RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
تنهای نا امید عزیز ممنون که برام نوشتی حتما" سعی میکنم از تجربتون استفاده کنم و امیدوارم اسمت رو زودتر عوض کنی چون این حرفهای خوب به این اسمت اصلا" نمیخورهو پر از انرژی منفیه
sci برادر خوبم
ازت ممنونم که دوباره به تاپیکم پاسخ میدی و وقت برای حل مشکلم میذارید . حتما" به نکاتی که گفتید دقت میکنم انجام میدم و نتیجرو میام می گم . شما درست گفتید من انتظار داشتم همسرم چون خیلی محترمانه ازش خواهش کردم حرفم قبول کنه ولی یه مدتم اینجوری که شما میگید عمل میکنم ببینم نتیجه چیه
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
سلام خوبی صحرا جان
اوضاع خوبه ؟
وقتی نیستی خوشحالم چون مشکلاتت حتما کمتر شده
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
اقلیما جان سلام متاسفم که تاپیکت قفل شده
به نکته های قبل توجه کن و بیا دوباره تاپیک بذار انشالله همه مسایلت حل بشه
منم ای شرایط فعلا" تحت کنترل
سلام
دیشب نمی دونم که چی شد یهو همسرم گفت بیا حرف بزنیم خلاصه حرف به اینجا رسید که گفت خوب من زندگیمون نمیدونم باید چیکار کنم و رها کردم که هرچی پیش میاد بیاد منم گفتم نه سن من نه روح و جسم من تو شرایطیه که بخوای بازیش بدی باید تکلیفت با خودت و زندگی روشن کنی . گفت تو تکلیفت روشن شده ؟ گفتم اره من به خودم زمان دادم و همه تلاشمم دارم میکنم که زندگیمون بهتر شه . گفت خوب منم تورو بازیت ندادم فقط نمیدونم باید چیکار کنم . یه مقدار حرف های مشاور براش گفتم گفت باشه میام پیش مشاور . در عین حال خیلی به مهمونی ها تاکید داشت و همش میگفت من اونجاها زجر میکشم بهم فشار میاد دوست ندارم بیام خیلی محدود میخوام برم خونه فامیل و ... حالا از شما و sci عزیز میخوام بهم راهکار بدبد یعنی سوال همسرم این بود که خوب مشاور یا تو چه راهی بهم میدید که من زجر نکشم ازار نبینم ... و قرار شد چند روز دیگه باهم بشینیم و جواب سوال هایی رو که از هم کردیم بدیم لطفا" بگید چیکار کنم
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
سلام
خوب ازش مي پرسيدي چه چيزي ازارش ميده
اگه چه شرايطي تو مهموني ها برقرار باشه كمتر اذيت ميشه
رفتار چه كسي ازار دهنده است
همين كه تا اينجا هم پيش اومده خيلي عاليه سعي كن تشويقش كني ادامه بده.......
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
سلام اقلیما جان
ازش پرسیدم میگه من با افراد درجه یک خانواده مشکلی ندارم ولی شماها مهمونیاتون خیلی بزرگه چرا تو مهمونیه مامانت یا ... میان مادرشوهر فلان عروس دعوت میکنن من ازینا بدم میاد ( کلا" حس میکنم بهانه الکی میگیره وگرنه کسی مگه جای اونو تنگ میکنه !!! ) یا میگه من حوصلم سر میره ( ولی تو کل مهمونی هیچوقت تنها نیست همیشه یکی هواش داره ) یا می گه خیلی تا دیر وقت ادامه داره ( البته درست میگه ولی خوب خودش خواسته که نشسته تو مهمونیه دوستاش من بزور 3 شب بلندش میکنم!!!) . الانم میگه من خانوادت خیلی دوست دارم ولی اصلا" خونه خاله هات اینا دیگه نمیخوام بیام منم دیگه دیدم دارم عصبی میشم گفتم خوب دیگه بقیه بحث واسه بعدا"
احساس میکنم میخواد من به مرگ بگیره که به تب راضی شم ولی خودش همش قسم میخوره که اینجوری نیست
کلا" دوست داره بدون اینکه دعوت بشیم بلند شیم زنگ بزنیم بریم خونه خاله ای دایی ولی وقتی مثل ادم دعوت میشیم نیاد نمیدونم این یعنی چی ؟ لطفا" بگید من چجوری باید صحبت کنم و چه راه حل هایی بدم
sci اگه ممکن شمام بگید چیکار کنم
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
فاميل خودش چه جوريند؟
شما را دعوت مي كنند؟
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
فامیل زیادی اینجا نداره
ولی خودشون اگه 10 ماه یکبار دعوت کنن نهار دعوت میکنن یه پدر بزرگش که همیشه بیرون دعوت میکنه اونم نهار
مامانشم که تو ماه یکبار اگه دعوتمون میکرد که کم پیش میومد مگر اینکه واسه کاری میرفتیم شام و نهار نگهمون میداشت اونام فقط بیرون کلا" اهل مهمونی دادن نیستن
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahra100
فامیل زیادی اینجا نداره
ولی خودشون اگه 10 ماه یکبار دعوت کنن نهار دعوت میکنن یه پدر بزرگش که همیشه بیرون دعوت میکنه اونم نهار
مامانشم که تو ماه یکبار اگه دعوتمون میکرد که کم پیش میومد مگر اینکه واسه کاری میرفتیم شام و نهار نگهمون میداشت اونام فقط بیرون کلا" اهل مهمونی دادن نیستن
به خاطر همينه كه شوهرت اينجوري رفتار مي كنه. چون جلوي شما از اين نظر كم مياره.
منم با مهدي اين مشكل را داشتم.
سعي كن زياد توي رويش نزني كه شما ها رفت امد نداريد يا زياد مهموني نمي ديد ولي ما .........................
چون بدتر مي شه.