اینجا ستاره ها همه خاموشند
اینجا فرشته ها همه گریانند
اینجا شکوفه های گل مریم
بیقدرتر ز خار بیابانند
نمایش نسخه قابل چاپ
اینجا ستاره ها همه خاموشند
اینجا فرشته ها همه گریانند
اینجا شکوفه های گل مریم
بیقدرتر ز خار بیابانند
اینجا ستاره ها همه خاموشند
اینجا فرشته ها همه گریانند
اینجا شکوفه های گل مریم
بیقدرتر ز خار بیابانند
در حضورت سرکشی هایم فروکش کرده اند
موج دریا نیز ساحل را که دید آرام شد
دل گفت شيدا گشته ام از چشم مستِ ماه او
گفتم كه بربند اين سخن راهي جدا است راه او
دل گفت دالان ميزنم گر كوه باشد پيش رو
گفتم كه كوه آري ولي فولاد تفتان است او
و عشق ... تنها عشق تو را به گرمی یک سیب می کند مانوس
سردی چنان که «آه» بدل می شود به اشک
تا وارهی ز سردی خود، «ها» کن آینه!
سخن عشق نه انست ،که اید برزبان
ساقیا می ،ده!و کوتاه کن این گفت و شنفت
تمام قصه های عاشقی پایان خوش دارند
شب تاریک ما هم کاشکی روزی سحر می شد
دیگر در جان من نه عشق ، نه احساس
دیگر در قلب من نه شور نه فریاد
دشتم اما در او نه ناله ی مجنون
کوهم اما در آن نه تیشه ی فرهاد
دشت آرام و سکوتی مرگبار
گرد غم بر چهره سبز بهار