RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
از بچگی دلم میخواست دور دستم گچ بگیرن یا آتل ببندن . تو رو خدا می بینین آرزوی کودکی هام رو :)
حالا میدونین چرا دلم می خواست؟ چون برام امضاش کنن و روش برام مثل گچ دست مامان بزرگم یادگاری
بنویسن :311: از بابا گاهی می پرسیدم "بابا من چی کار کنم دستم بشکنه؟" بابا می خندید و می گفت خدا نکنه
دخترم واسه چی بشکنه؟ میدونی چه دردی داره؟ گفتم آخه دلم میخواد رو دستم امضا بزنن :311:
بعد از 26 سال عمر گرفتن از خدا بالاخره به آرزوم رسیدم :)
شدم بهار تک دست. چه بهمم میاد :311:
از پله ها زمین خوردن همانا و شکستن انگشتان دستم همانا :) جالبه وسط اون همه درد یاد خاطرم که می افتادم
هر هر می خندیدم طوری که اول کسی باور نکرد شکسته :311: حالا کدوم انگشتمه؟ اگه گفتین؟ انگشتی که توش
نشون میندازن و کناریش...دیگه عذب موندیم و رو دست مامان و بابا :227:
جدای از شوخی فکر کنم یک مدت مجبورم کمتر تایپ کنم و کمتر در خدمتتون باشم آخه 1 دستی تایپ کردن سخته
واقعا خدایا شکرت به نعمت سلامتی و اینکه خدا رو شکر خود دستم نشکست.
:72:
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
[img]http://www.hamdardi.net/imgup/41698/...8c5443e364.gif[/img]
سلام آبجی بهار شادی .
خیلی ناراحت شدم که دست تون شکسته .:302:
امیدوارم هرچه زودتر خوب بشی بیای تالار.
آخه دختر هواست کجا بود که پله هارو چندتا چندتا اومدی پایین.
اینم امضاء که از بچه گی تودلت مونده .انقدررررر امضا زدم که جا نباشه بچه های دیگه بیان امضاء کنند:311::
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
بهار شادی عزیز سلام
ناراحت شدم از اتفاقی که برای دستت افتاد به هر حال بازم شکر خدا بخیر گذشته
کاش بیشتر حواست رو جمع کنی دختر خانوم گل
برات آرزوی بهبودی دارم و اصلا هم بهت بهار تک دست نمیاد
بجای امضا سلامتی و شادی برات آرزومندم:46:
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
سلام
از بابت اتفاقایی که برای موعود افتاده خیلی ناراحت شدم.
واقعاً پاییزان عزیز درست میگه. هرکه دراین بزم مقرب تراست جام بلا بیشترش میدهند.
خدا بهشون صبر بده.
-------------
از دیدن آقایsciهم بسی خوشحال شدیم:)
-----------
بهار شادی ایشالا دستت زود خوب شه خانومی:72::72:
---------
امیدوارم بقیه دوستان هم خوب و سلامت باشن:72:
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
نمی دونم چرا گاهی نوشتن احساسات سخت می شود .... حتی با اینکه دورادور جویای احوال همگی دوستان هستم
از مادر شدن بینهایت خیلی شاد شدم ، چون دیدم خدا خیلی دوسش داره که نعمت دیگری بهش داده ، تازه برای پسر بینهایت هم خیلی خوشحال شدم که داره خواهردار و یا برادر دار میشه و تنها نمی مونه .... برای بینهایت کلی دعا کردم تا در کنار مسئولیت ها و سختی ها یی که دارد خدا آرامش و صبر و حوصله اش رو زیاد کنه و کلی هم با همسرش عشقولانه باشد
برای موعود نازنین که رنج زیادی رو در از دست دادن عزیزانش متحمل شد ، خیلی متاثر شدم ...
خیلی زیاد ، هرچند موعود خیلی به ندرت به تالار میاد ، اما اون زمانها که بود ، توی تالار بودنش پر از دلگرمی و محبت بود
از اینکه انی و sci هم آفتابی شدند ، دمشون گرم :)
بهار جون چرا دستت شکسته، آحه بچه جان این هم آرزو بود!!!!!!!!!!!!!!!! یادمه منم بچه بودم خیلی دلم می خواست تب کنم که مامانم پاشویه کنه :163: ، که زد و همین جوری هم شدم و طفلک مامانم بالای سرم بود و مدام پاشویه ام می کرد ... این قضیه مال خیلی سال پیش هست فکر کنم نه یا ده سالم بود ... توی دلم هم خوشحال بودم که تب کرده بودم هم ناراحت واسه مامانم ... اخر هم عذاب وجدان گرفتم به مامانم گفتم: مامان من دعا کردم تب کنم تا تو منو پاشویه کنی ، اما الان دلم برات سوخته که نمی ری بخوابی
دختر مهربون هم چون داره یه چیز خوشمزه می خوره می ترسه یکی ازش بگیره ، واسه همین کمتر میاد پست میذاره :46:
داملا هم که نیست .... :302:
ویدا جونی ، عزیزم ، خواستم احوال تو رو هم بپرسم :46: چون یکی از بچه های قدیمی تالار که عنوان نامناسبی برای تاپیکش انتخاب کرده بود و شما بهشون یادآوری کرده بودی ، با لحن بدی اعتراض کرده بود ... من هم ناراحت شدم ، و تسلیم احساساتم گشتم و غیرمشاوره ای رفتار کردم و اصلا بقیه تاپیکش رو نخوندم ! !
پدر بزرگ و بچه مثبت رو هم که به تازگی افتخار آشنایی باهاشون دارم :72:
بزرگ حامد تالار ، آواتار جدید هم از نوع همان عکاس باشی های همدردی است؟ اگر چنین هست ، وقتش رسیده گالری عکس هایت را راه بیندازی
یک زن امیدوار عزیز ، خیلی می خواستم توی تاپیک اخیرت پست بزنم ، اما ...
فقط یه حرف خودمونی ، عزیزم به مرور زمان که دید شما نسبت به زندگی حرفه ای تر می شود ، سعه صدرت رو ببر بالا ،چون همسرت با سرعت شما حرکت نمی کنه ... فشار خیلی زیادی رو هم متحمل می شوی ... انجمن معنا درمانی رو بخون ، دیدگاه جدیدی رو برایت ایجاد می کند ، منتها در همه حال تنها سعی کن خودت دلیل آرامش خودت باشی :72:
و یه احوال پرسی هم خدمت
**عسل**, 1majid, 26576, addeer|d|g|8, afaktous, afsooon, ahmado, akasha, ali841111312, alitt, amir.ali, amir236, arash1348, ARMIN PARSA, arusak11, Assumsagets, bahar.shadi, baharan20, baharKH, baharr, begard, Best4v, bita.t66, blue sky, carpinteyrolvn, cirmkisrert, darya.f, del, eghlima, elahe.a, ElalmHoosse, EliGokiNo, Faxterrit, Feranchi, floovealock, fm.mohajer, frn-moshaver, gold, gole kaghazi, grey-sm, guedBeill, haaj.amir, hamdardi1390, hamdardi1987, hamed65, hamid_reza_66, hengameh777, HonySorp, Hossein SH, immertoli, kamranian22, kamrava, keyvan, khoshkhabar, ki@rash, KneefsIrrerry, LemFlueklymub, M .W, m.dolatpasand, madadi, mahroo, mahsa pirooz, mahtash, mali.j.m, mamosh, Marjan joon, maryam123, maryam91, marzieh411, Medis, mehD, mehrabooni, mehrdad_m, meinoush, melisaa, minoo69, Mirgholami, mitra6057, mohammadmusavi69, mohsenazizi, mr6262, n.e.o, nadi0007, narnia-86, navid2012, Negin A, negin iran, nm69, noprescription, omid44, omid65, Opiniasix, Parsa1, parvane123, physic, poooyan, poorya p, poti, r969, raha68, rahaaaaaaa, rahham, red_shark, roooss, royaz, roz2000, roze-zard, ruhe khoda, s@h@r, saboktakin, saeeded, sah@r, sahra66, saman20, samane.g, sanjab, sara_007, sayrex, setareh soheil, setareh22, shana_n, shine.sadaf, shirin_a, siavash.j, silda, skmh1366, sohrabeadegar, spranza, tamanaye man, tanhaye tanha, tasmim, ThexaddimiSem, trustme, vafa_teacher, yalda7, yalda89, yascomputer, yasmin44, yastanha, zizo, آبشار, آرته, آرزومند خوشبختی, آزرمیدخت, آزیتا546, آویژه, از یاد رفته, اشکان13677, الهام90, الهه خوشبختی, اميدانه, امیر جوان, اندیشه 22, بهار65, بهار66, بوی خاک, بوی سیب, بچه مثبت, بی نهایت, تاتاع, ثمین1360, خارپشت, خورشید تیر, دانوب, داود.ت, دختر بهار, دختر مهربون, دقایق زندگی, دل سوخته, دلنیا, راضیه 63, سابینا, سارا@, ستاره خوشبخت, سلاله1360, سیتروس, شارلوت, شازده كوچولو, شاهزاده خانم, شقايق 91, شوکا, صادقانه, صنا, صنم.م, غزال ۲, فرشته من, فرشته مهربان, فرهنگ 27, لاله2012, لبخند :-), ماهان دو, محسن1986, محمدابراهیمی, مدیرهمدردی, مرد موفق, مري نااميد, مسافر زمان, مصباح, مليكا, میثاق, میناز, نادیا-7777, نازنین 1, نازنین2010, نازنین67, نسیمان, نها 65, نگار91, نیلوفر 62, هما11, هیام, ویدا@, پاییزان, پدربزرگ, پریا هستم, کتی, کیش میش, گل یاس, گلنوش67, گندمزار, گوشت تلخ, یدونه احسان عاشیق, یک دوست, یک زن امیدوار,
اگه کسی هم جا موند ، می خواست آنلاین بشه دیگه
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
من هم به موعود عزیز تسلیت می گم. خدا بهشون صبر عطا کنه.
بهار جان الان چطوری؟ آخرش روی گچ دستت امضا هم کردند؟
همه از بازگشت آقای sci و خانم آنی صحبت می کنند اما من که هنوز بازگشتشون رو حس نکردم. کارشناسای عزیز حالا که برگشتید حداقل با پست های زیباتون ما ها رو مستفیض کنید.
از همه دوستانی هم که چه از طریق پیام خصوصی و چه با پست هاشون در شادی من شریک شدند وبنده را خوشحال کردند تشکر می کنم.
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
سلام به همه دوستان عزیز همدردی
ایام به کامتان باشد و شاد و پرتوان باشید ...
بعد از مدتها دوباره توانستم به جمع شما دوستان عزیزم بپیوندم و خدا را به خاطر این نعمتش شکر می گویم
امیدوارم حال و احوال همگی خوب باشه ....
دوستتان دارم از صمیم قلب
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
به به جناب مهاجر بی نشان بازگشت مجدد شما را تبریک می گوییم و مقدمتان را گرامی می داریم.
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
سلام
آقای مهاجر بی نشان خیلی خوش اومدین
صفا آوردین خیلی زیاد
:72:
بی نهایت آنی جون یکمی معلومه اومدنش ولی آقای sci هنوز به صورت مشهود نیومده...:72::72::72:
می خوام ی چیزی بگم خیلی دودلم برای گفتن!اصلا هیچی مشخص نیستا،ولی فکر کنم من دارم ازدواج می کنم.
از نوشتن این جمله هم دلم می لزره :316:
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
چندوقتی هست از جوانه؟؟؟ ورایحه عشق خبری نیست.
توجه توجه
دو عدد کاربر فعال ناپدید گشته .از یابنده تقاضا میشود درصورت یافتن به تالار همدردی مراجعه.
و هدیه نفیس دریافت کنند.