شما تاپیک بزنین لزومی نداره قفل بشه مگر طبق قوانین سایت پیش نره.
اونجا شما حرفاتونو بنویسین تا تبادل نظر کنیم
نمایش نسخه قابل چاپ
نوروز_کویر دکتر علی شریعتی
.............................................
چه افسانه زیبایی ، زیباتر از واقعیت! راستی مگر هر کسی احساس نمی کند که نخستین روز بهار ، گویی نخستین روز آفرینش است؟
اگر روزی خدا جهان را اغاز کرده، مسلما ان روز ، این نوروز بوده است. مسلما بهار نخستین فصل و فروردین نخستین ماه و نوروز نخستین روز افرینش است.
هرگز خدا جهان را و طبیعت را با پاییز یا زمستان یا تابستان اعاز نکرده است .
مسلما اولین روز بهار سبزه ها روییدن اغاز کرده اند و رود ها رفتن و شکوفه ها سرزدن و جوانه ها شکفتن، یعنی نوروز:72:.
بی شک روح در این فصل زاده است و عشق در این روز سرزده است و نخستین بار، افتاب در نخستین نوروز طلوع کرده است و
زمان با وی اغاز شده است.
.................................................. .
در علم و ادب تکرار ملال اور است و بیهوده، عقل تکرار را نمیپسندد واما احساس تکرار را دوست دارد.
طبیعت تکرار را دوست دارد
جامعه به تکرار نیازمند است
طبیعت را از تکرار ساخته اند
جامعه با تکرار نیرومند می شود
احساس با تکرار جان میگیرد و
نوروز داستان زیبایی است که در ان طبیعت،جامعه و احساس هر سه دست اندر کارند. :72:
.................................................. .................................................. ....................
دوستان خوب همدردی سلام:72:
امیدوارم حال همگی خوب باشه.....و کارهای اسفندتون رو به پایان...
96 ام و که ورق میزنم میبینم روزهای پربار و لحظه های شیرینی توش بوده....بابتشون خدا روشکر میکنم.....خدارو شکر میکنم که
من و خلق کرد تا از شهد شیرین زندگی به کامم بریزه و فرصت تجربه کردن و بهره بردن از نعماتش رو بهم بده...
از خدای بزرگ می خوام از هر لحظه شیرینی که خلق کرده نصیبمون کنه و ما رو در پناه خودش حفظ کنه
و نوروز 97 رو تماما به خوشی و شادی سپری کنیم
و سال 97 پر باشه برامون از کسب معرفت و اگاهی ها
دوستان از همتون ممنونم که اینجا بودید تا باعث خلق چیزهای خوب باشید...
و بابت چیزهایی که ازتون یاد گرفتم منو مدیون خودتون کردید ...
و یا بابت خلق زیبایی هایی که با دیدنشون شادم کردید ...
و به ازای تشکر سر قول هایی که هر کی که ازم گرفته هستم تا اخر...
این اخرین پستم تو سال 96 و اگه عمری باشه سلام و ارادتم رو از تو سال 97 بهتون میرسونم:72:
در پناه خدا باشید:72:
سلام به همه دوستان همدردي
ايشالا حال دل همتون خوب باشه
سال خوبي براي همه آرزو ميكنم
سلام
شهر ما که سرد و بارانی شد و من شخصا نتونستم زیاد از دیدن شلوغی و شور و شعف مردم قبل از عید دیدن کنم و لذت ببرم.
ولی به جای اون از شکوفه هایی که در جای جای شهر بر درختان هستند و با این باران زیباتر شدند و بیشتر خودنمایی می کنند لذت می برم.
در سال 96 خاله مهربانم از این دنیا رفت و چقدر باور نبودنش در این بهار دشوار هست. اولین بهاری که این عزیز بین ما نیست.
در هر صورت زندگی جریان داره ...
برای همه شما سالی پر از سلامتی و آرامش آرزومندم.
سلام
در آستانه سال نو و در مسیر سپری شدن آخرین ساعات سال 96 سلامی دوباره می کنم به همدردیهای عزیز
روزهائیه که کسالت پیدا کردم که باعث مختل شدن اموراتم شد .... اما فرصتی ازش ساختم و حاصلی دریافتم ، حاصل این فرصت سازی اینکه میشه پذیرفت یه وقتهایی کاراهات سر وقتش هم انجام نشه .... نباید یقه خود را گرفت و .... که وای چرا این شد که کارم بمونه ؟؟؟؟!!!!..... اصلاً مهم نیست ... موند که موند ... مگر دنیا به آخر رسیده .... مگر فاجعه رخ داده .... مگر قرآن خدا غلط شده ..... در همه شرایطی بر خود مسلط بودن و حال خوب را ساختن مهم است .....
امروز خواب عجیبی دیدم .... وقتی بیدار شدم در حین صحبتهایی تلفنی با یک دوست عمق معنای این خواب را درک کردم چقدر زیبا خدا برای آدم حجت قرار می دهد یا وقتی دریافتی حاصل می شود آیتی که هدایت کند که صحت و یا عدم صحت آن دریافت را دریابی را برایت قرار می دهد .....
می دونید چیه ...؟؟؟؟
اساساً بر همه در و دیوار وجود آیات الهی هستند یعنی تابلوهای راهنما از ظاهری به سوی معنا ....
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هرکه فکرت نکند نقش بود بر دیوار
مثل این خوابی که به من فهماند که فرشته درست فکر کردی در همه شرایطی حتی ناملایمات می شود حالت خوب باشه و تلاش کن حالت خوب باشه ... این عین عدم وابستگی به هرچیز و هر موقعیت و هر شرایطیه و چی از این بهتر و شیرینتر ... رها و آزاد و سیال از هر بندی ..... که خوش است فقط بند بندگی
حالا جریان چیه ؟
مدتیه امورات و برنامه هام به گونه ای بوده که کمتر در منزل حضور داشتم و منی که عادت دارم به هراز چند گاهی نظم و نظافت و مرتب سازی ای که از آن لذت می برم به گونه ای که نزدیک عید مثل همه مردم نیاز به خونه تکونی مفصل پیدا نمی کردم (البته غیر از سال گذشته )...... امسال بنا به همین امور بیرون از منزل دو سه ماه اخیر فرصت اون نظم و نظافت های هراز چند گاهی همیشگی را نیافتم ... در واقع نبودم که بیابم و یک روند معمول بود لذا نیاز احساس می کردم برای یک خونه تکونی مفصل نزدیک عید( حس شدید در من ) .... شرایطی پیش اومد که تا 10 روز پیش نمی شد پیوسته خونه باشم و برسم به این کار و وقتی حضور در خونه یافتم و شروع هایی در منزل اموراتی پیش می آمد که باز هم مانع میشد .... و درست زمانی که دیگه از فرداش برنامه ام برای این اقدام جدی بود و شرایط هم به ظاهر مهیا ... صبح که بیدار شدم یک کسالت غیر منتظره و یک هویی پیش اومد .... که دقیقاً می بایست استراحت و رسیدگی و عدم فشار کار در پیش گرفته میشد ... گفتم یعنی چه ؟؟ آخه چرا ؟؟؟
طبق روند غالباً من .... ، پرسشم این شد که چه حکمتی دارد ؟؟؟
شد دوروز سه روز چهار روز .... هرچه زمان به سمت روزهای آخر سال می اومد به امورات مد نظر تخفیف می دادم که مثلاً فلان و فلان باشد برای بعداز تعطیلات ... ( محدود می شدم به اموراتی که در طی چند روز باقیمانده برسم انجام دهم ) همینکه این روزهای باقی مونده بهمانها را انجام دهم خوبه ... :305:
در مقابل نارضایتی درونی از این شرایط خودم را آرام می کردم که فلانی قرار نیست حال خودت را بدتر کنی .. قراره از حال ناخوش به حال خوش برسی و با تحلیلهایی خودم را به پذیرش می رساندم و راضی میکردم به پذیرفتن همان حد ممکن ... ووووو :72::310:
تا رسید به همین امروز دوشنبه که تخفیف من رسیده بود به همان نظم و نظافت و گرد گیریهای هراز چند گاهی ... کسالتم هم بهتر شده بود بخصوص یک خبر خوب هم دریافت کرده بودم که شارژم کرد اما همینکه مختصری پیش رفتم..... نقشه کارهای عمیقتری کشیدم ( که قطعاً موجب فشار جسمی میشد چون از بعضی تخفیف ها صرفنظر کردم و انجام اون امور عمیقتر در این بازه زمانی فشار جسمی را موجب میشد ...) تا اومدم به اقدام خارج از حد تخفیفها سر دردی بی دلیل و یک هو عارضم شد و دوباره مختل شدم و مشخص شد افت فشار است که بی معنی بود :47::54:و .... و این شد که نه تنها تخفیفهای قبلی باید اعمال شود بلکه باز هم تخفیف هایی جدید اضافه شد ...:311::311: تا تو باشی از حدودی که بهش راضی شدی خارج نشوی و نقض عهدی با خودت نکنی :81::81:
با آن خوابی که دیده بودم و این شرایط ، حکمت و درس برای من این بود که حتی آنچه به ظاهر در دست من است و مدیریتش با من است و و روندی پایدار و معمول دارد و موجبات خوشایندی و .... هم نباید وابسته ات سازد نباید عادت وابسته ساز شود که اگر موقعیتی پیش آمد و نشد اون روند همیشگیت باشد، به هم بریزی ، آشفته شوی ، درمانده شوی ، حالت ناخوش باشد و .....
1 - به هیچ موقعیت و شرایطی و روندی وابسته نباشیم .
2 - در همه حال در همه شرایطی حتی در آن شرایط که به ظاهر ساز ناساز است و ناخوشایند ، می شود حالی خوب ساخت ، حال خوب را باید حفظ کرد و یا اگر از آن وضعیت حالت ناخوش شد ، درونت به هم ریخت و عصبی شدی زود عنان خودت را به دست بگیر و فاجعه نبین ... مطلق نگری نکن .... دنیا که به آخر نمی رسد .... پیش آمد پیش آمده .... مهم تویی و سلامتی احوالت ... مهم تویی و روانی که نیازاریش .... ( میازار روانی که حالش خوش است ..... که حال دارد و حال شیرین خوش است ........ از شدت خوشی حال از این دریافت و تمرین آن می بینید که شعر از خودم در وکردم ... البته با استفاده از یکی از صناعات شعری )
و محتوای خوابم که شک ندارم رویای صادقه بود دقیقاً تایید همین بود ... ای کاش می شد بگم تا ببینید ..... اگر چه دوست عزیزی که تلفنی صحبت می کردیم و من در حین صحبت با او حقیقت آن خواب را درک کردم گفت احوالات خودت بوده که منعکس شده اما ویژگی ها و معنویت بالای شخصیتی که خواب به او و زندگیش بر میگشت .... حجت شد که من دریابم ، دریافتی که این مدت بخاطر نشدن اموراتم به روال همیشه حاصلم شده مورد تایید است و همه این اوضاع و اون کسالت برای این دریافت بود .... و رشدی در من
فلسفه حج و پرهیز نکردن از بعضی ناخوش ها در وقت احرام مثل پرهیز نکردن از بوی بد ، نترسیدن از حشرات موذی حتی اگر روی لباست بنشینند و موارد دیگر از آداب احرام در حج ...... همه و همه برای همین است که ما اسیر عادات نشویم ما محتوا را دریابیم و اموراتمان ،زندگی و رفتارمان از روی عادات بی محتوا و مهمتر از آن عادات وسواسی نباشد ... ماه رجب هم اومده و چند وقت دیگر اعتکاف و همین محتوا ....
و ... دیگر از امروزم :
خبر بسیار شیرینی که در رابطه با عزیزی که همیشه برای موضوع خاصی دعاگویش بودم ... اما اخیراً خیلی بیشتردر این رابطه به فکرش بودم و دعاگو... دریافت کردم و آن هم تحقق آنچه برایش می خواستم از درگاه خدا بود .... وقتی بهم خبر دادند از خوشحالی در پوست نمی گنجیدم و سجده شکری لذت بخش نصیبم شد
پییشا پیش سال نو بر شما مبارک ... آغازی خوب و انجامی عالی را برایتان در درگاه حق متعال خواستارم .... به حق مولود عزیز این ماه مولا علی علیه السلام
دلم گرفته ست...
سفری در پیش داشتیم که متأسفانه بهم خورد
واقعا دلم لک زده برای حرم امام رضا(ع)
خیلی گریه کردم...
یه دردی دارم که رنجم میده روحمو آزار میده
دلتنگم...قلبم تو فشاره...
میرم که پروازمو ادامه بدم....
دعا کنید بیشتر و بیشتر به خدا نزدیک بشم
سلام به همگی
تمنای عشق عزیز حالم مثل حالته!!درکت میکنم.
من حتی بلیط هم گرفتم امامثل اینکه قسمت نیست برم به خاطر شغل همسرم.امشب موقع سال تحویل وقتی این خبرروشنیدم که به احتمال زیاد نمیریم دیگه اصلا سال تحویل اونجورکه باید بهم نچسبید.
دوستان دعا کنید امام رضا ازطلبیدنش منصرف نشه.خودش میدونه این چندروز که بلیطها روتوی دستم میگرفتم چه ذوقی داشتم.یاضامن آهو ناامیدم نکن.
امسال هم باید آقا رو از تو تلوزیون ببینم:47:
خوش به حال آن هایی که الآن مشهد هستند...
این دل من آروم نمی گیره دلم حرم امام رضا رو میخواد
شده خودم تنهایی اتوبوس سوار شم برم مشهد میرم.
کربلا خواستم خدا بهم داد مشهد که همین نزدیکیه...
سلام به همه یاران همدردی
از خدا می خواهم سال نوتون پر از برکت و شادی باشه
راستی سالهای پیش تعداد کاربرا روز عیدی تقریبا صفر بودند ولی گویا امسال کاربرای عزیز روز اول عیدی دید و بازدید دنیای مجازی رو به دنیای واقعی ترجیح دادند (خودمم یکیشون :) ) . همچنین دیدم Hedieh خانم بعد از مدت زیادی اومدند تالار. امیدوارم همه یاران همدردی چه جدیدی ها چه قدیمی ها هر جا هستند در پناه حق باشند.
سلام بر همه یاران همدردی
آغاز بهار وسال نو مبارک باشه. با آرزوی سلامتی و شادی و هدف گذاری صحیح و تلاش در جهت رسیدن به اهداف برای همه دوستان.
من خیلی کم حس نوشتن تو این تاپیک رو دارم، الان هم در حد توانم خیلی تلاش کردم تا همین دو جمله رو بنویسم:311:
کم کم داره سابقه عضویتم توی همدردی به 9 سال میرسه:305: و چقدر من از این تالار یاد گرفتم و چقدر که تغییر کردم تو این سالها:303:
یه حس خوبی به امسال دارم، البته من کلا به همه چیز حس خوبی دارم همیشه، حتی اگر وسط آتیشم باشم حس خوبم رو حفظ می کنم :311: امید دارم حس خوبم به امسال پاسخ خارجی داشته باشه، نداشته باشه هم اهمیتی نداره زندگی زاویه های قشنگی بی شماری داره که فقط منتظر ما هست تا کشفش کنیم.
امیدوارم که همه مون بتونیم از زاویه های قشنگی که تا حالا تجربه ش نکردیم به زندگی نگاه کنیم و تجربه های جدید داشته باشیم.
:72::72:
بله....میدونید اون تاریخ عضویت شما-88.1.20 چه معنی میده؟؟
علامت حاکم بزرگ میتیکامون .....احترام بگذارید
خدایی من که قدیمی تر از شما تو تالار سراغ ندارم....داریم واقعا؟؟؟:biggrin-new:
.................................................. ..........................................
سلام به همگی:72:
عید مبارک:72:
امیدوارم سال خوبی رو شروع کرده باشید
امشب -شب جمعه-لیله الرغایب شب ارزوهاست...
اومدم ی سر بگم من و یادتون باشه....
.................................................. .................
تمنا جان:72:
خوبی عزیزم؟
من گفتم رفتی که با ی نام کاربری جدید برگردی:biggrin:
به ما گفتن شما رفتی پرواز......من از پرواز چیزهای دیگه ای تو ذهنم بود
ی چیزی تو این مایه ها:310:
میگم جسارتا...... خانم بی نهایت هم حرفهایی شبیه شما میزدن بعد تاپیک زدن ....فک میکنم مفید بود....
صلاح میدونی .....اگه دوست داری....حالا ی حرکتی بزن...نه؟؟
سال خوبی بسازی:72:
سلام و عید همگی مبارک :72:
نقل قول:
و من در خویش، جوری هستم که حتی نمیتوانم برایت زندگی ایی آرزو کنم که بی خزان و بی زمستان باشد.
نمی توانم بگویم سالی پر از فقط شادی و موفقیت داشته باشی. نمی شود، بگویم برایت سالی پر از ثروت و سلامت می خواهم!
من و تو می دانیم که زندگی بسیار زیبا، اما دشوار و شکننده است!
می دانیم قرار است همانطور که گاهی موفق می شویم، جاهایی هم موفق نشویم، یا دست کم رسیدن به برخی خواسته ها و آرزوهایمان را مدتی به تعویق بیندازیم.
یاد گرفته ایم که بیماری هر از چند گاهی در ما، یا یکی از عزیزان و دوستانمان، میهمان می شود تا درسهای سخت انسان بودن را مرور کنیم.
می دانیم که گاه با داشتن مال و گاه به نداشتنش، گرفتار می شویم.
می دانیم ازین بهار تا آن بهار، فاصله ای است پر از ماجراهای تلخ و شیرینی که بسیاری از آنها خواست و انتخابِ ما نیستند، اما گریز ناپذیرند.
نمی خواهم بگویم تو را به خدا می سپارم و خیالت راحت باشد که خدا نمی گذارد هیچ اتفاق بدی برایت رخ دهد!
چون می دانم که ناخواستنی ها، همانقدر فراوانند که سپردن های نارس و فهم ناشده ی ما!
دیگر آنقدر بزرگ شده ایم که بفهمیم در هفت سین، چیزهایی را می چینیم که هراسِ نبودن، کم شدن یا از دست دادنشان را داریم.
آنقدر تجربه داریم که درک می کنیم، مردم این بهانه های خوشرنگ و شاد را همچون فرصتی مهم تلقی می کنند؛
برای اینکه خودشان را به آن راه بزنند؛ که انگار قرار است زندگی طبق آرزوها، شادباش ها، تبریکات، تهنیت ها و مبارک بادهای ما بچرخد!
(و شاید این خود نمایش قدرت اُمید در انسان باشد، که به رویارویی هر احتمالی، با لبخند می رود!)
می دانی! می خواهم این بار برایت آرزویی کنم که تو را در تمام فُصولِ زندگی،
در سرما و گرمایِ روزگار، در تمام بارانها، برف ها، طوفان ها، خشکسالی ها،
شکست ها و موفقیت ها، شادی ها و غم ها، از دست دادن ها و به دست آوردن ها؛
در امان و قرار دارد!
آرزو می کنم، آنقدر به خودت رسیده باشی و برسی؛
آنقدر خدا در خودت داشته باشی و بیابی،
و آنقدری در قلبت آگاهی و در ذهنت روشنایی باشد و بیاید
که تمام زندگی را - هر طور که پیش رود - مشتاقانه، اُمیدوارانه، سرافرازانه و عاشقانه، زند گی کنی!
تو نیز مرا همین آرزو کن.
باشد که سال بعد، همین حوالی، خوشنود از خود و آنچه گذشته، به یکدیگر لبخند بزنیم و همچنان چون بهار، مشتاق و سرافراز و عاشق زندگی باشیم.
سال نو مبارك
همدیگرو دوست داشته باشیم.
ما خدا رو نمیبینیم، صداشو نمیشنویم، حتی وجود مادی او رو حس نمیکنیم... اما باز میدونیم هست. از روی تمامی نشانه ها و آیاتش در هستی و تمامی امدادهاش.
آدمها هم همینن...
خانوم فلانی یا آقای فلانی من شما رو نمیبینم... صداتونو نشنیدم.. فقط نوشته ی شما رو خوندم..
اما میدونم یک نفر از همین اجتماعی... با هر سطح سواد و هر نوع گرایشی.. با افکاری مخصوص به خودت
درباره ی هم دچار خطای شناختی (خطای هاله ای) نشیم.:72:
سلام دوستان عزیز و خوبم:72:
یک نگاهی هم بر این تاپیک بیندازید :103:
http://www.hamdardi.net/showthread.p...945#post442945
بعضی از همدردی ها :
چرا با من عین جذامی رفتار می کنید؟!! من خیلی رنج می بینم ، تپش قلب می گیرم ، گریه می کنم!
چرا با محبت با من رفتار نمی کنید؟!
تقصیر خودم هست که انقدر میگم آلوده م ، هیچی نیستم ، همه ش در مورد خودم حرف های منفی میزنم...
کی مثل من هی مدام میگه گناهم زیاده و فلان!! همه ظاهرتون رو خوب حفظ می کنید...
اما من ظاهر و باطنم یکیه !! خوشحال باشم نشون میدم ، ناراحت باشم نشون میدم ، درد داشته باشم نشون میدم و...
هیچ کدوم به من درخواست ندادین که تو لیست هم اندیشان شما باشم! چرا؟! انقدر آدم بدی ام
چرا منو نمی بینید؟!
هر چی هستم ، گناهم زیاده ، هیچی نیستم ، خل هستم هر چی که هستم اما آدمم بخدا
و رفتارهای بعضی از شما رو متوجه میشم!
هیچ کس با من با احترام رفتار نمی کنه...
واقعی و مجازی نداره!
بچه ها منم خدای خودمو دارم مثل شما منم بنده ی خدا هستم
بخدا نادیده گرفتن من ، نه تنها کمکی به من نمی کنه حالم رو خیلی بدتر می کنه!
من نه تاپیک زدم ، نه حتی تو انجمن آزاد با کسی صحبت کردم!!!
خیلی درد داره دلم...
تنهایی ، ترس از مرگ و آخرت ، ندیدن محبت...
بچه ها من خیلی ریزبین هستم و همه چیو خیلی زود متوجه میشم کوچک ترین تغییر رفتار رو من می فهمم...
چرا من دوست داشتنی نیستم!؟
منو باور ندارید! ؟ فکر می کنید حالم دروغه!؟
شما چون دوست داشته میشید ممکنه درکم نکنید...
این مدت ها حالم خیلی بد میشه ، حس می کنم قلبم دچار مشکل شده که با کوچک ترین ناراحتی تپش شدید می گیرم و بی حال میشم!
تمنای عشق، عزیز دلم...:72:
اصرار به مرگ، اصرار به گناهکار بودن...آیا این هست رسالت ما در این دنیا و هدف از خلقت؟
شما باید شهید بشی و بری اون دنیا تا بنده ی خوبی باشی؟
خدا اینجا نیست؟ بین ما مردم.. در قلب ما.. در قلب زندگی ما؟
تمنا جان
خداوند در قلب کودکی یتیم هست، در قلب کودکی بی مادر
خداوند در کنار سفره ی خالی یک خانواده هست، در کنار یک معلول
خداوند در کنار یک زندانی غیر عمد هست، در کنار کودکان بهزیستی
در نگاه خشک شده ی یک پیره مرد و پیره زن در سالمندان
خداوند در کنار تخت یک مریض بی پول هست
در دستان یخ کرده یک کودک کار
حتما باید بمیریم و بریم به اون دنیا ... این همه عطش دیدار با دست خالی؟
هدف از بودن و ماندن تو چیه؟ هدف کمک به جامعت هست هر طوری که بتوتی... چه بسا برخی اعمال به تنهایی اجر خیلی از چیزها رو دارن.
چه بسا آتش جهنم رو خاموش کنن و گناهان رو مثل برگ پاییزی بریزن.
خدا همینجاست... در میان ابن شهر شلوغ... امام تو ، اون غایب از نظر همین جاست، کجا بری؟
ممنونم خواهر عزیزم سحر جان بابت دلگرمی شما
واقعا ترس من هم ، همین دست خالی بودنم هست وگرنه مرگ برایم خیلی شیرینه...
آدما تو این دنیا رنجم میدند ، تو این دنیا گناه می کنم ، توبه می کنم دوباره می شکنم!
موقع خواب اعمال روزمو بررسی می کنم خواهر جان پر از گناه هست...
از غیبت گرفته الی آخر...
عزیز دلم همه گناه میکنن..، ما که معصوم نیستیم .. انسان جایز الخطاست.
شما خوب باش ولی جای خدا هم تصمیم نگیر.. شاید خداوند ببخشه تو که اطلاع نداری.
مرگ رو در زمان خودش بپذیر زمانی که خدا بخواد نه تو بخوای ... تو زندگیت رو بکن، میدونی با این روحیه چقدر خسته میشی و شاید اطرافیانت خسته بشن؟ پیامبر ما بسیار خوش خلق و مهربان بود.. از این ویژگی بهره ببر.
پیامبران و امامان ما شوق دیدار خدا رو داشتن چون زندگی خدایی داشتن و چیزی سوای یک انسان معمولی بودن..، اما ما باید زندگی کنیم ، مفید باشیم ، شاد باشیم و بقیشو به خدا بسپاریم .:72:
تمنا جان خواهر گلم
چرا همش به دنبال بیرون از خود میگردی
ارامش بیرون از خود
محبت بیرون از خود
همرو به بیرون متصل کردید
اگر بیرون با من خوب رفتار کنند حالم خوب است
اینجوری خیلی اسیب میبینید
همه گناه کارن همه دیگه عیبت رو یکبار کردند میدونی گناهش چقدر سنگین
مگه همه معصومن ؟؟امام فقط معصوم
همه ظلم کردن به خودشون به دیگران
ولی حق نداری خودتو بخوری بخاطر کارات
یعنی همین اسلام که میگه گناه حرام خود خوری که عایدش فقط مریضی باشه هم حرام است
چون ضرر به نفس
شاید یه خورده وسواس گرفتنید
برزید دور همه این فکرا رو
هر جور که سالمید زندگی کنید
هر جور که شاداب ترید و مواظب باشید ظلمی به شخصی نکنید
یه حدیث داریم که خدا خجالت میکشه شخص خوش اخلاقی که پر از گناه رو جهنم بندازد
یعنی چی؟؟
یعنی برو اخلاقتو درست کن
- - - Updated - - -
تمنا خانوم من فکر میکنم شما والد انتقاد گرتون خیلی قوی هست
احتمالا پدر و مادر و جانشین والد سختگیری داشتید
بهتره از والد انتقاد ر به سمت والد حمایتگر بروید
کاراتون تایید کنید هر چند انقدر قوی نباشند به خاطر کارهای کوچک ولی خوبتون تشویق کنید خودتون
اگر کار خوبی انجام ندادید با خودتون بگید اشکال نداره دفعه بعد بیشتر مراقب میشم
از خواهران عزیز و خوبم ، نیکیا جان ، محیاناز عزیز ، بارن جان ، آنیتا جان ، آبی بی کران عزیز ، Ericaعزیز
و جناب سرشار گرامی و بزرگوار
دعوت می کنم افتخار بدند در تاپیک سیمرغ آمنین شرکت کنند :72:
http://www.hamdardi.net/showthread.p...022#post443022
سلام
تصویر آواتارم قشنگه ، نه!:18:
می خوام بشم مثل این...
عزیزان حلالم کنید:72:
بی قراری می کنم ،خسته میشم ، کلافه میشم اما هیچ وقت دختر بدی برای پدرم نبودم
هیچ وقت جواب بدی و ظلم را با بدی ندادم...
همیشه بهش احترام گذاشتم همسرم هم خیلی به پدر و مادرم احترام میذاره
به مناسبت روز پدر شام دعوتشون کردم میخوام کیک بخرم ،خونمو تزئین کنم و شام مفصل میپزم و پدر رو سوپرایزش می کنم!
دلم ازش خیلی شکسته ست به حرمت مولا امیرالمؤمنین (ع) و رضایت خداست که این کار رو می کنم، اونم هرسال...
بچه ها پست های همتونو خوندم ،
ممنون:72::72::72:
سلام به دوستان گرامی و عزیزم
از شما یاد گرفتن و در کنارتون بودن لذت هست و من این لذت رو دوست دارم.
ضمن تشکر از زحمات تک تک شما عزیزان:72:
یک مطلب هست که در فضایی دوستانه بیان میکنم چون بنظرم جای اون توی هیچ تاپیکی و تذکری نیست.. چون شیوه علمی هست و بسیار ارزش داره...
برخی از شما که زحمت میکشین و مطالب مفیدتون رو برای مراجعین میگذارین از کلمات علمی یا اصطلاحات روانشناسی استفاده میکنین. یا جملاتی که تعبیرش برای پرسش کمی سخت هست.اگر لطف کنین و ساده نویسی داشته باشین ممنون شما هستم.
با تشکر
به زودی از همدردی اخراج میشم فقط به این دلیل که پست هامو گزارش زدم....
خوشحال باشد دوستان کل بکشید
حالم بقدری خرابه که دارم میمیرم
همه مؤمن همه با خدا
من بین شما خراب و گناهکار
خدا حافظ بهشتیان....
سلام
خانم تمنای عشق ما خیلی چیزا تو همدردی از شما یاد گرفتیم.
ولی خودتون قبول ندارین که مفید هستین.
به خودتون بقبولونید که همدردی صرفا یک مکان مجازی برای یاد گرفتن هست و از وابسته شدن به خودش و آدم هاش پرهیز کنید.
هیچ وقت بهترین آدم همدردی نمیتونه جای یه آدم متوسط تو دنیای واقعی رو بگیره. و یه آدم خیلی عال در دنیای واقعی نمی تونه جای محبوب واقعی ما رو بگیره.
---------------
شما یه خانوم متشخص و با ایمانی هستین،
ضعف های ما رو ندارین،
خلوص بیشتری دارین،
خرده شیشه ما رو ندارین.
خودتون رو با قرآن بیشتر مانوس کنید. هدف اصلی زندگی تون رو تعیین کنید. بدونید که به چه سمتی و برای چی میرید،
دیگه اثرات کار های امثال ما و دیگران رو زندگی شما تاثیر نداره.
----------------------------
یه مثال میزنم،
من هدفم اینه که یه ماشین آخرین مدل بخرم، کلی براش آرزو میکنم، کلی رویا پردازی میکنم. بالاخره یه روز می خرمش. ولی متاسفانه اولین روز تصادف سختی مکنم و ماشین داغون میشه و کلی افسرده و غصه دار میشم.
حالا تکلیف من که این همه مدت براش برنامه ریزی و تلاش کردم چیه؟
مشکل من کجا بوده؟
درست حدس زدین، مشکل من انتخاب هدفی ناپایدار بوده. اگر هدف من پایدار باشه، دیگه این تصادف ها در طول مسیر زندگی ام غصه دارم نمیکنه. بلکه باعث رشد من هم میشه
-------------------------
همه ما مشکلات داریم، همه ما وابسته میشیم.
همه ما دوس داریم مورد توجه قرار یگیریم.
همه ما دوس داریم وقتی پستی میگذاریم هزار تا تشکر پایینش بخوره.
ولی یه نکته هم وجود داره و اون اینه که هدف ما از حضور تو همدردی چیه؟
اگر هدف داشته باشیم دیگه اگر تشکر نخورد یا شخصی ما رو خطاب قرار نداد، غصه نمی خوریم.
هدف شما از حضور در همدری چیه؟
منتظر نظرتون هستم
نزد خدای مهربان همه گنهکارن
همه به خود و خدا و دیگران ظلم کردند
ولی گاهی والد سرزنش گرشون فعال
دست خودشون نیست شاید در نا خود اگاهشون اینطورن
حالا یه چیز جالب به شما بگم بیشتر این افراد دارن خودشون سرزنش میکنند چون کودک درون خودشان هم اینگونه است
در اصل دارد خودشو می کوبد
مثلا به شما میگوند بی سواد
در بیشتر موارد این شخص با خودش در گیر که ایا من سواد دارم یا خیر و سواد نداشتن خودشو پنهان میکند
دقت کنید ادم هایی که به دیگران میگویند دیوانه
خودشون بسیار روی این کلمه نقطه ضعف دارن
یعنی حتی شده در نا خود اگاهشون بهش فکر میکنند شاید هر روز
بعضی وقتها اصلا با شما در گیر نیستن با پدر و مادرشون و والدشون در گیرن و شما رو جای اونا میبینن
بهتر توجه کنید کجا امدید؟
یک جایی که همه ممکن عیب ایراداتی داشته باشند
بهترین کار درککککککک از خود و دیگران وکمک به دیگران تا ارامش مهمانتون بشود
برای من ننویسید
نفس های اخر حضور من در همدردیه...
خیلیا از جمله خود اقای مدیر بال بال میزنن برای اخراج من...
من کمبود دارم من عقده دارم منو تهدید و تحقیر کنند نابود میشم
تمنا جان اینترنتت رو خاموش کن.
بنظرم این روزها در دل طبیعت باشی بهتر هست. شام درست کنین برین بیرون.
چرا همهدفکر میکنید از همدردی برم حالم خوب میشه؟ لطفا بگید؟؟؟ چرا تو اسک دبن هستم اینجوری نیست و بهترین عزت و احترام رو بهم میکنند؟
از همدردی برم شوهرم رومانتیک میشه؟؟؟ بابام با محبت میشه؟؟؟؟
بخدا تو بهترین خانواده و ارامش بزرگ شدین بعد به من میگین از خدا محبت بخواه؟؟؟؟؟؟
شما هم اقای مدیذ تحقیرتون میکرد نمیدید شما رو تهدید میشدین حالتون خوب بود بازم؟؟؟؟؟
اصلا جوری رفتار میسه حس میکنم هیچی نیستم بی ارزشم
عزیز دلم خودت مدام میگی من برم و شما راحت شین و ...:72:
چه کسی تو رو میشناسه یا خصومتی داره که بخواد از نبودنت خوشحال بشه.
من بخاطر دارم که خیلی ها بهترین جملات رو برات نوشتن اما دریغ
سایت اسک دبن یک سایت معنوی هست و اونجا راحتین چون تاپیک معنوی داره
اما اینجا راهکار میدن تا قدرتت بیشتر بشه.
هیچکسی ذره ای به این فکر نمیکنه که شما اضافی هستی یا غیره.
شما هم به خودت تلقین میکنی و هم به دیگران.
شوهرتون رمانتیک نیست بهش یاد بدید
شما خودتون بلدید رمانتیک باشید؟
اصلا رمانتیکی یعنی چی از نظر شما ؟
چرا فکر میکنید ادما اصلاح پذیر نیستند؟
هر کسی رفتار غلط میکنه نخواسته که تغییر بکند و الا میتوانسته
مثل درس خوندن می مونه من در ریاضی نمیخواهم تحصیل کنم و الا اگر تلاش کنم موفق میشوم
تازه این اگر علاقه نباشد اینطور
اگر علاقه و انگیزه باشد که عالی میشم
و چه انگیزه ای بهتر از اینکه همسرم عزیز دلم خوشحال کنم
باغبان چرا هر کسی پست میذاره که معنیش رفتن من از همدردیه تشکر می زنید؟!!! ماشاءالله خیلی دلت میخواد نباشم هان عزیزم؟؟؟؟؟؟
همدردی واسه سرگرمیم میومدم اینکه مشکلاتم برام کمرنگبشه اما میبینم تحقیر میشم تهدید میشم
والا من همدردی نمیومدم چند تا گوشی شوهرمو زدمشکستم خودشو از خونه پرت کردم بیرون چون روانبم میکرد
اینو بابام جفتشون تحقیرم میکنند میدونید!!!!
دست به دست هم بدین منو اخراج کنید باغبان جان شما خیلی دلت میخواین من برم اخراجم کن تا قبل از اینکه اقای مدیر انلاین بشند
مطمینم انقدر خودشیرین داره همدردی که اقای ندیر ضد من تاپیک بزنند همه تشکر میززند!!!!!
دقیقا پست های همتون معنیش رفتن منه و وقدر حال منو خرابتر میکنه
حالا هر کی دیگه بود چقدر از قبل دلتنگش میسدسدن که نره
ببینید من انقدر همه رو خالص دوست دارم دقیقا برعکس همه
می دونید چیه شما همه فکر میکنید دروغ میگم همه فکر میکنید بهترین زندکی دارم ارامش دارم اینجوری فکر میکنید
وقتی قراره اخراج بشم ننویسید یرام اژز نظر همه یه موجود بی ارزشم که هر بار اخراج میشم تهدید میشم
خداحافظ
سلام
مشکل شما اینه که فکر می کنی همه نشستن دارن به شما و سایر کاربرها فکر می کنن و نظرشون درباره بقیه مثبت و درباره شما منفیه در حالی که اینجا هیچ کس به هیچ کاربری فکر نمی کنه و نظر مثبت یا منفی خاصی نداره
تا وقتی که کسی پستی بذاره و اگر جالب باشه ازش تشکر کنن و اگر بر خلاف قوانین باشه گزارش کنن
همین
اینجا کسی با کاربر خاصی ارتباط عاطفی و ارادت خاصی قرار نیست داشته باشه
همه اومدن تا اطلاعاتشون رو افزایش بدن و اگر تونستن به بقیه کاربرها کمکی کنن
ببخشید من گفتم بیاین روز و شب به من ابراز علاقه کنید اینو گفتم؟!!!
توصندلی داغ من چقدر اندک شرکت کردتد!!!!!!من هر وی احساس میکپم دقیقا درستع
وقتی اقای مدیر میخواد با بقیه صحبت کنه میگه : با سلام و احترام
ولی با من میخوان صحبت کنن میگند با سلام
!!!!!!!
طلب کارانه با من صحبت می کنند!!!
وقتی یک نفر نور دیده ی ایشون باشه و ناراحت باشند ایشون براشون مینویسن
والا چند ساله عضو همدردی ام نشده یه بار منم هدیه شارژ بگیرم من اصلا منظورم به شارژ نیست منظورم عملش هست
میخوام پیام بدم درخواست دارم ازشون تهدید می کنند تحقیر می کنند!!!!!
چرا درخواست دعوت دادم بابت سیمرغ به کاربرا چند نقفر پاسخ منو ندادن؟؟؟؟ که ایا میان یا نه؟؟؟؟ چراااا؟!!!!!
من احترام و ارزشمندی میخوام چیزی که یه عمر از من دریغ شده...
الانم دم اخری بیشتر از این با اعصابم بازی نکنید حالم اصلا خوب نیست
چرا تو سایت اسک دین منو دوست دارند؟ مگه میان قربون صدقه م میرند؟؟؟؟ خیر احترام منو نگه میدارند خیییلییی
هیچ وقت گذشته مو نمی کوبن تو سرم اما تو همدردی همه منو با گذشته م میبینند
چرا مدام منو تهدید میکنند!!!! بعضیا رو پیام بدم جواب نمیدن!!!!
من قراره اخراج بسم هیچی ننویسیپ هیچی بخدا تمام بدنم میلرزه و قلبم بشدت تپش داره پس دست از سرم بردارید پ
خداحافظ
تمنا جان
شما توی تاپیک سیمرغ ما رو دعوت کردین و من سر زدم.
عزیزم شاید کسی نتونه این همه عبادت کنه، تاپیک سیمرغ کمی انجامش سخت هست.
بعضی دوستان میتونن قرآن رو خوب بخونن و صلوات زیاد بفرستن ولی بعضیا با توجه بمسایل شخصی ممکن هست به یه قل هو الله.. اکتفا کنن و چهارده صلوات.
شرمنده خدا و شما دوست محترم میشیم وقتی نمیتونیم اینو بگیم و برداشت چیزی دیگری میشه.
اسک دین رسالتش دینی هست و طبیعتا از پیامای دینی و این تاپیکا حمایت میکنن.
دوستان سلام. امیدوارم حال همگی خوب باشه. من یه تازه واردم اما مدت هاس خواننده خاموش سایت هستم. تایپیکی زدم. مشکلم رو توش مطرح کردم. دوس دارم کاربر های قدیمی مث گیسوکمند. دلسا بی نهایت. زندگی موفق. پاییز. شمیم الزهرا. Maryam 123و...بیان منو برای حل مشکلم راهنمایی کنن اصلااااااااااااااااا حالم خوب نیست دیگه نفسم بالا نمیاد. ممنون میشم ازتون
دوستان خوبم سلام:72::72::72:
شاید خیلیها منو یادشون نیست.از دوستان شیدا. و پاییز عزیز حضورشون هنوز فعال هست.امیدوارم حال تک تک دوستانم خوب و زندگی به کامشون باشه
فرشته جان بخدا من نیستم
- - - Updated - - -
اون کاربری که گفتی ، احساس 97 به روح دایبم قسم من نیستم
من حتی با نام کاربری خودم تاپیک نزدم
- - - Updated - - -
هنوز به من شک دارید دیدید گفتم منو با گذشته م میبینید !!
فرسته حان خواهر خوبم حرفمو باور کن
به اندازه کافی تحقیر شدم...بی آبرو شدم
- - - Updated - - -
این تاپیک رو میگم فرشته جان
http://www.hamdardi.net/showthread.php?t=45235&page=5&p=443416#post443416
تو رو خدا باورم کن
خدا شاهده من روند قبلی رو نداشتم هیچ تاپیکی نزدم
- - - Updated - - -
http://www.hamdardi.net/showthread.php?t=45235&page=5&p=443416#post443416
- - - Updated - - -
من خواهش میکنم بذارید این پست بمونه تا فرشته مهربان و اقای مدیر ببینند
نمی دونم چطور ثابت کنم من نیستم تنم میلرزه
فرشته جون ، همه دارند اون تاپیکو میخونند همه فکر می کنند من کاربر احساس هستم این کاربر میگم ehsas97 انگیلیسی نوشته ست
من واقعا توبه کردم از تون کارام و تکذار نکردم بخدا
- - - Updated - - -
شما رو به خدا ببینید این تاپیکو بخدا من غشارم افتاد امشب...