راهنمايي بكنيد ولي سرزنش نكنيد .
سرزنش بيشتر او را در قالب دفاعي و گارد مي بره
نمایش نسخه قابل چاپ
راهنمايي بكنيد ولي سرزنش نكنيد .
سرزنش بيشتر او را در قالب دفاعي و گارد مي بره
دوستان عزيزمنقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
فرمايش كوتاه ani رو تاييد مي كنم
قسمت اول پست 127 رو تكرار مي كنم...
خواهرم سامره
صبور باشيد ...
به محض اينكه تمرينات رو انجام داديد و نتيجه مطلوب بود بيايد و چيزي بگيد تا ادامه بديم...
ani جان به نظرتون راهنمایی فایده ای داره خیلی جالب می گید راهنمایی کنید. دیگه چقدر واقعا دیگه چیزی به ذهن من نمی رسه به ذهن خودتون چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آقای sci محترم شما هم خیلی خودتون رو توی زحمت نیندازید یک بار که بهتون گفتند که این تمرین فایده ای نداره !!
من هم جای سامره خانم بودم سکوت می کردم حرفی برای گفتن ندارند می خواهند چی بگویند نه واقعا خودمونیم می خوان چی بگویند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!
اگر سامره متهم است که بعضی پستها را نمیخواند، برخی از اعضا هم متاسفانه تنها پستی را که آقای مدیر در این تاپیک زدند را انگار اصلا مطالعه نکردند و هر چند من گاهی مجبور میشوم گزیده هایی از آنرا در پستهایم بیاورم، بازهم کسی گوشش بدهکار نیست!!!نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
سامره هر تصمیمی بگیرد به خودش مربوط است، ایشان از ما کمک خواسته راه را برایش روشن کنیم، اگر میتوانیم بسم الله! اگر نه که بهتر است ایشان را به حال خود بگذاریم تادر شرایط آرامش تصمیم بگیرد.
مطالعه تاپیک آفتهای مشاوره را هم به دوستانی توصیه میکنم که خود را در مشاوره هایشان داخل میکنند.
باز هم توصیه میکنم افرادی که فوبیای هوو دارند و هر چه زن دوم را بطور بالقوه هووی خود میدانند خواهشا در تاپیک اختلال ایجاد نکنند!
تاپیک تا حالا 141 پست کش پیدا کرده، که جز تعداد انگشت شماری از آنها بقیه اصلا ارزش مشاوره ای ندارد و کلی پست فقط برای دعوت اعضا به آرامش ارسال شده!!!
مي خوام ببينم شما هم اگه يه مشكل داشتيد اين طوري بهتون حمله مي شد چه واكنشي نشون مي داديد
من حرفها رو خوندم بارها وبارها دارم همه چيز بررسي م يكنم
به شما يكي حداقل م يدونم جوابي ندارم بگم
اما ممنون آني و بقيه و همكاراي خوبي كه انقدر صبورانه دارند كمكم مي كنند هستم
سامره جان سلام
فکر کنم به تاپیک های دیگر دوستان هم تا الان سر زدی میدونی همه ما شک نکن همه و همه روزی که همسر فعلیمون دیدیم فکر کردیم این فرد مناسب برای زندگیمون نمیگم مرد رویاهامون سوار بر اسب نه فقط فکر کردیم دیدیم مناسب همین اگر تصورات ما برداش های ما و عقل ما و دیگرانی که مارو بر این انتخاب تاکید کردن درست بوده پس معنی و لزوم این همه تاپیک درموندگی چیه؟؟؟؟
حالا شما تصور کن می خوای تصمیمی بگیری که هم خودت به عواقبش قطعا" از همه ما اگاه تری و هم همه اون دیگران ها دارن بهت هشدار میدن ایست میدن پس باید به طور جدی یه استاپ محکم و سریع داشته باشی و خیلی دو دوتایی و به دور از حس و علاقت به این مساله نگاه کنی که فردا روزی نشی پایه ثابت تاپیک های اختلاف های زن و شوهر
امیدوارم هر تصمیمی میگیری اینقدر مطمین باشه که پای همه عواقبش بتونی با قدرت بایستی حالا چه مثبت چه منفی
سلام
همین مساله که ایشون زن دارن یعنی 97 درصد چیزی که شما می خواهید رو ندارن.[/size][/font]
samereh عزیز
به سهم خودم ورودت به همدردی را خیر مقدم می گویم
سامره جان واقعیت این است که :
1 - شرایطی که برای تعدد زوجات از نظر شرع مطرح است دایره اقدام به تجدید فر اش را محدود می کند ، و هر مرد و زنی مشمول آن نمی شوند ، و خارج از این دایره را هم دین جز از هوس نمی داند ، ایضاً شرط عدالت از عهده کمتر مردی برمیاد و اگر حرف قرآن برایمان حجت باشد ، مردی بسیار متقی و متعهد می طلبد ، که یافت می نشود ( دلایل را در پی خواهم آورد )
2 - از نظر عرف فشار مضاعفی بر مردان داری چند همسر وارد می آید و بر زنی که همسر دوم شده باشه ، که نمونه بارز آن را شما در این فضای مجازی دیده و چشیده ای و چنان شما را برآشفت که در پستی اذعان کردی که : شما را میزنم . عزیزم اینجا یک فضای مجازی است شما با چنین واکنشهایی ( که البته ما تأیید نمی کنیم اما واقعیت موجود است ) مواجه شدی ، و برآشفتی و حتی تهدید هم کردی ، با دنیای واقعی چه می کنی ؟ آیا خود را از این جهت بررسی کرده ای و نهایت تلخی را ترسیم کرده ای ؟( به قول دیل کارنگی بدتر از بدش را ببین و بعد تصمیم بگیر )
3 - واقع بینانه برخورد کن ، به خودت و اینگونه زندگی تخفیف نده و خوش بینانه نبین ، هر مشکل ممکنی را تصویر کن و بسنج و ببین آیا قدرت تحملش را داری ؟ افت خواهی کرد یا رشد ؟ به آرامش خواهی رسید یا دچار دغدغه های تا کنون نداشته می شوی ؟ و ..... و.... و.......
4 - در چند پست گفته ای که فکر نمی کردی چنین موقعیتی پیدا کنی ( یعنی مردی با این شرایط جذبت کند و بخواهی همسر دوم شوی ) همین گواه آنست که نباید با اطمینان به اینکه آنطور که تصور می کنی و از خودت تا کنون سراغ داری روند پیش خواهد رفت تصمیم بگیری ، باز هم پیش میاد آنچه را که فکرش را امروز نمی کنی .
5 - چه کسی گفته خوشبختی در کنار کسی اتفاق می افتد که 99 درصد با ما توافق دارد و بر عکس آن نه ؟ اینکه شما چنین می بینی نشان از آن است که نگاهت به خوشبختی وابسته به عوامل بیرونی و اشخاص دیگر است ، خوشبختی و احساس آن درونی است و چه بسا کسی در کنار شخصی که تفاوتهای زیادی با او دارد بسیار احساس خوشبختی کند ، چون نوع نگاهش به گونه ای است که این تفاوتها را بد و شر نمی بیند ، و بر عکس آن نیز صادق است ، ( اینهایی که می گویم از سر تجربه و مشاهده موارد عدیده است ) .
6 - سعی کن دقت کنی ، و با وسواس موارد منفی این آقا را لیست کنی ، می دانم برات کار سختیه چون به احتمال قوی و چنانکه پیداست ، چشم به روی ضعفهایش بسته ای و نمی بینی و این سخته ، و نمی توانی بگویی هیچ ضعفی ندارد که این می شود مطلق نگری .
7 - و مردان در اوج مردانگی خود بسی خودخواهند و این را از زنان دارند :
این نکته ای است که محققانه می گویم ، و اتفاقاً بررسی کرده ام که آیا به خلقت آنان باز می گردد یا تربیت ، و یافتم که تربیت . همه می دانند که در جوامعی چون جامعه ما پسران ساپورتهای بیشتری نسبت به دختران می شوند در خانه ، و تا ازدواج نکرده و یا شاغل نشده اند ، ( پدر و مادر ) کمترین نقش مسئولیتی را از آنان انتظار دارند و خط قرمزهای چندانی هم ندارند ، اما دختران اغلب برعکس اینند . و اغلب پسران می آموزند که خواهران در خدمت آنها باشند و دختران می آموزند که خادم برادرانشان و ..... و در این روند تربیتی اشتباه ، مادران ( زنان ) نقش بیشتر و مهمتری را ایفا می کنند و .... ( بحث مفصلی دارد که در این مجال نمی گنجد ) لذا مردان اینچنین بار آمده ، اعلب وقتی دل در گرو کسی می بندند ، او را برای خود می خواهند ، نه برای خودش و .... خلاصه وقتی همسر دوم یا چندم اینگونه مردی شوی ، باید انتظار بکشی یا تو قربانی بی مهریها و کم به سراغ آمدنها شوی یا زن اول . در هر حال اشتثناء هستند اونهایی که بتوانند عدالت را رعایت کنند . و مردی چنین ، وقتی زنی را بخواهد و مصر بشود ، کمتر نشانی از عشق او بدان بلکه بدان بیشتر از خودخواهی اوست ( اصرار بر وصال با وجود نداشتن شرایط مطلوب ،خود یک گواه آنست ) و وقتی عطش خواهشهایش فروکش کرد ، دیگر اون شور و حرارت اولیه نخواهد بود ، و همین خود راحت زمینه کم آمدنها و کمتر بودنها و ... برای یکی از همسران را فراهم می سازد ، که اگر به همسر دوم وابسته شده باشد اولی محرومیت خواهد کشید و یا برعکس .
8 - حسادت در زنان زود برانگیخته می شود و به دلیل احساسات قوی زنان ، زود توسعه می یابد بخصوص در رابطه با رقیب . دقت کن به روزهایی که دلت می خواهد همسرت کنارت باشد و او در خوش بینانه ترین صو.رت ، نه اینکه نخواهد که نتواند ، و مجبور باشد نزد همسر اول باشد ، نسبت به آن همسر چه حسی خواهی داشت ؟ یک شریک که دوستش می داری و لذت می بری از اینکه در موقعیتی که تو مایلی و نیاز داری همسرت کنارت باشد ولی نزد اوست ؟ یا برعکس ؟
9 و ....... باقی بماند در ادامه
.
9 - در جایی گفته ای موضوع عشق نیست ، موضوع سنخیت 90 به بالا درصدی است ، و در جای دیگر گفته ای 2 سال زندگی با عشق را به مدتها زندگی معمولی ترجیح می دهی ، در این تناقض موارد زیر به تشخیص می رسد :
* اتفاقابین شما موضوع عشق است و از این زاویه نظر کردن آنهم با هیجان و شور بالا همه چیز قشنگ و گل و بلبل خواهد بود و سنخیت 90 درصد به بالا را رقم خواهد زد یا برعکس این سنخیت عشق را رقم زده است . اینجاست که می گویم برای زندگی عشق تنها کافی نیست ، و شما به زندگی مشترک و مسئولیتها و مسائل آن خام نظر نکن چه رسد به زندگی ای که کس دیگری هم به عنوان همسر در آن باشد .
* احساس محوری شما ، هم در نوع نگرشتون به عشق و زندگی مشترک پیداست ، هم به عشقی که به این شخص پیدا کرده ای . توصیه می کنم به دور از احساسات ، کاملاً واقع بینانه و عاقلانه بسنج و تصمیم بگیر
* مطمئناً وقتی شما وارد این زندگی شدی ، اگر این عشق فروکش کند ( که خودت هم اشاره داشته ای که فکر اینها را کرده ای ) بعد از دوسال نمی خواهی جدا شوی به دلیل اینکه دیگر زندگی بدون عشق فایده ندارد ( سخن خود شما ) ، بلکه اگر همسرت هم بخواهد شما را از زندگی براند ، مبارزه خواهی کرد که آنرا حفظ کنی و عشق را احیاء سازی . همین قید که دوسال زندگی با عشق را به مدتها زندگی معمولی ترجیح می دهی .... یعنی خیلی سطحی و خام به زندگی نظر کرده ای عزیزم و سرد و گرم ناچشیده و نادیده ، یا رمانتیک وار همه چیز را بروفق مراد می بینی . از طرفی آدم عاقل یک عمر را به دوسال نمی فروشد ، و قرار هم نیست همه زندگیها با یک عشق رمانتیک همراه باشد ، چون با چنین عشقی زندگی مختل می شود ، بلکه یک زندگی با تعهد و محبت و تفاهم ( با توجه به نیازهای طبیعی به ازدواج و زندگی مشترک ) آدمی را راضی می کند .
* سنخیتهایی که در دوران غلیان احساسات می بینی ، به اضافه شناختی که هنوز از اعماق وجود خود به دست نیاورده ای بخصوص در رابطه با شرایط تجربه نشده به اضافه شناخت کاملی که از این آقا نداری ( برای ایشون هم بخصوص در شرایط تجربه نشده ) چون مطمئناً او هم مثل همه ما هنوز کامل خود را نمی شناسد ، وقتی وارد زندگی شدید و از این دوران گذر کردید را از هم اکنون کاهش بده و نگاه را از غلو آمیز بودن میزان سنخیت بیرون بیار .
یقین بدان شرایطی در پیش است که نه شما و نه ایشان الآن نمیتوانید پیش بینی کنید ( برای این نوع زندگی ) و در همین حد هم نمی دانید چگونه برخورد خواهید کرد ، اینرا برای این می گویم که مطلق نگری نکنی و با اطمینان خیلی بالا از رضایت بخش بودن رابطه و زندگیتون نگویی ( این خطای شناختی مطلق نگری است )
10 - چرا فکر می کنی دیگه هیچ کسی که این همه با شما سنخیت داشته باشد و مجرد باشد را پیدا نمی کنی ؟ ( خطاهای شناختی مطلق نگری یا قانون همه یا هیچ ) و چرا فکر می کنی طرفت باید در همین حد با شما سنخیت داشته باشد؟ و چرا سنخیت این آقا با خودت را واقع بینانه نمی بینی ؟ ، (شرایطش باعث می شود درصد سنخیتش پایین بیاید ، همینکه شما مجردی و ایشان متأهل یعنی 50درصد با شما سنخیت ندارد ، و اذعان سنخیت 90 درصدی با این واقعیتی که موجود است یعنی شما کاملاً احساسی و غلو آمیز وی و سنخیتش را می نگری ) .
11- یقین بدان که عدالت بین شما دو همسر رعایت نمی شود :
* آیا از آن دسته افراد هستید که هرچه برای خود می پسندی برای دیگری هم بپسندی ؟ یا خیر ، مهم خود شما هستی و اینکه تأمین بشوی و آنگونه که دوست داری زندگی کنی با همسرت و برایت مهم نیست همسر اول وی چگونه خواهد شد ؟ اگر اولی است پس با اطمینان می گویم که یکی از شماها قربانی می شوی و شما فرض بگیر همسر اول چنین می شود ( قربانی بی عدالتی ) آیا می پسندی ؟ اگر شما مورد این بی عدالتی واقع شوی چطور ؟
اگر هم می گویی من انتخاب می کنم اون هم همینطور ، مسئول اوست و من کار ندارم با همسر اولش چگونه رفتار خواهد کرد ( اگر قربانی شود هم ، من مسئول نیستم و همسرم هست ) می گویم پس خودخواهانه پیش میروی و بنایی که با خودخواهی گذاشته شود به ناکجا میرود ، و از طرفی هم یا باید بگویی در خودخواهی با این آقا سنخیت داری یا اینکه شما آدم خودخواهی نیستی و ایشان در این بعد ( که به همسرش جفا روا میدارد ) با شما سنخیت ندارد ، و این از فاکتورهای اساسی است ( سنخیت آنهم در خودخواهی یعنی بنای اختلافات و مشکلات زیاد در زندگی ، عدم سنخیت نیز یعنی >>> پس چگونه سنخیتی اینهمه بالا دیده ای !!! )، آیا شما مردی که توان رعایت عدالت را ندارد می پسندی ؟ اگر بی عدالتی در حق شما روا شود و همسر اول ترجیح داشته باشد ، چه خواهی گفت ، باز هم خواهی گفت مهم نیست ، من انتخاب کرده ام ؟
12 - هشدار من اینه که در اغلب مواقع این همسر دوم است که مورد بی عدالتی قرار می گیرد ( تجربه های فراوان ) پس خودت را آماده کن که آیا می پذیری ؟
ادامه دارد ......
سلام سامره عزیز
شاید چند پست اول این تاپیک رو خونده باشم
و چون این جور مباحث خیلی جنجالی و بحث برانگیز هست و دوما اینکه من در این خصوصا نه آگاهی مناسبی دارم و نه تجربه ای که عنوان کنم
پستی نزده ام
هر از گاهی بعضی پست ها را خونده ام
پست زیر از خودت هست که من رو خیلی به فکر فرو برد
اینکه نوشتی
پست ها رو با دقت می خونی
اینکه نیاز به تایید نداری
اینکه گفتی خودت به معایب این راه آگاهی
اینکه گفتی می خواهی از میان پست ها یکسری نکات دستت بیاد (این خصوصیتی هست که خودم دارم و خیلی برایم مفید بوده )
تا همون چندتا نکته برای تصمیم نهایی ات کمک کنه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط samereh
-----------
وقتی اینها را از میان پست خودت کشیدم بیرون
من شما رو اینگونه شناختم
دختری هستی که خودت بر خوب و بدت واقفی
با این حال از مشورت دیگران نیز بهره می جویی تا تصمیم درستی بگیری
به نکاتی که در پیرامونت می گذرد اهمیت می دهی و از دل هر چیز آنچه را که مفید هست بدست می آوری
نکته ای هست که برای من مهمه شاید برای تو هم نکته ای باشه
من همسرم را دوست دارم و در کنار او احساس خوبی دارم
اختلاف نظرهایی هم با هم داریم
ولی باز در کنار او آرامش دارم
من انحصار طلبم و همسرم را فقط برای خودم می خواهم شاید خودخواهی باشه
می دانم که او ساعتهایی را خارج از منزل در پی کارو درآمد است
می دانم که ساعتهایی را برای پدر ومادرش و علایق و دوستانش دارد
اما مابقی ساعتها و وقتش را متعلق به خودم می دونم
زمانهایی برای تهییه و خرید مایحتاج زندگی
زمانهایی برای حضورش در خانه
زمانهایی برای غذا خوردن و استراحت
من این زمانها را متعلق به خودم می دونم
دوست دارم وقتی مسابقه فوتبال مهمی هست ، همسرم در کنارم باشه و باهم هیجانمون رو تخلیه کنیم
باورکن اگه بره خونه مادرش و در کنار برادر مجردش فوتبال تماشا کنه تمام اون 90 دقیقه من احساس دلتنگی می کنم
و ازش می خواهم یا با هم بریم یا برادرت بیاد اینجا
امیدوارم منظورم رو از اینکه گفتم انحصار طلبم رو گرفته باشی
حالا از تو یه سئوال دارم
اینکه آیا با این قضیه کنار آمده ای؟
اگر بعد از ازدواج زمانهایی در موقعیت های مشابه همسرت در کنار تو نباشد و در کنار همسر اولش باشد را برای خودت حل و فصل کرده ای ؟
آیا می تونی همسرت را با زن دیگری نصف کنی؟
الان با هم ارتباط دوستی دارید ، منتها وقتی ازدواج صورت می پذیرد ، به همدیگه متعهد می شوید و همین تعهد نسبت به هم توقع ایجاد می کند
به این قسمت هم فکر کرده ای که ممکن هست شما با این قضیه کنار بیایی و لی همسر اول این آقا نه ؟
یعنی نخواهد این نصف نصف را اجرا کند و به عناوین مختلف بخواهد زمانهای بیشتری را با شوهرش بگذراند؟
اون وقت سهم تو خیلی کمتر می شود چون این آقا مدام کشمکش خواهد داشت و این وضعیت برایش جنگ اعصاب درست می کنه
ممکنه یه مدت به شما پناه بیاره
ولی در نهایت بین یه دو راهی می مونه
اول)
اینکه همسر اولش را طلاق دهد و کاملا بیاید پیش شما ( که این کار را الان نیز می تواند انجام دهد)
دوم)
شنا را طلاق بدهد و به سمت زن اولش برگردد ( که این کار را نیز الان هم می تواند انجام دهد)
و راه حلی که بیشتر دیده شده
همزمان هم تو را داشته باشد و هم همسر اولش را
منتها کم کم دستش میاد که جوری رفتار کند تا هر موقع که خودش دلش خواست به پاسخ همسرانش جواب دهد
متوجه منظورم هستی که
وقتی مردی یک زن دارد چه خوب و چه تنها همون زن جوابگوی عواطف و نیازهایش خواهد بود
و مرد اگر زندگی اش را بخواهد اصلاح کند می بایست از طریق مشاوره توانش را روی همون زندگی بگذارد
وقتی مرد دو تا زن دارد عواطف و نیازهایش توسط دوتا زن برآورده میشه
پس دوتا شخص پاسخگو داریم و یک شخص که نیازمند
(توی بازار در خصوص قیمت ها اصلی داریم
عرضه و تقاضا .... عرضه زیاد میشه و تقاضا کم ... اون وقت هست که قیمت ها شکسته میشه )
این اصل توی زندگی میشه اینکه بیشتر از توانت کوتاه بیایی
آیا این توان رو داری؟
توی اینترنت به دنبال معنای اسمت گشتم
و این متن را پیدا کردم ....
سامره به معنی زن قصه گوست.
سامره تمایلی ذاتی برای درك مشكلات دیگران و كمك به آنها دارد؛
فرقی هم نمی كند این افراد آشنا باشند یا غریبه.
به خصوص در مورد بچه ها كه سامره خیلی به آنها علاقه مند است، از انجام هیچ كاری دریغ نمی كند. او همیشه حاضر است تا به تمام بچه هایی كه به چیزی نیاز دارند، كمك كند و حمایت و مراقبت آنها را به عهده بگیرد. اما در مورد مسائل و مشكلات بزرگترها وضع تا حدی متفاوت است.
اگرچه سامره همچنان آمادگی دارد دیگران را برای حل مشكلات شان یاری كند، اما در عین حال آنقدر خودش را درگیر این مسائل می كند كه گاهی اوقات از زندگی خودش باز می ماند.
به علاوه ذهنش همیشه درگیر مسائل ریز و درشتی است كه حل نشدنشان به نوعی مشكل او محسوب می شود و می تواند آرامش او را سلب كند.
اما زمانی كه سامره با كسانی كه مشكلات بسیار حاد دارند برخورد می كند، سیستم روانی اش برای دفاع از او در خلاف جهت نوع دوستی اش عمل می كند. از آنجا كه بدبختی های دیگران به شدت سامره را متأثر می كند، در این شرایط او تمام تلاشش را به خرج می دهد تا در حد امكان از آن افراد و مشكلاتشان فاصله بگیرد.
كسانی كه سامره را در این موقعیت ها می بینند، به سختی می پذیرند كه او همیشه آماده كمك به دیگران است.
اما به هر حال شما كه واقعیت را می دانید، می توانید به درستی در این مورد قضاوت كنید.
و اما نكته آخر: بسیاری معتقدند سامره استعداد هنری چندانی ندارد و تلاش های او در این زمینه هیچ ثمره ای نخواهد داشت. شاید این حرف ظاهراً درست باشد، اما اگر به سامره موقعیت پیشرفت داده شود، همه كسانی كه او را بی استعداد می پنداشته اند، شگفت زده خواهند شد، چون او در زمینه موسیقی و هنر جای پیشرفت بسیار دارد.
تنها كاری كه لازم است انجام شود قرار دادن او در مسیر درست است