چرا سکوت مگه خودش نگفته بود که به موقش خودم می گم کی بریم اونجا ؟
می گفتی چون تو شرایط خونتونو بهتر می دونی منتظر شدم خودت بگی کی بریم
نمایش نسخه قابل چاپ
چرا سکوت مگه خودش نگفته بود که به موقش خودم می گم کی بریم اونجا ؟
می گفتی چون تو شرایط خونتونو بهتر می دونی منتظر شدم خودت بگی کی بریم
من بازم می گم. خیلی خیلی خیلی اشتباه کردی. پشت هم فقط داری کار رو خرابتر می کنی...
به به نازنين خانوم
چند وقت بود ازت خبري نبود ، دلم واسه نق زدنات و دعوا كردنات تنگ شده بود ، الان رفتم تاپيكت رو خوندم ، ديدم كه مشكلي برات پيش اومده بود . منم برات دعا ميكنم مشكلت هر چه زودتر حل بشه عزيزم
آره حق باتوئه ، من خودم يه جورايي دارم كارو برايه خودم سخت ميكنم ، ولي توكلم به خداست ، اميدوارم كه با راهنماييهاي تو و ديگر دوستان مشكلم حل شه
مگه خودش نگفت به موقعش مي گم پس چرا بهش نگفتي؟ چرا سكوت؟ دوباره متهم شدي.
سكوت كردم به خاطر اينكه براش متاسف شدم ، ، سكوت كردم براي اينكه قبل از انتخابم چشامو خوب باز نكردم ، برايه خودم سكوت كردم كه دستي دستي دارم تلف ميشم !!! :54::54:
عزيزم نذار فكر كنه كه تو ضعيف هستي و همش بهت زور بگه. محكم باش. حرفت رو بزن ولي با آرامش و با سياست. نذار متهمت كنه. چون اين خصوصيت متهم كردن از خانواده اش به ارث برده. محكم باش.
عزيزم نمي خواستم ناراحتت كنم. ما جاي تو نيستيم ولي سكوت تو اين جور مواقع درست نيست. دوباره قهر كردين؟
نه عزيزم ، ناراحت نشدم
اون معني سكوت منو خيلي خوب فهميد ، خيلي خوب
ماندگار جان این بار رو هر جوری شد قضیه رو تمومش کن هرچی کشش بدی بدتره عذر خواهی نکن ولی دیگه نزار کش پیدا کنه
ولی رگ خوابشون باید دستت بیاد اشتباهت این نبوده که مادر شوهرتو نبوسیدی اشتباهت این بوده که بهانه دستشون دادی
سعی کن دیگه دست کسی بهانه ندی این اولین قدمه گلم
حالا من به جاي نازنين دعوات مي كنم نمي دونم اما دارم حرص مي خورم دختر عاقل تو چكار كردي ؟؟؟؟
داري با دست خودت گور زندگي ات رو مي كني؟
اينها حرفهايي بود كه من به خواهرم زدم واقع بين باش ماندگار ، مامانم خودشو زد من زنگ زدم عذرخواهي كردم و حالا سكوت كردم تا خودش متوجه بشه و مي خوام برم خونه مادر زن سالارش و اين حرفها چيه دختر جان تو تكليفت رو با خودت هنوز مشخص نكردي ؟
اين همه اشتباه توي دو سه روز
خوب با شوهر جان آشتي كردي اما چرا اين همه تحويل كه تا صبح بياد نازت كنه واقعاً ماندگار تو محتاج نوازش بودي؟
اما بالاغيرتاً از اين به بعد به حرف دوستان گوش بده
راست مي گن تب تند زود به عرق ميشينه نه اون همه جلز و ولز نه اين همه نرمي . تو داري راه رو باز مي كني كه بهت زور بگن و شخصيتت رو له كنن ماندگار ذلت با فروتني فرق مي كنه تواضع با غرور تمني صد ريال فرق داره
عزيزم اين روشي كه تو در پيش گرفتي درست نيست اون خانم مادرتون مادر همسرتون هر كه هستند حق بي احترامي ندارن . (البته اگر واقعاً بهشون بي احترامي نشده باشه) به هر حال يه راه ديگه هم در پيش داري بري خونه مادر شوهرت صورتشون رو ببوسي و بگي من قصدم بي احترامي به شما نبوده شما هم مثل مادر خودم محترميد اما كلمه پوزش رو به كار نبر و اگر دعوات كردن يا مثلا بي حرمتي محترمانه بلند شو و خونه اش رو ترك كن اين رو قبلش به همسرت بگو كه اون با مادرش صحبت كنه البته نگه ماندگار گفت از ديد خودش بگه . اين طوري هم رابطه ات حفظ شده هم غرورت هم اينكه همسرتون متوجه مي شن تو راضي به هر خفتي نيستي در ضمن دوست خوبم اين همه محبت رو يكجا به همسرت نده بذار اون ازت طلب كنه نياز عاطفي اش رو.