RE: رسیدن به آرامش واسه من یه آرزوی محاله
مينا جان يه بار ديگه از اول تاپيكتو بخون . پستهايي كه آقاي sci زدن برات خيلي مفيده ولي فكر كنم چون آرامش نداري و خيلي هيجان داري و مظطرب متوجهشون نمي شي .
تا مي ياي شروع كني با اولين عكس العمل اشتباه شوهرت عصباني و نااميد ميشي . قرار نيست يه شبه تو و شوهرت عوض شين . يه كم تمرين كن .
تاپيك ليلا و شميم و اقليما خيلي مفيده . فكر مي كنم مشكل اكثر ما خانمها يكيه . ببين چقدر تغيير كرده زندگيشون .
وضع تو از وضع ليلا بدتر نيست كه . يادمه تو تاپيكش نوشته بود كه بچشو سقط كرده و اينو از چشم مادرشوهرش و خانواده شوهرش مي ديد . مادر شوهر تو كه خيلي وضعش بهتره . مينا يه خورده تلاش كن .
آقاي تسوكه منظورشون اين نيست كه همه مشكلات زندگي شما برمي گرده به رابطه جنسي . مي گه بخشيش اينه . واقعا هم همينه مينا . واسش كاري كردي يا هنوز فكر مي كني تا مشكلات ديگت حل نشن نمي توني بهش فكر كني ؟
اصلا تميرينايي رو كه آقاي sci گفته بود چجوري انجام دادي . چيكار كردي ؟ مثل بقيه بچه ها بيا بگو تا ايراداتو كارشناسا بگيرن .
نااميد نباش:46:
RE: رسیدن به آرامش واسه من یه آرزوی محاله
مينا جان! پيشنهاد مي كنم براي اضطراب و تپش قلبي كه داري حتما به متخصص اعصاب و روان مراجعه كني.
ما اينجا كنارت هستيم خانمي! ناراحت نباش... غصه هم نخور :46:
RE: رسیدن به آرامش واسه من یه آرزوی محاله
دوستای گلم صبح که چند ساعتی مرخصی ساعتی بودم و الانم که خیلی ناگهانی متاسفانه و شاید هم خوشبختانه واسم یک ماموریت(یک استان دیگه) پیش اومده که باید تا چند دقه دیگه برم.
شنبه میام و انشا....با آرامش بیشتری جواب سوالهای پر ازمحبتتونو میدم.
تنهام نذارین لطفا.:72:
RE: رسیدن به آرامش واسه من یه آرزوی محاله
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مینا چ
آقای تسوکه با وجود اینکه خیلی برام محترم هستید اما متاسفانه این نظرتونو اصلا قبول ندارم شایدم دارم اشتباه میکنم. اما باید بگم یک زندگی مشترک تماما از رابطه جنسی و رابطه های دونفره تشکیل نمیشه اتفاقا روابط با سایر افراد فامیل تاثیر خیلی زیادی تو زندگی انسان داره طوری که بقیه روابط رو هم تحت تاثیر قرار میده.نمیشه گفت بقیه روابط رو بی خیال باشید رو رابطه خودتون کار کنید99درصد مشکلات ما در اثر رفتارهای خانواده شوهرم با من، رفتار خود شوهرم پیش اونا (چه با من و چه با خانوادش)و بالطبع تاثیری که دعواهای ناشی از این دو موضوع(البته با توجه به حساسیت زیاد من و زودرنج بودنم) رو روابط خودمون میذاره و منجر به کینه بدبینی غرور ناسیونالیستی و تلافی و ....میشه و هیچ رابطه ای رو سالم نگه نمیذاره.(همه این عوامل)
[
عزیزم منم با حرفت موافقم که زندگی زناشویی فقط رابطه دونفره نیست . راستش قبل از خانواده همسر و خود همسر، پایه زندگی زناشویی خودتی. یعنی باید خودت رو دوست داشته باشی تا بتونی یک رابطه دو نفره و یا رابطه با اقوام همسر رو مدیریت کنی. من یک سولی قبلا از شما پرسیدم جواب ندادید. راستش منم مثل شما سرم شلوغه ولی احساس کردم شاید با نوشتنم بتونم به شما کمک کنم. چند دقیقه در 24 ساعت برای خودت وقت صرف می کنی و در اون دقایق چه کارهایی می کنی؟
در ضمن توصیه های اقای sci خیلی بیشتر از تمرین تنفس و رفتار جرات مندانه بود.
RE: رسیدن به آرامش واسه من یه آرزوی محاله
سلام دوستای گلم.دلم واستون تنگ شده بود.:72::72::72::72:
مینا جان! میشه بهمون یه تصویری از تصمیمی که گرفتی رو بگی؟
به نظرت با این تصمیمت چه چیزهایی ممکنه تغییر کنه و شما به چه نتیجه ای ممکنه برسید؟
لطفا یه کم برامون توضیح بده!
هیچ تصمیمی نگرفتم. ضعیف تر از اونیم که حتی بتونم تصمیم بگیرم!
فقط دوست دارم تموم شه حالا یا با طلاق و یا با مردن یکی از ما دو نفر!
قبول دارم که با طلاق این مشکلاتم از بین میرن اما مشکلات جدیدی میان سراغم: مثله مریضی مامانم، حرفها و نگاههای بقیه،اینکه باز نمیذارن من تنها تو خونه خودم زندگی کنم و خلاصه اینکه زندگیم میشه تو دو تا کلمه:گاهی ترحم و گاهی سرکوفت.
اما ادامه دادن این زندگی نه ببخشید همزیستی: ترس از حرف زدن،یک اضطراب همیشگی،اعصاب داغون،گریه و راز و نیاز،لرزش دست،آمادگی داشتن همیشه برای دعوا و کتک خوردن!تحمل زنی به اسم مادر شوهر که .....،تحمل موجودی به اسم شوهر،ترس از دست دادن بیشتر سلامتی،ترس از دست دادن کار و خلاصه اینجا هم دو تا کلمه: گاهی ترس و اضطراب و گاهی تحمل. تحمل اشخاص ، تحمل درد تحمل بی محلی وبی اعتنایی، تحمل نظر و عقایدی صد درصد غیر منطقی ، تحمل دونفر که واقعا از هم متنفرند،از طرز نگاه کردن، از راه رفتن،از وایستادن،ازطرز غذا خوردن،از قیافه و ظاهر و از وجود و زنده بودن طرف مقابل متنفرند.
میدونید زندگی با تنفر چقدر سخته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به نظرشما تلاش برای وصله پینه زدن یک زندگی خورد شده در این حد فایده ای هم داره؟
وقتی زن و شوهرهایی رومیبینم که عاشق همند خیلی دلم میگیره و افسوس میخورم. نگاههایی که هیچ وقت تجربشون نکردم.من هیچ وقت عاشق شوهرم نبودم حتی همون روز اول ازدواج. و بزارین اعتراف کنم ازدواج من فقط برای راحت شدن ازجهنمی بود که توش گیر کرده بودم از روی اجبار خانوادم از روی نادونی خودم .
RE: رسیدن به آرامش واسه من یه آرزوی محاله
باشه سرافراز جون حتما باید این کارو انجام بدم.این چند روز که نبودم خیلی حالم بهتر بود یعنی سه شنبه که بس که کار داشتم اصلا تو یه دنیای دیگه بودم. جاتون خالی چهارشنبه خیلی خوش گذشت البته به یاد همه شما دوستای گلم بودم اما پنجشنبه همینکه برگشتم از همون فرودگاه ایرادگیری و نق زدن و دعوا شروع شد.
دیروزم با یکی از دوستای صمیمیم رفتم پارک اما انقد دلم گرفته بود که از اول تا آخرش اشکام بی اختیار میریخت.
دلجوی عزیز تقریبا هیچ زمانی رو صرف خودم نمیکنم. همیشه یا به این فکر میکنم که کاری نکنم حرفی نزنم دعوا شه.
یا فکر میکنم چرا این کارو کرد چرا اون کارو کرد؟
چی کار کنم هرچند هم دعوازیاد باشه منو کتک نزنه؟تهدیدش کنم ؟ به خونوادم بگم؟
واسه چند وقته دیگه یک ارائه مقاله تو ترکیه دارم که اصلا روش کار نکردم اما متاسفانه نمیتونم تمرکز کنم.
همه چی به هم ریختس:302:
بچه ها چرا هیچی نمیگین؟
انقد مغزم قفل کرده که واقعا به حرفتون گوش میدم و منتظر راهنماییتون هستم.
نمیدونم چی درسته چی غلط؟
RE: رسیدن به آرامش واسه من یه آرزوی محاله
:302::302::302:
دلم خیلی گرفته.
RE: رسیدن به آرامش واسه من یه آرزوی محاله
مینا جونی
اینطوری نکن دیگه
خودتو با مقالت سرگرم کن، هرچند میدونم چقدر سخته
منم وقتی یه مشکلی داریم نمیتونم آروم باشم، همین الآن که سرکار هستم دلم مثل سیر و سرکه داره میجوشه، به رفتار امشبش فکر میکنم، دارم معده درد میگیرم
ولی اگه بتونی خودتو مشغول مقالت کنی هم برخوردتون کمتر میشه هم آرامشت بیشتر
به خدا نمیدونم بهت چی بگم، فقط بدون میدونم داری چطوری میسوزی
:303:
RE: رسیدن به آرامش واسه من یه آرزوی محاله
مينا جان گفته بودم ديگه برات پست نمي ذارم ولي دلم نيومد.
مينا جان پست هاي قبلي جناب دانشمند و دوستان همدردي را پرينت بگير، با يك ديد جديد بخون و شروع كن به عمل كردن. پس كي مي خواي شروع كني؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
ما همه منتظريم كه شروع كني به تغيير كردن.
RE: رسیدن به آرامش واسه من یه آرزوی محاله
سلام مینا جان
من هنوز فرصت نکردم تایپک شما رو کامل بخونم
ولی یه تجربه ای که دارم اینه که اگه تو زندگی زناشوییتون همیشه باهم دعوا کرده باشید این یه عادت میشه واسه اینکه هردفعه بهم رسیدید فقط با هم دعوا جر و بحث کنیم حتی سر موضوعات بی اهمیت پس زندگیتو از این عادتی که توشی در بیار
مینا الان فقط و فقط خودتو آروم کن وقتی که به آرامش رسیدی یک بار دیگه تمام تایپ های قبلیتو پرینت بگیر و با فکر باز زمانی که خونه ای و سرت خلوته تکتکشونو بخون و نت بردار مثل اینکه امتحان داری و باید خوب درساتو یاد بگیر