتاه شده!!!!!!! خیالم راحته که نمیتونید جوابمو بدید نه توی این بوستان و نه پیام خصوصی.عجب این دنیا بالا پایین داره:311:
زهره جان قضیه این ارواح چیه؟ 10 روز غیبت داشتما چیکار کردید اینجا رو؟؟؟؟؟؟؟؟:324:
راحیل جان من هم باهات همدردی میکنم ما هم با ماشین خودمون رفته بودیم و مدت زمانی که توی راه بودیم چون زیاد تفریحانه نیومدیم و پشت هم اومدیم خیلی اذیت شدیم به نحوی که تصمیم گرفتیم از این به بعد با هواپیما بریم ولی ... بقیه اش رو نمیگم چون منجر به حذف پستم میشه حیفه زیاد تاپپ کردم زحماتم به باد میره.
این بهار چقد ناقلاست.بهار از نوع زندگیش!
هی تاپیک حال و احوالی باز میکنه بعد میگه مدیران زحمت بکشن منتقلش کنن :311:
پدربزرگ جان یادبگیر،ببین،بهار هم از همشهریاش یاد گرفته :311: :311:
ماشالا دزدگیری هم که میکنه،حالا که کیف پولتو پس گرفتی یه کم سر کیسه شل کن بهاری،کمرنگی بهت نمیاد :)
فکور جون پستتو حذف نمیکنن،ویرایش میکنن،یه بار من یه پستی گذاشته بودم تو حال و احوال،عزیزان دل ویرایش کردن آخرش یه اینجوری :311: مونده بود که مربوط به همون جمله های حذف شده بود!!!
وقتی پستمو دیدم اینجوری شدم :D
__________________________
پ.ن.وقتی حال دلم خوب نیست اینجا حالمو خوب میکنه.برا همین همیشه اینجام