RE: شوهرم هميشه همه را در جريان دعوا و قهرمون مي ذاره
ممنونم دوستان عزيز از راهنماييهاتون اما با برخوردي كه چند وقت اخير از همسرم ديدم و اينكه مدام تاكيد داره خون اون و برادرش يكي هست وتاكيد ميكنه اگه اون ادم خوبيه منم خوبم و اگه اون ادم بديه پس منم ادم بديم..... ديگه واقعا از چشمم افتاده
ولي بدبختيم اينه كه الان چند روز خونه بابام هستم اونجا برام عين جهنمه مادرم ميگه اگه مي خواي طلاق بگيري بميري بهتره ، شب و روز داره گريه مي كنه و همش سر درد داره و فشارش ميفته بيمارستان زير سرمه
شوهرمم گفته اگه ميخواي برگردي خونه برو از داداشم عذر خواهي كن
نمي دونم چي كار كنم آخه به كي بگم دردمو..........
تصميم گرفتم از خونه پدرم فرار كنم
من ديگه اب از سرم گذشته
RE: شوهرم هميشه همه را در جريان دعوا و قهرمون مي ذاره
فرار کنی به کجا؟ تکلیفت با بچه ات روشنه؟ اونو می خوای چه کار کنی؟ نوشتی 6 ماهه و کار دیگه ای نمی تونی بکنی.
فرارو بی خیال شو. از خونوادت توقعی نداشته باش. می دونم ادم حس پکیدن تا مغز استخون پیدا می کنه و دلش خورد می شه ولی ازشون توقعی نداشته باش که راحت تر باشی خودت. زیاد توی خونه نمون. کار کن یا اگه پول داری یه کلاسی برو یه چیز جدید یاد بگیر. مثلا کلاس زبان. همین که یه جای خواب امن ادم داشته باشه خوبه. اصلا فکر فرار نکن. ولی خونه رو بذار جای خواب و غذا و این چیزا. کار کن و وقت آزاد داری برو کلاسای هنری یا کلاس زبان یا یه فنی حرفه ای که به رشته ات هم بخوره برو یاد بگیر. تو خونه زیاد کنار دستشون نباش که هی به جونت غربزنن. ولی هیچوقت هیچوقت فرار نکن.
چند سالت بود حدودا؟ فکر نمی کنم سنت زیاد باشه وقت داری به اندازه کافی.
لگد زدن به شکم زن بارداری که تازه زن خود ادم باشه و بچه ی خود ادم توی شکمش باشه کم نیست.
شوهرت باید بره تحت نظر روانپزشک درمان بشه تا بتونه شوهر خوبی باشه.
عزیزم برادر شوهرت به جز رفتارایی که با تو داشته (مثلا نگاه های بد که قطعا شوهرت هم دیده) با دیگران رفتار بدی نداره؟ مثلا با زن خودش یا بقیه؟ ادم نادرست قطعا رفتارای مشکل دار دیگه ای داره. یعنی به جز شوهر شما و خود شما قطعا با بقیه هم رفتارای توهین امیز داشته. یعنی شوهرت حتما می بینه این چیزارو. یه ادم عوضی مشخصا توی خیلی از رفتاراش با دیگران عوضی بودنشو نشون می ده. در واقع هیچ نیازی هم نبوده که اون اتفاقو برای شوهرت توضیح بدی چون خود شوهرت زیر دست برادرت بزرگ شده و همه ی تحقیر ها و توهینایی که به خودش شده رو دیده ولی نخواسته باور کنه.
ولی موضوع اینه که ادم وقتی به جایی برسه که به این باور برسه که همه ی زندگیش همه ی عمرش و ادمای مهم زندگیش همه چی دروغ بوده خیلی شوک می شه و تحملش سخته. ممکنه یه هفته یا یه ماه طول بکشه ولی تحملش سخته. فکر می کنم واسه همینه که شوهرت هی داره فرار می کنه از قبول واقعیت. حتی ممکنه اون اتفاق رو هم بهش بگی بازم انکار کنه. اینارو مشاورا و روانشناسا بهتر می دونن.
کار می کنی نوشتی. در حدی هست که بتونی خودتو اداره کنی؟ یعنی میتونی خونه ای چیزی اجاره کنی؟ یا می تونی پیش خونوادت بمونی ولی اگه بهت پول واسه خریدی یا هر چی ندن می تونی با حقوقت سر کنی؟
با خودت یا به همراه مشاور بشین فکر کن برات چی بهتره. ببین اگه جدا شی چی می شه و در زندگیت چه برنامه هایی داری و اگه ادامه بدی این زندگیو چی می شه و چه اینده ای داری. بعد تصمیم بگیر.
هر تصمیمی هم که بگیری محترمه و امیدوارم خوشبخت و خوشحال باشی و موفق.
RE: شوهرم هميشه همه را در جريان دعوا و قهرمون مي ذاره
مينوش جان
من شاغلم و با حقوقم مي تونم خودم رو اداره كنم اما خونوادم در خونه رو قفل كردند نمي زارن برم سر كار مي ترسم كارم رو از دست بدم الان سه روز كه نرفتم خونوادم ميگن چون شاغلي اينقدر گستاخ شدي كه به راحتي اسم طلاق رو مياري
در مورد رفتارا ي برادر شوهرم از اول به من يه جور ديگه رفتار مي كرد هر وقت به شوهرم ميگفتم نم دونم با برادرت چه جور رفتار كنم مي گفت از جاريهات ياد بگير
خدا چي كار كنم
تعريف از خودم نيست ولي بعضي وقتا دوستام بهم مي گفتم خوشكليت باعث درد سر مي شه
RE: شوهرم هميشه همه را در جريان دعوا و قهرمون مي ذاره
ماه چهره جان کارتو از دست نده
خانواه خیلی سنتی داری
پیش یه مشاور دیگه برو ببین چی میگه.......
دیشب خیلی برات دعا کردم و خیلی به فکرتم
RE: شوهرم هميشه همه را در جريان دعوا و قهرمون مي ذاره
ماه چهره جان
با توجه به حساسیت موضوع اگر می تونی به اداره بهزیستی مراجعه کن و مشکلت رو اونجا بازگو کن!
اونها مدد کارهای اجتماعی خوبی دارن که میتونن بهت کمک کنن و حتی اگر از سلامت خودت و فرزندت می ترسی
میتونی براشون اقدام همسرت رو بگی تا وادارش کنن تحت درمان قرار بگیره و از طرفی بهتر میدونن به همسرت که به
نظر بیماری روحی داره چطور مسئله تجاوز رو بگن و به خودت کمک کنن!
حتی ممکنه صلاح بدونن و به پدرت هم مثلا بگن البته این دیگه به صلاحدید خود اونهاست!
چون مشکل شما جنبه قضایی پیدا کرده مراجعه به مددکاران اجتماعی بهزیستی بهترین راه حله!
خواهشا کمی قوی باش دختر خوب!
تو خیلی منفعلی!
میخوای فرار کنی اونم با یک بچه که گیر 1000 بدتر از سرکوفت های خانوادت و برادر شوهر کثیفت بیافتی؟
این جهنمی که الان توش هستی بسیار از جهنم بیرون خونه بهتره!
پس دیگه با حماقت ادامه نده! یک وجب 100 وجب هم نکن! یک وجب خیلی با 100 وجب فرق داره! انگار یادت رفته
خدایی هم داری!
عاقل باش!
جو رو متشنج نکن! حتی میتونی علیه برادر شوهرت با خونسردی مدرک جمع کنی! اما با سر و صدا و تشویش
هیچی درست نمیشه!
پس حتما به بهزیستی مراجعه کن!!!!!
ما رو هم در جریان عملکردت بگذار!
:72:
RE: شوهرم هميشه همه را در جريان دعوا و قهرمون مي ذاره
بچم رو هم نمي خوام كسي كه نه پدر و مادر داره نه همسر بچه به چه دردشه
من هميشه سعي كردم برا خونوادم بهترين باشم از خريد گوشت و مرغ گرفته تا فرستادنشون به مشهد با هزينه خودم يا خريد دستبند و گردنبند طلا و موبايل برا بابام و .... تا يه وقت كمبود پسر تو زندگيشون رو حس نكمم ولي مادرم هميشه مي گه كاش تو رو نداشتم هميشه به مادر شوهرم غبطه ميخوره كه 4 تا پسر داره
اصلا از زندگيم خسته شدم
برم پيش مشاوراي بهزيستي كه چي؟
به پدرم بگن؟
كه دور از جون زبونم لال سكته كنند؟؟؟؟؟
RE: شوهرم هميشه همه را در جريان دعوا و قهرمون مي ذاره
ماه چهره جان امیدوارم زودتر کارشناسا بیان راهنماییت کنن.
ولی فعلا چیزی که به نظرم میاد اینه که چند دقیقه از پدر مادرت بخوای که بشینن و تو چند تا جمله خیلی کوتاه و بدون شرح هیچی باهاشون حرف بزنی. خیلی آروم و خیلی جدی بهشون بگو که اتفاقایی برات افتاده که اونا نمی دونن و تو هم فعلا شرایط برگشتنو نداری. بهشون بگو که اونا پدر مادرت هستن و توی شرایط سخت این انتظارو داری که کنارت باشن و ازت حمایت کنن و به حمایتشون احتیاج داری و بنابراین وقتی نمی دونن توی زندگیت چی شده نمی تونن قضاوت درستی کنن. بهشون بگو که دارن از چیزی حرف می زنن که نمی دونن.
فقط در این حد. دو سه تا جمله ی واضح و کوتاه و جدی و حاکی از تصمیم و اراده با صدای اروم.
انقدر که بفهمن تو دلایلی داری که اونا نمی دونن و اینکه به حمایتشون احتیاج داری.
اصلا اصلا اصلا نذار عصبانیت کنن و اصلا اصلا اصلا تحت هیچ شرایطی هیچ توضیح بیشتری بهشون نده تا کارشناسای سایت بیان بهت بگن چه کار کنی. به پدر و مادرتهیچ توضیحی نمی دی فقط اطلاع می دی که دارن راجع به چیزی نظر می دن که ازش خیلی نمی دونن. همین. یه جورایی فقط در دهنشون رو می بندی!
RE: شوهرم هميشه همه را در جريان دعوا و قهرمون مي ذاره
ماه چهر به پیشنهاد بهار عمل کن شاید اصلا نیاز نباشه به پدرت بگن و فقط به همسرت بگن
RE: شوهرم هميشه همه را در جريان دعوا و قهرمون مي ذاره
ماه چهره جان
تو فرار کنی پدرت سکته نمی کنه؟؟؟؟
بعد هم شاید هم لازم ندونن به کسی جز شوهرت پس از درمان کاملش بگن!
بعد هم تو حق نداری راجع به به اون بچه که گناهی نداره به این راحتی تصمیم بگیری!
عزیز من
چرا به حرف کسی گوش نمی کنی!
اگر سکوت کنی ممکنه باز بیاد سراغت!
اگر سکوت کنی همسرت ممکنه طلاقت نده و اگه هم بده حمایت خانوادت و کارت رو از دست میدی!
پس به بهزیستی مراجعه کن و ازشون بخواه با در نظر گرفتن ملاحظات پدر و همسرت اقدام کنن!
اونها نمیان که کسی رو سکته بدن!
خواهش می کنم کمی عاقل باش و انقدر منفعل نباش!
RE: شوهرم هميشه همه را در جريان دعوا و قهرمون مي ذاره
خانم ماه چهره چرا خودتو بخواب زدی عزیز...نگفتن این قضیه به همسرت واسه من خیلی نامفهمومه..چرا نمیخوای همسرتو بیدار کنی؟؟بنظرم باید حتما با مشاور صحبت کنی...ولی از کجا معلوم روزی روزگاری همون برادر شوهرت با شوهرت اختلاف پیدا کنن و میونشون خراب بشه و بیاد به شوهرت بگه خانمت بدکارست؟؟؟؟؟؟؟؟اون وقت چی؟