نمایش نسخه قابل چاپ
منظورمو متوجه نشدید
من هیچ موقع به همسر آیندم نمی خوام بگم که من مجردم بلکه رفتارم اینطور خواهد بود من هیچ موقع همچین کاری نخواهم کرد .در مورد دخترم هم همه مسایل طرف مقابل پذیرفته ومن هم دخترم رو آماد ه می کنم برای پذیرش قبول یه خانم دیگه به جای مادرش کار سختی نیست از مشاور و.... کمک میگیرم
واقعا نمی تونم تحمل کنم این وضعو
خلاصه
هیچ مشکلی در این عالم نیست که راه حلی نداشته باشه .البته در سختی و راحتی متفاوته و منم یه آدمی هستم که شدید ا اهل ریسکم
می گویند نامادری یا نا پدری :305:همان طور که می دونید حرف نا معنی کلمه رو برعکس می کنه یا می گویند زن بابا ( یعنی زنی که مربوط به باباست و به بچه ها هم ربطی نداره ) به واقع نامادری و یا ناپدری هیچ وقت نخواهند توانست جای پدر یا مادر واقعی رو بگیرند
ارش عجول و یک دنده امیدوارم وقتی پشیمان شوی که راه بازگشت داشته باشی:203:
تمام سرگذشت شما را از ابتدا خواندم .
چه خوب که دوستانی دارید و به شما اینگونه کمک می کنند .
یک نکته از آخرین ارسال به ذهنم رسید که شاید بد نباشد من نظرم را به شما بگویم .
بهتر نیست به جای استفاده از واژه ی زن بابا -نامادری - ناپدری از کلمات مادرخوانده - پدر خوانده - فرزند خوانده استفاده کنیم . بار واژه ها ی مرسوم در فرهنگ فارسی منفی است در حالی که در تمام کشورهای اروپایی و آمریکایی از کلمات پدر خوانده -مادرخوانده استفاده می کنند که به نظرم درست تر است .
شاید لازم باشد ما - چنین دقت و فرهنگ سازی داشته باشیم برای پالایش فکر افراد و در نتیجه اعمالشان .
به گفتار نیک :
دوست عزیز :72: حتما تصدیق می کنید که برخی از کلمات در طول تاریخ شکل می گیرن و یه دنیا تجربه پشت اونها هست هدف من از بیان این کلمات این بود که به اقا ارش بگم هیچ زنی جای مادر رو برای دخترشان نمی گیره :72:
آرش عزیز
همه ی دوستان راهنمایی های فوق العاده خوبی کردند حالا که می گویید تحمل این وضع برایتان امکان پذیر نیست(البته به نظر من این وضع چندان هم بد نیست فرصتی است برای اینکه به خودتون و روحتونو استراحت و آرامش بدین)پس تا زمانی که فرزندتان شرایط جدید رو بپذیره صبر کنید
برای یک کودک اونم دختر بچه کار آسونی نیشت که جایگذینی برای مادش پیدا شده پس حداقل با صبرتان به اون بچه فرصت بدین با این خانوم بیشتر آشنا بشه و راحتر بتونه قبول کنه
خانم آتنا
من متوجه گفته ی شما شدم . اما به نظر کمی احساسی است و اید ه آلی .
ما مادرانی به عنوان مادران یخی داریم . مادرانی بی احساس . منجمد وسرد .البته متوجه هستم شما نظرتان از مادر ، همان تعریفی است که همگی ما از نام مادر داریم .
ولی به واقع بعضی از انسانها به حدی رشد یافته هستند که نیاز به زایش برای عشق ورزیدن مادرانه و یا پدری کردن برای فرزندی که درشگل گیری جنین نقشی نداشته اند ، ندارد .
نباید با قالب بندی ذهنی خودمان را محصور کنیم .
انسان قابلیت رسیدن به بی نهایت را دارد و من و شما بنا به جبر تاریخ کلام و باور نباید عمل کنیم و خود را محدود سازیم .
از آن سو ، زنان و مردان رشد نیافته ای وجود دارند که در مقابل مظلومیت و معصومیت یک کودک رفتارهای رشد نیافته دارند و بر روح لطیف و همچون آینه وی قداره کشی می کنند .
من و شما باید زمینه ساز فرهنگ جدید باشیم . باید در دستان ما هدیه ای برای این دسته از کودکان باشد .
باید از خودمان شروع کنیم از تفکر و اندیشه - از سخن گفتن و.....تا عمل کرد درست .
این مطلب در دفاع از بحث و موقعیت آقای آرش و آنچه دوستان به ایشان می گویند نیست . این نظر شخصی حقیر است که بچه ی آقای آرش موش آزمایشگاهی آن نخواهد بود .
سلام
معشوق چون که به رخ پرده برکشید
هر یک به تصور حکایت چرا کنیم
در این دنیا هر ثانیه اش با ثانیه دیگر فرق داره چه برسه به
ارش خان صندوق پی:300:امت رو خالی کن
اینقدر هم این تاپیک اون تاپیک نکن
پندار نیک عزیز
گفته های من عین واقعیت ه که در حال حاضر در جامعه ما وجود دارد خودتان ذکر کرده اید من و شما باید زمینه ساز فرهنگ جدید باشیم
پندار نیک عزیز من با اطمینان صد در صد به شما می گم نسل های زیادی قربانی خواهند شد تا یه فرهنگ اشتباه اصلاح بشه
خود شما حاضر هستی نامادری داشته باشی یا فرزندت بچه طلاق باشه تا زمینه ساز ایجاد تغییر و ساختن یه فرهنگ جدید باشی ؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!
خانم آتنا
قرارنیست هر واقعیتی که به حکم جبر جریان دارد تا ابد ادامه داشته باشد .
از سن مادر خوانده داشتنم ، گذشته .
اما اگر مادر خوانده داشتم سعی می کردم ا ز افکار پلشتی که می توانست من و او و رابطه مان را تخریب کند ، فاصله بگیرم .
من دست او را می گرفتم تا با هم خاطره خوبی داشته باشیم از روزهایی که قرار است با هم زندگی کنیم و قرار بر این بود در این رابطه هر دو ما به امنیت و آرامش برسیم .
می دانید تعداد بچه های یتیم و بی کس و تنها در نوانخانه های ایران چه تعداد است؟!
بچه هایی که در آرزوی داشتن مادر و پدر و یا حتی پدر خوانده و مادر خوانده به سر می برند.
می دانید چه تعداد اندکی از ما حاضر به قبول آنها به فرزندی هستیم ؟!
به دلیل عدم فرهنگ درست برای حمایت از آنها .
جشن رمضانی بر پا می شود و من و شما برای این کودکان پول می دهیم و مثلا به فرزند خواندگی قبولشان می کنیم در حالی که آنها مهر من و شما را فریاد می زنند و آغوش گرم من و شما را طلب می کنند .