RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
سلام :72:
امشب زیاد سرحال و میزون نبودم . از اون مدل دل گرفتنهایی که گاهی پیش میاد. تصمیم گرفتم زنگ بزنم به یکی از دوستای قدیمی. یکی از بچه های مدرسه که اون موقع ها خیلی باهم دوست بودیم. راستشو بخواین حرفامون اونجوری که خیال می کردم پیش نرفت. خیلی زودتر از اونکه فکرشو می کردم حرفام تموم شد و دیگه نمی دونستم چی بگم. نمی دونم هر کدوم چند بار گفتیم: " خب دیگه چه خبر؟" نه که حرف نداشته باشم شاید برعکس اینقدر حرف داشتم که نمی دونستم از کجا بگم. ولی نمی شد شروع کرد نمی دونم چرا . با اینکه هردو کلی ذوق کردیم و خوشحال شدیم (الکی و ادا نبود واقعی بود) ولی نمی دونم چرا بازم جو سنگین بود.
یکم از درس و دانشگاه گفتیم و یکم سراغ دوستای قدیمیو گرفتیم. از اینکه سر کار می ری یا نه؟ . از مامان اینا چه خبر؟ و از این حرفا. پرسید عروس نشدی و وقتی گفتم نه . گفت با کسی هم نیستی؟ گفتم: "کسی دیگه کیه؟ نه بابا." خندید که: "برو خودتو مسخره کن!..." ای بابا یعنی اینقدر این جواب مسخره شده؟!
گوشی رو که گذاشتم دیدم از دلتنگیم کم نشده. شاید تقصیر خودم بود که تمام مدت صحبتمون داشتم دنبال حس گذشته می گشتم, آدمای گذشته, طرز فکرای گذشته.
زنگ زدن به دوستای قدیمی خیلی خوبه حتی خداییش آدم خوشحال هم می شه ولی اگه قبلش خیلی پیش خودش به خاطرات گذشته و دوستیشون فکر کرده باشه شاید مثل من بخوره توی ذوقش چون دیگه هیچی مثل قبل نیست!
حالا من واسه چی دارم اینارو اینجا می گم معلوم نیست. آها خب اینجا حال و احواله دیگه. این بود حال و احوال امشب من!
شما خوبین؟ :72:
هه هه فکر کنم اینجا دیگه کسی منو نمی شناسه. :)
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
حالم خرابه
تو التهابم
من خیلی خستم
میخوام بخوابم...
:311: اینا حرف من نبودااااا.اون خواننده بد صداهه هستا.متین دو حنجره،یکی از آهنگاش اینه :163:
من حالم خییلیییییییی خوبه،عالییییییی.توپه توپ؛البته از نوع کم بادش:D
hadieh جان.مگه میشه کسی شمارو نشناسه؟عزیز دل مایی
هر وقتم دلت گرفته بود و حال نداشتی زنگ بزن به خودم سرحال میارمت :310:
ولی واقعا هیچی دیگه مثل قدیما نیست،مخصوصا دوستا و دوستی ها :302:
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
سلام.خوبید؟؟؟
خوبم.
توصیه خواهرانه ای بهتون دارم.تجربه چندین ماه استفاده از همدردی...به اینجا وابسته نشید...:305:
استفاده کنید..یاد بگیرید...کمک کنید اما اصولی استفاده کنید..
اصولی یعنی اونچه که یاد گرفتین رو وردارین ببرین تو زندگی..وقتی زندگی واقعی رو با قالب و فرمتی که اینجا یاد گرفتیم تطبیق دادیم هنر کردیم.
نه وقتی چشامون چسبیده به مانیتور و صدای بابا و مامان رو که صدامون میزنن نمیشنویم و میگیم بــــــــــــــــاشــــــ ـــــــه......خـــــــــــــ ــــوب...اومــــــــــــــ ــدم
از ما گفتن بود.
اینم حال من بعد مدتی.
سر یه کار جدید میرم از کار قبلی خیلی خیلی بهتر تر :)
با اینکه کارفرمای سابقم بارها تماس گرفت و خواست برگردم و حتی شرایط رو بهتر کرد گفتم توبه گرگ مرگه.
کار جدید..محیط بهتر..شرایط خیلی بهتر.
از نظر درسی یه جورایی دارم خودمو ارتقا میدم.
و عشق.
نمیدونم...شاید..ممکنس..احتما داره...
اگه...اگه...
بتونم با تردیدام کنار بیام و به قول دوستم از تو لک بیرون بیام شاید اتفاقایی بیفته...
برام دعا کنید تصمیم درست بگیرم.
حال کردین چقد کار کردم.
راستی چقد فونت ابی صورتی باب شده..مد سال تالاره؟؟:)
خوش باشید.
و موفق :)
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
دیدی گفتم نگران نباش... کار بهتر با شرایط بهتر پیدا میکنی
بعضی وقتا ماها خیال میکنیم دیگه آخر دنیا شده برامون
ولی بعدا میبینیم این یه مرحله ای بوده برای کسب تجربه جدید
به هرحال امیدوارم تو اینکارت موفق باشی و تجربه ای جدید بدست اورده باشی
حالا حال و احوال من
بری بری بری...بری بری بری :227::227::227::227:
دیروز رفتم خرید...کلا بازار و شخم زدم
هروقت یه مقدار افسردگی میگیرم اینکارو میکنم
خرید درمانی
خیلیییییییییییییییییی حال میده
شما خانومهای عزیز هم همین کارو کنید
حتی اگر خرید هم نمیخواین بکنید
همینکه برید بیرون و اجناس رونگاه کنید... یه عالمه هورمون شادی تو خونتون تزریق میشه
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
سلام بر همدردان عزیز
امیدوارم حال همگیتون خوب و خوش باشه.
این روزها مثل تمام روزهای گذشته بود، اما یک اتفاق خاص افتاد. فکر میکنم دو روز پیش بود که ناگهان آرامشی عجیب و عمیق وجودمو فرا گرفت. :310: این حس و حال، چهار پنج ساعتی ادامه داشت. اما بعدش دوباره مثل سابق شد :311: البته نمیدونم این آرامشه واقعا عمیق بود یا مثل جرعهای آب در کویر؟!
اما به هر صورت طعمش در آن زمان خیلی خوب بود. خدا این طعمو به همهی شما بچشونه. :72:
-----
بهار.زندگی، تبریک میگم. به خاطر کار جدیدتون و تلاشتون برای ادامهی تحصیل. و چقدر خوب، که تونستین "اونچه که یاد گرفتین رو وردارین ببرین تو زندگی."
در مورد خواستگار هم ایشالا هر چه صلاحه پیش بیاد. رابطهی شناختی رو درست پیش ببرین و خواستگار رو با استفاده از عقلتون بسنجین و تصمیم بگیرین. ما هم براتون دعا میکنیم. :72:
-----
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hadieh
زنگ زدن به دوستای قدیمی خیلی خوبه حتی خداییش آدم خوشحال هم می شه ولی اگه قبلش خیلی پیش خودش به خاطرات گذشته و دوستیشون فکر کرده باشه شاید مثل من بخوره توی ذوقش چون دیگه هیچی مثل قبل نیست!
جانا سخن از زبان ما میگویی. البته وضع من کمی بدتره! :163: دوستانی که خیلی تغییر کردند به کنار! و بهتره چیزی از افتخاراتشون نگم! اما تازگیها با یکی از دوستان صحبت میکردم و همهی حرفها مثبت و خوب بود. :310: اواخر صحبتمون دوستم خواست که قراری بذاریم و همدیگرو ببینیم. من هم با کمال خوشحالی، پذیرفتم. در مورد زمان قرار و این که کجا همدیگرو ببینیم، نظرش را پرسیدم. که این دوست گرامی گفت بریم فلان دانشگاه! (که محل تحصیل خودش هم نیست!) و در ادامه گفت آنجا دانشجوهای خوبی دارد (بیشتر توضیح نمیدم!) و اگر برویم بهمان خوش میگذرد!!
من هم به صورت کاملا دوستانه در ادامهی صحبت، قرار مورد نظر رو :160: کردم و انداختم به زمانی نامعلوم در آینده که فرصت بیشتری برای دیدن هم داشته باشیم! (خودمونیش این میشه که پیچوندم! :))
به نظر من اینکه هیچ چیزی مثل قبل نباشه بد نیست. اما این واقعا اذیتکننده است که ببینی اکثر این تغییرات منفی بودن! اینکه ببینی افرادی که زمانی دوستان صمیمیت بودند، با آسیب زدن به آیندشون و بعضی اوقات آسیب زدن به دیگران خوش میگذرونن، اذیتکننده است. این که میبینی یکی از افتخاراتشون اینه که چند نفرو از راه به در کردن(!)، اذیتکننده است و ...
بگذریم... امیدوارم خدا ظهور آن امام عزیزو تسریع ببخشه که این دنیا خیلی نیازمند ظهورشه.
-----
دو روایت از امام صادق در مورد توضیح توحید و عدل دیدم که فکر کنم براتون جالب باشه. اینجا میذارم که بخونین.
امام صادق به هشام بن حکم فرمود: جملهای درباره عدل و توحید برایت بگویم؟ (هشام) گفت: بله، فدای شما بشوم. حضرت فرمود: از عدل اینکه خدا را متهم نکنی و از توحید اینکه خدا را توهم نکنی (هر صورت عقلی و خیالی و ... از خدا مناقض توحید است و ما از درک او عاجزیم)
فردی ار حضرت صادق (ع) سؤال میکند: اساس دین، توحید و عدل است و دانش دربارهی آن بسیار است و خردمند ناچار از آموختن است، بیانی بفرمایید که فهم آنرا آسانتر کند و یادگیریش را میسّر سازد. حضرت فرمود: اما توحید اینکه آنچه درباره خودت جایز میدانی بر پروردگارت روا مدار، اما عدل اینکه نسبت ندهی به خالقت چیزی را که اگر خودت مرتکب شوی مورد ملامت قرار بگیری.
-----
چند چیز دیگر هم بود که در موردشون بگم اما پستم خیلی طولانی میشد. انشاءالله در پستهای بعدی :)
در آخر، من رو از دعاهاتون محروم نکنین که سخت نیازمند دعاتون هستم.
:72:
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
منم فردا برای اولین بار کنفرانس دارم.اصلنم دلهره ندارم.سوت سوت.فقط به این بهونه اومدم بگم حالم خوبه.شما خوبید؟خوش می گذره؟
شام چی خوردید؟
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
:311: :311: نصف شبی کلی به امید خندیدم.با این تاپیک جدیدش.بلا نگرفته :311:
البته میدونم موضوع تاپیکش اصلا خنده دار نیستا،حق داره بنده خدا :160:
آدم تو این سن واقعا به یه همراه احتیاج داره،به کسی که نیاز عاطفیشو برطرف کنه،روحشو آرام کنه،به کسی که آدم بهش محبت کنه و محبت ببینه ازش.(ولی متاسفانه هروقت حرف از ازدواج جوونا میشه همه مسئله ی نیاز جنسی میاد تو ذهنشون)
امیدوارم مسیر ازدواجش هرچه زودتر هموار بشه و به خانوم گلش برسه و خوشبخت بشه :321:
************************************************** ***
فرهنگ گفتی شام یادم افتاد واسه این هفته اصلا غذا رزرو نکردم،الانم رفتم تو سایت دانشگاه اصلا سیستم اتوماسیون تغذیه باز نمیشه :302: :302:
راستی امیدوارم کنفرانستو خوب بدی :72:
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
اشکال نداره فردا رژیم می خوری ولی قبلش برای بقیه ی هفته رزو می کنی.ینی برای ما هفته جاری رزو می شه.
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
خيلي ناراحتم
:(
اين همه بچه فوت كردن
اونم تو يه حادثه...
خدا به خونواده هاشون صبر بده
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
بهار جان
خوش آمدی دوباره عزیز دلم :46: خوشحالم که کار مناسب پیدا کردی و خوبه حالت. انشالا که بیشتر بیای تالار برای
کمک به یاران همدردی با پست های خوبت. راستی می بینی چقدر همه از سبکت استفاده می کنن. آبی صورتی ;)
هدیه جان
شما هم دوباره خوش امدی. معلومه که شما رو به یاد داریم عزیز دل :46:
زهره جان
واسه کدوم بچه ها این همه ناراحتی؟ چی شده؟
امید خان
می بینم که آواتار قشنگ شدین و از امروز شروع کردین تکالیف رو :)
خیلی خوبه که شروع کردین. واقعا بهتون تبریک میگم هم واسه امضا هم آواتار.
راستی از سرافراز چند وقته خبری نیست. سرافراز کجایی؟
چشمک و داملا و آویژه و گلنوش هم سرگرم زندگیشون هستن اما جاشون خالیه. انشالا که موفق باشن و
خوشبخت هر جا هستن. خدا قوت میگم به همشون.
بالهای صداقت عزیز هم دوباره افتخار دادن به همراه ani عزیزم به تالار. واقعا خوش اومدن :43: