گلِ نرجس

سلام
اقا جان با رنج مردم این زمان چه میکشید ؟

...........

شنیده ام


شنیده ام در کنار آدم هایی هستید که قلب وروح به شما داده اند وخلوت گزیده اند؟

آقا جان بیدار کن ؟بیدار دیدن و شناختن ویافتن برای آن فریضه که امامش شما باشی :72::72:

وخالی ام کن ....

از حرص وطمع .از زرق وبرق .از ظاهر زمانه .از چیزهایی که میگذرند .از چیزهایی که تمام می شوند .از لذاتی که فرو می کشند .از غروروتعصب و...

روشنم کن....

برعمری که میگذرد و زمانی که برایم میماند!


به راستی که چقدر یتیمیم بی شما

به راستی که چقدر فقیریم بی شما





















ا

مرا خلاص کن از سال های غیبت خود

مگر تحمل من مثل صبر ایوب است؟

اگر چه روی سیاهم! به کار می آیم!

برای طی زمستان زغال هم خوب است

یاابن الحسن ، یاابن الحسن ، یاابن الحسن

وقتی تو نباشی، همه ی ،،، پنجره‌ها بسته می‌مونه
با زمزمه باد صبا،،، حتی قناری نمی‌خونه

وقتی تو نباشی،،،، دل‌ها پر درده
شادی نمی‌شه مهمون دل‌ها،،
خورشید محبت،، بی تو سرده:72:

آقاجون آجرک الله ، فدای شال سیاهت

چی میشه روضه بخونی ، برامون با اشک و آهت

با نوای تو نینوایی شم ، پا به پای تو کربلایی شم

آقا جون روز ظهورت ، آرزوی ماست همیشه

با شعار یا لثارات ، عالمی حسینی بشه

رهبر حسینی ما ، جلوه ی ماه خمینه

همیشه مثل خمینی ، زیر پرچم حسینه

با گل لاله آشنا هستم ، پیرو راه شهدا هستم

شهدا عشق و وفا رو ، نشون عالم می دادند

یاس های خوشبوی خدا ، لاله لاله جون می دادند

به دلم افتاده آقا ، که دیگه می خوای بیایی

دل حسرت که شما ما رو ، بکنی کرب و بلایی

داغ هجران تو شده ، یابن الزهرا قاتل من

آرزوی کرب و بلا ، مانده مولا بر دل من

یا ابا صالح مددی ، یا اباصالح مددی ، یا اباصالح مددی

++++++++


دانلود

یا صاحب الزمان ادرکنی :72:

«اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم »

خدا نه این که مرا از گِل زیاده تان

که آفرید مرا از غبار جاده تان

وبال گردن تان بودم از همان آغاز

بعید هست بیایم به استفاده تان

ببین چه ساده برایت به حرف می آیم

فدای این همه لطف و صفای سادۀ تان

به لطف چشم شما دل همیشه آباد است

خدا کند که بمانم خراب بادۀ تان

خدا نوشت ازل در شناسنامۀ دل

که ما غلام شماییم و خانوادۀ تان

از آن زمان که از این خاک پاک پا شده ام

گدای دائمی حضرت رضا شده ام

بهشت کوچک دامان مادری آقا

تو میوۀ دل موسی بن جعفری آقا

شب ولادت تو در مدینه می گفتند

ز راه آمده خورشید دیگری آقا

دخیل بسته ام امشب به گاهواره تو

رواست حاجتم ار سر برآوری آقا

اگر چه منشاء نور شما یکی باشد

تو بین باغ خدا طعم نوبری آقا

که خوانده است ولی عهد خود تو را وقتی

که تو برای خودت یک پیمبری آقا

تویی که صاحب اوصاف بی حدش خواند

همان که عالم آل محمدش خواند

مهی که چشمۀ چشم تو در تلاطم شد

طلوع مشرقی آفتاب هشتم شد

چه حکمتی است که قبل از شروع موسم حج

طواف قبلۀ هشتم نصیب مردم شد

فقط برای تماشای دانه پاشی تان

دل کبوتریم نذر چند گندم شد

شبیه محشر کبریاست صحن های حرم

که در شلوغی هر روزه اش دلم گم شد

به سوی پنجره فولاد حاجتی آمد

دخیل بست و گرفت و غمش تبسم شد

ز کوچه های حرم آفتاب می جوشد

ز دست حوض فرشته شراب می نوشد

تو بحر هستی و کس نیست از تو دریاتر

تو آفـتـابی و از هـر بـلـند بـالاتر

تو نسل نوری و هر چند هشتمین خورشید

ولی ندیده زمین در خود از تو پیداتر

اگر چه باغ بهشت خداست رویایی

ولی بهشت نگاه تو هست رویاتر

از ابتدای ازل چشم هیچ آهویی

ز چشم های تو هرگز ندیده شهلاتر

در آستین بدون عصای تو موسی است

و از مسیح نفس های تو مسیحاتر

نفس نه، گوشه ی چشمی اگر بیندازی

دوا نه، در دل ما مرکز شفا سازی

فدای نام صمیمی و شاعرانه تان

که باز کرده دلم را به سوی خانه تان

بود دست من و بی هوا هوایی شد

گمان کنم که گرفته دلم بهانه تان

نشسته ام به سر دوش گنبدت آقا

بیا و پر مده مرغی ز آشیانه تان

دوباره حرف زیارت دوباره حرف حرم

دوباره حرف کبوتر به آب و دانه تان

چه قدر عمق بلند کلامتان زیباست

میان صحبت شیرین و عامیانه تان

بخوان که هر چه بخوانی برای ما زیباست

رسیدن تو به این خاک هدیه زهراست

کسی که بر لب خود ذکر یا رضا دارد

میان سینه ی زهرا همیشه جا دارد

اگر که بر نخورد بر خدا کجا کعبه

به قدر این حرمت این همه صفا دارد؟

کنار پنجره فولاد مادری خسته

برای کودک خود دست بر دعا دارد

.................................................. .................................................. .................................................. .................................................. ..........................................- - - U.pdated - - -

دیده بگشای که امشب شب دیدار رضاست

وسعت ملک خدا غرق در انوار رضاست

صحنه در صحنه جهان گشته خیابان بهشت

صفحه در صفحه زمین یکسره بازار رضاست

سینۀ اهل تولا شده صحن رضوی

دل بسی قافله در قافله زوار رضاست

طور موسای محمد شجر آورد امشب

نجمـه بر آل محمد قمر آورد امشب

صد شوق ِ دیدن تو ،،در جان عاشقانت

،،،

خوش به حال عاشقانت،،،چون،،، همیشه شادند :72:

بسم الله الرحمن الرحیم



سلام


آمده ام که دوست داشتن را معنا کنم ،،،اما آسمان عشق حسین (ع) بلند تر از آن است که پرنده کوچک و عاشقی همچون من،،،،، بتواند بر آستان عظمتش بال ارادت بساید .

میگن ماه ،،،روشنی اش ، گرمی اش ، هستی اش ، هویتش را از خورشید می گیرد ،،،،و ماه بدون خورشید شبیه یه سکه سیاه می ماند که فاقد اهمیت هست .

شاید این ندای حضرت ابوالفضل (ع) بود که به عالم می گفت باید امام زمان زمانه خودمون را بشناسیم .

لقب قمر بنی هاشم را مفتخر اون بزرگوار کردند ،،چون نسبت میاه ماه و خورشید را خوب فهمیدند !

در کربلا مردمانی بودند که به مقام امام زمان شناسی رسیده بودند ،،،و حضرت ابوالفضل (ع) پیشتاز در اون زمانه ،،و قابل تقدیر در هر زمانه .



.........................

امام حسین(ع) با دو پدیده روبرو بود :

- جهل مردم
- استبداد حاکمیت

این دو دلیل ،،دلیلی خوبی برای امر به معروف و نهی از منکر بود .

سپاهیان و عاشقان یزید ،،،ظلم و فساد اون را میدیدند ،،ولی چرا سکوت می کردند و دل به روزی حاکمان فاسد می بستند ؟



شاید جهل مذهبی داشتند ،،،چون بعضی از آنها نماز شب هم می خواندند ،،،و خیلی از آنها احکام و قوانین شرعی را بلد بودند ،،،

خیلی هاشون آگاه به ظلم و فساد یزید بودند ،،،،،ولی به فکر خودشون ، سفره شون و سیبیل پر چربشون بودند ،،،،



..................................




شاید هدف حسین و حسینیان این بود که عقل بشر رشد کند ،،،

رشد برای خودشناسی - خداشناسی – امام زمان شناسی

دوری از دنیا پرستی - مقام پرستی و ....



شاید اگر بتونیم به همان اندازه که در ماه محرم احساس ما تقویت میشه ،، تفکرمون هم بیشتر تقویت کنیم ،،،،به جاهای خوبی برسیم ،،و شاید خیلی از مشکلات حل بشه .

د ر پناه حضرت دوست :72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط باغبان

بسم الله الرحمن الرحیم



سلام


آمده ام که دوست داشتن را معنا کنم ،،،اما آسمان عشق حسین (ع) بلند تر از آن است که پرنده کوچک و عاشقی همچون من،،،،، بتواند بر آستان عظمتش بال ارادت بساید .

اعجاز این اسمان در همان بلندایی است که عظمت ان به همگان می رسد و به همه پرندگان عاشق فرصت پرواز می دهد.


میگن ماه ،،،روشنی اش ، گرمی اش ، هستی اش ، هویتش را از خورشید می گیرد ،،،،و ماه بدون خورشید شبیه یه سکه سیاه می ماند که فاقد اهمیت هست .

شاید این ندای حضرت ابوالفضل (ع) بود که به عالم می گفت باید امام زمان زمانه خودمون را بشناسیم .

لقب قمر بنی هاشم را مفتخر اون بزرگوار کردند ،،چون نسبت میاه ماه و خورشید را خوب فهمیدند !

در کربلا مردمانی بودند که به مقام امام زمان شناسی رسیده بودند ،،،و حضرت ابوالفضل (ع) پیشتاز در اون زمانه ،،و قابل تقدیر در هر زمانه .



.........................

امام حسین(ع) با دو پدیده روبرو بود :

- جهل مردم
- استبداد حاکمیت

این دو دلیل ،،دلیلی خوبی برای امر به معروف و نهی از منکر بود .

سپاهیان و عاشقان یزید ،،،ظلم و فساد اون را میدیدند ،،ولی چرا سکوت می کردند

شاید

چون فکر می کردند کاری از دستشون برنمیاد

یا شاید فکر می کردند توی ی فرصت بهتر ی زمان بهتر...



و دل به روزی حاکمان فاسد می بستند ؟

...

شاید جهل مذهبی داشتند ،،،چون بعضی از آنها نماز شب هم می خواندند ،،،و خیلی از آنها احکام و قوانین شرعی را بلد بودند ،،،

خیلی هاشون آگاه به ظلم و فساد یزید بودند ،،،،،ولی به فکر خودشون ، سفره شون و سیبیل پر چربشون بودند ،،،،



..................................




شاید هدف حسین و حسینیان این بود که عقل بشر رشد کند ،،،

رشد برای خودشناسی - خداشناسی – امام زمان شناسی

دوری از دنیا پرستی - مقام پرستی و ....



شاید اگر بتونیم به همان اندازه که در ماه محرم احساس ما تقویت میشه ،، تفکرمون هم بیشتر تقویت کنیم ،،،،به جاهای خوبی برسیم ،،و شاید خیلی از مشکلات حل بشه .
شاید اگه بتونیم از میون همه دغدغه های توی دنیامون جایی برای دغدغه امام زمان باز کنیم...

یا اگه بتونیم زندگی مونو هم سو با دوست داشتن های امام زمان کنیم...

مرز بین عقل و جهل چقدر باریکه؟؟

توی زمان ما از کدوم مسیر میشه راهی پیدا کرد برای رسیدن به خواست امام زمان؟؟

د ر پناه حضرت دوست :72:

---

ممنون از پست زیباتون:72:
اللهم عحل لولیک الفرج

سلام

سوره ملک، ایه 30

نقل قول:

---

(قل ارایتم ان اصبح ماؤکم غورا فمن یاتیکم بماء معین ):(بگو به من خبردهید اگر آب و مایه حیات شما ناگهان در طبقات زمین فرو برود، چه کسی است که آبی گوارا برایتان بیاورد؟)

---

جواب سوال رو کسی میدونه؟