-
RE: اشتباه بزرگ
من کسانی را می شناسم که از لحاظ مقام و تحصیلات خیلی بالاتر از شما هستند اما این حرفا رو نمی زنند. خانم دکتر متخصص مغز و اعصاب باشوهر لیسانس ، خانم ها با مدرک پزشکی با شوهر مهندس لیسانس و یا اصلا بازاری دیپلم، شما خیلی مدرک خودتونو به رخ می کشین. اگر قضیه برعکس بود و او با شما ای چنین برخورد میکرد بازم این حرفارو می زدین؟!
حتما پیش مشاور بروید موفق باشید.
-
RE: اشتباه بزرگ
بد نامی حیات دو روزی نبوده بیش ....................... آنهم کلیم با تو بگوید چه سان گذشت
یک روز صرف بستن دل شد به این و آن............... روز دگر به کندن دل زین و زان گذشت
کلیم کاشانی
افسون جان دنیائی که تو برای خودت تصور کرده ای به حکم روزگار ابدی و همیشگی نیست. پس به داشته هایت دل قوی دار و نداشته هایت را شکر کن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
-
RE: اشتباه بزرگ
با سلام به همه دوستان و خانم افسون.
13 صفحه رو ورق زدم و در هر صفحه درسي گرفتم.
از اينكه مي بينم خانم افسون دارن منطقي تر فكر مي كنند خوشحالم.
و از اينكه برخي از دوستان بدون بررسي بيشتر و ساير جزييات توصيه طلاق رو مي كنند متاسف.
خانم افسون شايد مشكلات اخير پيش آمده با همسرتان بد نباشه كه شما را نابتر و خالصتر كند،همانگونه كه درجات علمي رو كسب كرديد اين مسائل راهي باشد تا در مسائل زندگي زناشويي هم صاحب تخصص شويد.پس دست به كار شويد و كمي هم به دنبال پژوهشهاي اينچنيني براي بهبود زندگيتان شويد!
حتما مراجعه به يك متخصص رو جدي بگيريد.
با تشكر
-
RE: اشتباه بزرگ
من 20 سالمه پارسال کنکور دادم و مکانیک علم و صنعت قبول شدم نامزدم به بهونه اینکه دیگه وضعیت تحصیلیم مشخص شده پیشنهاد داد ازدواج کنیم یه ترم دست و پا شکسته گذاشت برم کلاس و در حالی که هر روز با پارتی بازی می شست تو حیاط تا کلاس من تموم شه حالا... منم که می شینم تو خونه تا شب بیاد می گه مکانیک به درد پسرها می خوره و حالا اجازه بیرون رفتن از خونه رو هم تنها ندارم منم می تونستم اعتماد به نفس شما رو داشته باشم یعنی داشتم منم می تونستم وقتی به سن شما رسیدم عضو هیئت علمی باشم منم در نظر دیگران جذاب و زیبا بودم منم ایده آل گرا بودم ولی حالا هیچ کدومشو ندارم تنها چیزی که می تونم الان بهش فکر کنم اینه که امشب که مییاد چی کار کنم منو نزنه یا کمتر بزنه منم منزوی شدم ولی نه چون شوهرم هرچی می گم گوش می ده برعکس چون هرچی می خواد بهم زور می گه تو 20 سالگی افسرده شدم پای چشام از گریه گود رفته و کبود شده سی کیلو شدم و کسی هم به دادم نمی رسه! یه موقعی فکر می کردم با رتبه ششصد می شه یه آدم موفق و به درد بخور برای دیگران باشم ولی حالا می بینم که دوازده سال درس خوندن و سر به راه بودن و بعدم اعتماد کردن به یکی که می گه دوست داره نتیجه ش از دست رفتن آینده و انگیزه های زندگیته. اگر شما جای من بودید لابد خودکشی می کردید. منم برای درس خوندنم خیلی زحمت کشیدم مدرسه دولتی رفتم شب ها بیدار موندم که چی؟ حالا هم شب ها نمی تونم بخوابم ولی نه چون لم اقلیدس بخونم یا ببینم نیروی مرکز گرا چیه برای اینکه درد می کشم یا کابوس می بینم و از خواب می پرم برای اینکه هنوز باورم نشده چی به سرم اومده و داره می یاد. توی این تالار موضوع منو بستن چون نمی تونستن بهم کمک کنن ولی مشکل شما اونقدر حاد نیست من کوچکتر از اونیم که شما رو راهنمایی کنم ولی چون دیدم خصوصیاتتون با اون چیزی که من قبلا بودم خیلی شباهت داره خواستم حرفمو بزنم قدر اون چیزهایی رو که دارین بدونین ناشکری نکنین هروقت از زندگی ناراضی بودین به من و امثال منی فکر کنید که به خودشون حسرت می خورن به شرایطی که می تونستن داشته باشن به آزادی که داشتن و از دست دادن به استعدادهایی که می تونست شکوفا بشه و نشد سعی و زحمت شما از دست نرفته و این نعمت بزرگیه حالا اگه یه تیکه از پازلتون سرجاش یکم نامیزون و کوچیک بزرگه که دلیل نمی شه پازل رو کلا خراب کنید!
-
RE: اشتباه بزرگ
خانم الناز از خواندن سرگذشت زندگیتون عمیقا ناراحت شدم. هیچ کس و هیچ موقعیتی نباید انسان را از پیشرفت و تعالی دور نماید. یکی از دلایلی که باعث شد که از فکر جدایی بیرون بیایم این بود که دیدم زندگی من در حالت تجرد و تاهل فرقی نکرده است . همسرم هیچ گونه محدویتی برایم ایجاد ننموده و اصلا من چنین حقی را به او نخواهم داد که در مورد شخصیت اجتماعی من تصمیم بگیرد.
نمیدانم دلیل اینکه با او ادامه میدهید چیست ؟ این وضعیت تحقیر کننده است و بیشک همسر شما بیمار است . شما هنوز سنی ندارید. تصمیم بهتری برای زندگی خود بگیرید.
-
RE: اشتباه بزرگ
الناز م
چون گفتید که موضوعتان بسته شده، اینجا خدمتتان می گویم که درنگ نکنید و خودتان را از این زندگی خلاص کنید. این زندگی در صورت صرفنظر شما از تحصیل هم، مجددا با بن بست روبرو خواهد شد که ظاهرا شده است. اگر امروز جدا شوید، لااقل می توانید در زندگی تکی تان موفق و مستقل باشید، ولی اگر در آینده چنین اتفاقی بیفتد تمام فرصتهایتان را از دست داده اید.
فعلا یک ترم مرخصی بگیرید و با خیال آسوده تکلیفتان را روشن کنید.
دوست من همسر شما بیمار است، چرا باورتان نمی شود. از دوستان این تالار می خواهید که پزشکی کنند؟!
-
RE: اشتباه بزرگ
اما من با طلاق مخالفم خب باهاش منطقی یا خودتیون یا یک بزرگتر که ازش حرف شنوی داره در این مورد صحبت کنید من نفهمیدم آخرش شما فارغ التحصیل شدید یا هنوز دانشجویید؟ اما به این راحتی نباید حرف طلاق رو بزنید. ببین شوهرت حرف حسابش از این کارها چیه؟ کتک دیگه چرا میزنه؟ میزان تحصیلاتش چیه؟
یک مشاور خوب بهتر میتونه بهت کمک کنه حتما برو اما تنهایی تصمیم به طلاق نگیر
-
RE: اشتباه بزرگ
راستی یادم رفت بگم افسون عزیزم خیلی خوشحال شدم که داری زندگیت را بسوی بهتر شدن پیش می بری. موفق باشی
-
RE: اشتباه بزرگ
توی این تالار موضوع منو بستن چون نمی تونستن بهم کمک کنن
برای الناز م (با عذرخواهی از افسون عزیز)
فقط می تونم بگم متاسفم که موضوعت در تالار بسته شده درحالی که پستهایی که سراسر حاوی جملاتی شامل "امروز همسرم اومد خونمون اینو گفت منم جوابشو این دادم ..." " دیروز مادرشوهرم اومد ..." "فردا ..."هنوز فعالند.و این در حالیست که مشکل شما واقعآ حاده.امیدوارم زودتر مسئله ات با همسرت حل بشه(البته نمی دونم از چه راهی)
-
RE: اشتباه بزرگ
من این جمله رو(توی این تالار موضوع منو بستن چون نمی تونستن بهم کمک کنن ) ازپست الناز م نقل قول کردم ولی چند لحظه اینترنتم قطع شد و گویا پستم نامفهوم شد، می بخشید.