RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
دوستان عزيز ( خانوم سامره شما قسمت دوم رو بخونيد... قسمت اول روي سخنم با دوستان است)
متاسفانه ايشون در بحران عاطفي سختي در گير شده اند هيچ اشكالي نداره بگيم ايشون عاشق شده و بدشانسي آورده چون شخصيت مورد نظرش رو قبلا يكي به همسري برداشته!!! حالا سه تا كار مي تونه بكنه... يا به اون خانوم بگه كه بيا شريكي استفاده كنيم!!! كه البته هيچ زني (و البته خود ايشون) هرگز حاضر نيست رقيب عشقي داشته باشه... كه وامصيبتا! يا اينكه مرد رو مجبور كنه زنش رو طلاق بده و بياد با او زندگي كنه!!! كه اين كار رو به نظر مي آد اون آقا انجام نخواهد داد! و يا اينكه بپذيره كه دير رسيده و اين مرد هرچقدر هم خوب! هر چقدر هم ايده ال! قبلا برداشت شده و نمي شه رفت و از خونه يكي كشيدش بيرون... فكرهاي مختلفي ذهنش رو خسته كرده... آدم شريف و با لياقتي هست و لياقتي بيش از يك مرد متاهل داره... و اين آشفته اش كرده... هرچند بگه كه آشفته نيست.. هر چند سعي مي كنه اعتماد به نفسش رو نگه داره! اما اينها به دليل اينه كه قوي هست! و اين خيلي خوبه!!! به نظر مي رسه از آينده و شيوه زندگي و مشكلات اون كاملا مطلع هستند...به نظرم اگر با اين مشكلات آشنا نبودند هرگز كمك نمي گرفتند... چراكه يك نفر رو پيدا كردند و بسيار با ايشون همدل هستند و آرامش مي گيرند... خب اگر مشكلي نبود ازدواج مي كردند... اما مشكلي هست! و مشكل اين هست كه ايشون هم مي خواد اين آقا رو... هم نمي خواد!!! مردد مونده چه كنه!؟ همه اين داستانها رو مي دونه... طبيعتا با همسر اون آقا دچار مشكل شديد خواهد شد... شايد اون آقا در اين كشمكش هم فرياد بزنه.. هم كم بياره... هم خسته بشه! و طبيعي است كه شرايط طي 5 ماه آينده به اين منوال نخواهد بود...
ايشون برخلاف آنچه كه برداشت مي شود به دنبال تاييد نيست! به دنبال توجيه هم نيست! تصميمي هم نگرفته! ايشون نگرانه! ملتهبه!!! واقعا نمي دونه بايد چي كار كنه؟ و همه عواقبش رو مي دونه اما در يك مهلكه... مهلكه (دقيقا به معني كلمه) عاطفي افتاده كه اگر كسي دستش رو نگيره و از وسط اين گرداب كه متاسفانه آرام انسان رو غرق مي كنه بيرون كشيده نشه معلوم نيست چه بلايي سرش مي آد..شايد بشه گفت كه دختري چنين با هيجان و شتابزده، افسردگي حاد گرفته و سپس بي تفاوت شده كه البته زمينه آنرا در حال حاضر دارد... و هر چند بسيار قوي نشان مي دهد ولي كاملا شكننده است! در واقع خانوم سامره همانند ظرف كريستالي بزرگي است كه بسيار سنگين است... اما اگر خورد شود ديگر هيچ تكه اي را پيدا نخواهيم كرد!
خانوم Samereh
پست من رو خونديد؟
در صورتيكه واقعا علاقه نداريد كه كمك بگيريد
يك راهكاري هست و اون هم اين كه در صفحه اصلي قبل از ورود به تاپيك روي عنوان تاپيكتون يك كليك كنيد و چند ثانيه نگه داريد و عنوان اون رو اصلاح كنيد و عبارت "كم كم كنيد ، " رو حذف كنيد...
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
خوندم و يه كم اروم شدم چون بالاخره يكي منو درك كرد
هنوز هم تاكيد م يكنم كه كمك مي خوام.....
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط samereh
خوندم و يه كم اروم شدم چون بالاخره يكي منو درك كرد
هنوز هم تاكيد م يكنم كه كمك مي خوام.....
خب اولين گام اينه كه اون تمرين رو انجام بدهيد! يعني از فكر جدايي فرار نكنيد... نذاريد از پا بندازه شما رو.. باهاش مواجه بشيد! همونطور كه گفتيد خيلي از مشكلات شما رو اين تمرين حل خواهد كرد و آرامش خواهيد يافت در اون شرايط مي تونيم بسيار بهتر مشكلات رو بررسي كنيم و در اين تصميم كمكتون كنيم
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
من از فكر جداييش هراسي ندارم.چون اگه بخوام تموم كنم واقعا ميكنم هراس يا ترس نداره
كافيه برسم به تاييدش كه كار غلطه.
من نگفتم كه اين مرد شاهزاده ي روياهاست
يا ديگه ادم ديگه واسه من قحطه
فكر كنم همه تصور ديگه اي از من ساختن
من فقط گفتم خوب اگه خوبه چرا نه ؟
چشم اون تمرين رو هم شروع م كنم
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط samereh
من فقط گفتم خوب اگه خوبه چرا نه ؟
سامره جان، عزیزم، دختر گل، خانم محترم ...
اینهمه بچه ها با زبونهای مختلف، با نگاههای مختلف و با فرهنگهای مختلف برات دلیل اوردن که چرا نه، یعنی همش هیچ؟!
می گما زن اولش مثل من باشه، آتیشت می زنه ها... یا مثل lonely sky باشه از مرگ بدتر سرت میاره ها ...
اینام دلیل نشد؟! :162:
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
مسئله اين است كه عزيزم شرايط اين آقا خوب نيست و تو نمي خواهي قبول كني كه شرايطش خوب نيست .
به زبان ساده در انكار و مقاومت هستي .
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
نياز به صبوري دارم
صبر صبر....
چيزي كه در من در همه ي موارد بسيار كم ديده مي شه
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط samereh
نياز به صبوري دارم
صبر صبر....
چيزي كه در من در همه ي موارد بسيار كم ديده مي شه
به نظر آرام تر هستيد... تمريني كه گفتم رو انجام بده... به موضوع تمرين فكر نكن! به اينكه مي ترسي از جداي و يا نمي ترسي فكر نكن... فقط بدون هدفم كمك به شماست! و شما هم همين رو خواستيد... مي خوام با اين تمرين نمره اي كه به استرس خودتون مي دهيد كمتر از 3 باشه... اگر بعد از 6 بار نتيجه حاصل نشد و استرس زياد بود هنوز/ تمرين رو متوقف كن و ديگه به فكري كه گفتم نپرداز... روز بعد يا ساعتها بعد دوباره انجام بده... استرس رو اندازه بگير...
بي شك آرام خواهي شد... و اين عدم داشتن صبر به دليل همين نداشتن آرامش هست!
براي خاموش كردن ذهن سطحي/ تمرين تنفس صرفا انجام دهيد... بگذاريد افكار منفي از شما دور بشوند!
آرام منتظريم...
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
واقعا متاسفم بخاطر اینکه یه خانم هستم و این تاپیک رو می خونم .
واسه اینکه چرا بعضی از ما زنها اینقدر آویزون مردها هستیم و فکر می کنیم که جایی خبریه چون دستت دور از آتیش هست ولی وقتی رفتی توش می بینی که نه بابا خبری نیست. واسه اینکه چرا اینقدر ارزش خودمون رو نمی دونیم و ابهت و اقتدار و متانت خودمون رو نگه نمی داریم ...
دنبال چی هستی آرامشی که تا حرفش رو می زنی همجنس ها و همسن های خودت صداشون در می یاد فکر کردی اینهایی که جواب شما رو می دهند مرد هستند (البته غیر از یکی دوتا) .
توی این تاپیک شما حتی توی جمعی هستی که اکثرا تحصیل کرده هستند و از لحاظ مالی بد نیستند چون شاغلند و درآمدی دارند و موقعیتی دارند (محض اطلاع گفتم که فقط خودتون اینطور نیستید) وقتی حرف می زنی خیلی خیلی خیلی زیبا راهنمایی می کنند هم آرام، هم خشن، هم دوستانه و هم با روحیه ای که فکر کنی باهات صحبت کردند ولی :158:
اصلا و ابدا دوست ندارم در زندگی ام با همچین افرادی حتی دوست باشم و اگر بخواهد با شوهرم رابطه برقرا کند شاید بلای بلواسکای عزیز رو سرش در نیارم ولی کمتر از اون هم نمی کنم باور کن .
این همه حقارت بس نیست واقعا متاسفم.
(دوستان لطفا بعد از خواندن این پست نگید که مشکل دارند و آرام صحبت کنید و غیره چون دیگه از این حرفها گذشته با 139 ارسال و هنوز همون خانه اول بودن چه کار می خواهید بکنید که این خانم را راهنمایی کنید ایشون توی این فرهنگ بزرگ شده اند .)
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shayana
.
ما تو فامیلمون داشتیم مردی که زن دوم گرفت،میدونی نتیجش چی شد،بچه ها دیگه از پدر بیزار شده بودن،
از زن دوم پدرشون ندیده متنفر شده بودن و روزی هزار بار بدترین نفرینها رو براش میکردن،خونشون شده بود سوت و کور،مثل یه قبرستون،بالاخره خدا جای حق نشسته،اون اه و نفرین ها هیچ وقت نمیزاره
عزیزم درمورد دین و آیه قرآن متاسفانه استفاده ابزاری از دین بوده و خواهد بود
ما صد جای دیگر را که قرآن درمورد حق الناس نوشته و اینکه کسی را نرنجانیم نمیخوانیم میاییم روی یک یا چند آیه تکیه می کنیم که درمورد حق چند همسری مردان در یک برهه تاریخی خاص و شرایط ویژه آن روز نوشته شده!
به شخصه به من هم این حس را میدهی که فعلا درعالم رویا و تخیلات عاشقانه هستی و به قول خودت وقتی پستی طولانی بود نمیخوانی، خوب من هم فعلا حرفی ندارم، امیدوارم نرسد روزی که نه راه پس داشته باشی نه پیش!
این تاپیک را بخون، ببین چقدر مشکل برای این خانوم بوجود اومده، شاید این تکانت داد
http://www.hamdardi.net/thread-16569.html