من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟

تبریک تیریک تبریک می گم عزیزم.:72: به سلامتی انشاله . مبارکت باشه خانمم . انشااله که موفق باشی و خوشبخت. خیلی خوشحال شدم دانه جان :227::73::72::43:
از صمیم قلب برات دعا می کنم. :203:
خانمی تو اون لحظه که دارند خطبه رو می خونند جز به آینده قشنگ و دعا از خدای مهربون به هیچی دیگه فکر نکن. به نظر من شیرین ترین لحظه عمر آدمه. خیلی ارامش می ده اون خطبه :72:
خیلی خوشحالم کردی خانمی. :227:

و اما در مورد اضافه وزن. می دونم من تنها نیستم ولی خیلی آزارم می ده. امروز صبح که داشتم می یومدم سر کار تصمیم گرفتم رژیمم رو جدی شروع کنم. خدا کنه این سری ارادم قوی باشه.

ولی دانه مواظب باش. این مهمونی های بعد عقد ممکن بیشتر چاقت کنه. :P

خیلی خبر خوبی بهم دادی . روحیه ام شاد شد. :228:[/i]

مرسي نازنين جان
ولي دلهره دارم
مي ترسم
از گذشته
از آينده

اين شكم هم شده بلاي جونم

تبریک میگ دانه جان:227:
خوشحالم کردی:72:
دانه جان اگه برنج نخوری و یه کم ورزش کنی حتما" یه کم وزن کم میکنی

گن بپوش. تا 5 شنبه هم سعی کن اصلا چیزهای چرب و نشاسته نخوری. بیشتر میوه و شیر بخور. شکمت کمی می ره تو.
ترس نداره که چکامه. به خدا توکل کن. اون لحظه عقد رو یادت نره ها. فقط به صدای عاقد و جمله هایی که می گه گوش کن. و دعا کن.

سلام
دانه عزيز بهت تبريك مي گم و برات آرزوي خوشبختي مي كنم
اما در مور مشكل چاقي تون نازنين و دانه عزيز بايد بهتون بگم كه اگه اراده كنيد و رژيم بگيريد لاغر مي شيد
بايد بگم كه من 2 سال پيش 75 كيلو بودم واقعا تپل بودم و بعد از زايمانم شكمم بزرگ شده بود ولي الان فقط 57 كيلو وزن دارم جوري كه شوهرم هميشه بهم مي گه باربي ، رژيم گرفتم و بقدري لاغر شدم كه هيچكسي باورش نمي شه كه من يه روزي يه آدم تپل و چاق بودم البته اين رژيم سختي كه گرفتم پوستمو و صورتمو كمي خراب كرد ولي بدنمو قشنگ كرد طوري كه با اينكه من زايمان كردم ولي اصلا شكم ندارم پس شما هم اگه بخواين ميتونين

موضوع اينه كه واقعا چطور مي شه اراده كرد؟
اراده كرد كه بعضي غذا ها را اصلا و بعض ها را كم بخوري
اراده كني كه واقعا نمازهايت قضا نشود
اراده كني كه خونسرد باشي و اصلا عصباني نشوي
اراده كني كه .......

چطور مي توان اراده كرد و هدفي را كه داري فراموش نكني؟؟


اي واي نازنين جان . ببخشيد در تاپيك تو باب اين صحبتها را باز كرديم. شايد بهتر بود جاي ديگري در اين موارد صحبت مي كرديم .
به هر حال شرمنده

نه عزیزم. راحت باش.
اره واقعا چطور می شه اراده کرد ؟؟؟؟
بعضی کارها می شه ولی بعضی دیگه انگار قفل هستند. رژیم گرفتن یکی از اون کارهای وحشتناکه برای من.

نه عزيزم سخت نيست منم مثل شما بودم عاشق غذا خوردن ولي تصميم گرفتم و عملي شد[/i]
برنجو تقريبا كلاً از غذاهام حذف كردم اگر هم مجبور مي شدم توي مهموني يا جايي برنج بخورم فقط چند تا قاشق بود نان هم خيلي كم مي خوردم شبا هم اصلاً شام نمي خوردم و صبحونه هم كامل مي خوردم بيشتر سعي مي كردو گوشت مرغ يا ماهي با سالاد بخورم. البته به نظر من بهتره پيش يه مشاوره تغذيه برين تا از رئي اصول رژيم بگيرين چون من به خاطر اون رژيمايي كه گرفتم الان خيلي ضعيف شدم

بی وفا چان مشکل پایبندی به تصمیم است .
نمی تونم خودمو نگه دارم. توی این یک مورد خیلی خیلی ضعیفم.:303:
خیلی از دست خودم دلخورم که توی این موضوع اراده ندارم:101:

سلام اول به دانه عزیز تبریک میگم یه دنیا خوشبختی با یه سبد گل اقاقیا تقدیم به عروس خانم :73::72::43:
نازنین عزیز به شما هم بابت تمام صبر و عشقی که به همسرت داری تبریک میگم
صبور باش مقاوم درمورد خانواده همسرت با احترام باهاشون برخورد کن حتی اگر با هاشون مشکل داشتی با احترام بهشون بفهمون ببین عزیزم دوره عقد پسرا اغلب طرفدار خانواده خودشونند تا نری سر خونه زندگی خودت نمی تونی رو شوهرت مسلط بشی البته سوئ تعبیر نشه مسلط نه به این منظورکه شوهرتو تو انزار یه زن ذلیل نشون بدی .
یعنی به تفاهم رسیدن کامل چون اونموقع همیشه با تو تا خانوادش .
در ضمن به انتخابت اطمینان داشته باش و هم چنان به شوهرت عشق بورز شایدم سنش اقتضا میکنه که یخورده کودکانه رفتار میکنه چون میدونی که مردا دیرتر به بلوغ فکری میرسن تا خانومها عزیزم پستا تو دنبال میکنم و منتظر خبرای خوش از جریان زندگیت هستم تو خوب دیگرانو پند واندرز میدی نمونش کمکت به چکامه است و این نشون دهنده عقل سلیمت
پس کمی با سیاست زنانه شوهرتو و خانوادشو اداره کن
از نظر مشکلات مالی هم با همسرت مشورت کن دخالتش بده تا بفهم اون باید تو اینطور مشکلات حلال باشه نه تو:228: