RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
بعدش هم من تمام تلاشمو اين مدت كردم و فكر نمي كنم كه اگه بهش تلفن بزنم باز بخوام جيغ و داد كنم . مي خوام سعي كنم آروم باشم و از اين موضوع ديگه اصلا نمي ترسم . بابا اين همه آني بهم تمرين و مشق داده اگه بازم بخوام سر يه شماره حساب دادن انقدر بترسم و نگران كه ديگه هيچي .
آره بالهاي صداقت ببخشيد باز دقت نكردم تو نوشته هام . من اگه هم اون جيغ و داد كنه آرومم . ممنون كه يادآوري كردي . :46:
البته اون بيچاره هم فكر نمي كنم قصدش اين باشه در موردش بد فكر نمي كنم .
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
سبک تکین عزیز
بهت گفته شماره حسابت رو بده
اینکه با گوشی این و اون بهش اس ام اس بدی و ... میشه بازی درآوردن
ولی اینکه دو سه روز صبر کنی از نظر من بهتره
چون
1- بیشتر اون تعارفی که کردی معنا میده ... یعنی دنبال پول نیستی
2-شوهرت انتظار میکشه
3-مهمتر از همه رفتار با دفعه های قبل فرق میکنه و شوهرت متوجه این تغییر میشه
حالا دو سه روز گذشت موبایلت درست نشد
زنگ میزنی شماره حساب رو میدی
و خیلی محترمانه می گی ببخشید دیر شد
درگیر درست کردن خط موبایلم بودم همین
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
باشه با گوشي ديگران اس ام اس نمي دم . چون خودمم فكر نمي كنك كار درستي باشه . ولي در مورد اينكه صبر كنم با توجه به اين كه گفتم اون بيشتر از دو روز منتظر جواب من نمي مونه و زنگ مي زنه دوستان ديگه هم نظرشونو بدن كه بهتره چيكار كنم . منتظر بمونم يا نه تلفن بزنم .
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
باز هم می گم و تاکید می کنم از نظر من تو خودت راهنمایی ها رو سنگین سبک کن
سبک تکین چه بهتر که اون زنگ بزنه
اون میشه طالب تو میشی مطلوب چیزی که باید واقعا باشه
زنگ هم زد خیلی اروم بهش می گی درگیر درست کردن خط موبایلم بودم
ببین شوهرت از طرف تو همیشه سیگنال اینکه تو بهش وابسته ای و بدون اون نمیتونی زندگی کنی می گرفته
با اینکار سیگنال اینکه داری از پس خودت برمیایی و به دنبال برطرف کردن مشکل خودت بدون وابستگی هستی می گیره
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
باشه . ولي حسم بهم مي گه يه خورده زشته اينكار . انقدرها هم پيچيده نيست بدبخت يه شماره حساب ازم خواسته . ولي باشه بزار يه كم دوباره پستها رو بخونم و بعد تصميم بگيرم چيكار كنم .
به هر حال ممنون از وقتي كه برام گذاشتين .
بچه ها من يه مشكل ديگه هم دارم نمي دونم گفتنش اينجا درست باشه يا نه .
من يه خواهر دارم كه با شوهرش اختلاف سني زيادي داره . شوهرش همسن بابامه و خواهرم 31 سال . خيلي دختر لجباز و لوسيه . بدتر از خود من .
شوهرش يه بار طلاق گرفته و تجربه تلخ طلاقو چشيده . هر بار كه خواهرم با اين بدبخت دعواش مي شه مثل قديماي من لوس بازي در مياره و مي گه الا و بلا بايد بريم طلاق بگيريم .
شوهرشم چون دلش به حال خواهرم مي سوزه هميشه يه جوري منصرفش مي كنه و خواهرمم خيلي لوس شده . خواهرم داره اشتباهاي گذشته منو مي كنه احمقه و نمي فهمه بالاخره شوهر اونم مثل شوهر من خسته مي شه .
چند روز پيش سر يه چيز خيلي خيلي مسخره دوباره مثل اينكه دعواشون شده . همشم شوهر خواهرمو تهديد مي كنه كه اگه به كسي از خانوادم خبر بدي مخصوصا پدر و مادرم كه ما دعوامون شده ديگه هيچي ديگه ..
و اون بيچاره هم (شوهر خواهرم ) فقط يه خورده با من صحبت مي كنه . خواهرم خيلي ديوونه است و هميشه خيلي به دوست پسر بازي علاقه داره و هميشه هم هر چقدر منم نصيحتش مي كردم درست نمي شد . حتي بعد از ازدواجشم با يه پسره دوست شد هر چقدر بهش گفتم نكن گناه داره گوش نمي كرد و ادامه داد تا اينكه شوهرش فهميد البته شوهرش بخشيدش و بازم هميشه نازشو مي كشه . ولي دفعه پيش كه دعواشون شده بود و شوهر خواهرم بهم زنگ زد گفت ببين من فكر مي كنم يا اين دوباره دوست پسر گرفته يا واقعا نمي خواد با من زندگي كنه . من دركش مي كنم و نمي خوام در حقش نامردي كنم . من فكر مي كنم اون يه شوهر جوون مي خواد و منم دوست ندارم اونو محروم كنم گناه داره خب اونم حق داره .
از طرفي من خواهرمو مي شناسم خيلي ننر و لوسه و جرات طلاقم نداره فقط چون شوهرش هميشه نازشو كشيده مي خواد اذيت كنه اين بنده خدا رو .
هر دفعه هم كه قضيشون جدي مي شه . خواهر من اداي اينو در مي ياره كه خودشو مي كشه و از اين حرفا و شوهر خواهرمم دلش مي سوزه براش. خلاصه خيلي مشكل دارن سر هر مسئله كوچيكي . شوهرشم سر كار نمي ره پولداره و نيازي به پول نداره و تو اين سنم راحت براش كار گير نمي ياد . سر همين و اين كه صبح تا شب خونه ان . به همه چيزاي كوچيك گير مي دن و جنگشون مي شه .
در ضمن اينم بگم كه شوهر خواهرم مدت 20 سال تو يه كشور خارجي بوده و فرهنگش يه خورده با ما فرق مي كنه و دلش نمي آد خواهرمو اذيت كنه .
ايندفعه هم كه دعواشون شده ببينين چقدر لوس بازي در آورده خواهرم . اولن گير داده كه بايد پاشيم فردا بريم دادگاه . شوهر خواهرمم زنگ زد به من كه چيكار كنم ديگه از دست اين خسته شدم . حتي بهم گفت من خودم چند روز پيش رفتم پيش مشاوره و مشاور بهم گفت زنتم بيار پيش من با هم بيشتر حرف بزنيم . به خواهرمم گفته بوده و خواهرم قبول كرده بود . اينا تو زمان دوستيشون اتفاق افتاده بود ولي هنوز نرفته پيش مشاور دعواشون شده و حالا هم مي گه هر چي بهش مي گم انقدر لجبازي نكن بيا بريم پيش مشاوره مي گه نه نمي يام و فقط طلاق .
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
سبک تکین عزیز
فرشته مهربان امکان دسترسی به تالار را نداشت این جواب را به داد که بم تو بگویم و روی اون تاکید داشت
جواب فرشته:
نه شماره حساب بده نه از دادن شماره حساب استقبال کن
پیامی بهش بده با این مضمون
تا زمانی که از هم جدا نشده ایم تو سرپرست این زندگی هستی و یارانه ها هم باید در دست سرپرست باشه
به جای شماره حساب فیش اب و برق رو برایت می فرستم که زحمت پرداختش با تو باشه
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
بعد اينكه شوهر خواهرم بهم زنگ زد بهش گفتم حميد تو اندفعه كوتاه نيا . اين داره لوس بازي در مي ياره و دقيقا كاراي قديم منو تكرار مي كنه و هميشه چون مي بينه بالاخره تو دلت مي سوزه بازم كارشو تكرار مي كنه . بزار يه دفعه بفهمه چه اشتباهي مي كنه و ديگه اينكارو ادامه نده . بهش بگو باشه مي يام بريم طلاق .
و ديروزم رفتن دادگاه و فرمهاشم گرفتن و برگه آزمايشك گرفتن مثل اينكه ولي هنوز خواهرم كوتاه نيومده . شوهر خواهرم الان بهم زنگ زد گفت چيكار كنم اين اصلا كوتاه نمي آد . و جالبش اينجاست كه براي اينكه دل شوهرش بيشتر بسوزه گفته من از تو طلاق بگيرم مي رم دنبال فاحشگي .
خيلي بي شعوره اين خواهرم . اين شوهر خواهر منم ساده برگشته به من مي گه آخه من چيكار كنم اگه اين طلاق بگيره گناه داره بيوفته تو اين كارا . بهش مي گم بابا جان اينا همش تهديده و مي خواد تو كم بياري وگرنه ديگه بعد اينكه از تو طلاق بگيره كه بتو مربوط نيست چيكار مي كنه . مي گه آخه من دلم براش مي سوزه . فعلا بزور راضيش كردم كه هيچ كوتاه نياد و التماس نكنه . نمي دونم درسته يا نه ؟
الانم قايمكي زنگ زده مي گه ببين بهم گفته هر كدوم از خانوادم بخوان بيان خونه من مي ذارم مي رم بيرون . حتي شوهر خواهرم مي گه ظهر داداشت زنگ زد مي خواست بياد اينجا ولي چون اين گفت اگه داداشم بياد من مي رم بيرون يه جوري داداشتو دك كردم رفت .
مي شه تو بعد از ظهر بياي باهاش حرف بزني .
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
به نظر من هم حرف فرشته درسته
چون اگه شماره حساب بدی یعنی پذیرفتی تو از اون جدایی درحالیکه بهتر اینه که شما رضایت به جدایی ندهی
اگر همسرت خواهان جدایی است خودش اقدام قانونی بکنه
ضمن اینکه همین پیام از جانب شما میتونه یه دلگرمی برای شوهرت ایجاد کنه
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
حالا نمي دونم چيكار كنم . نمي دونم چه جوري با اين خواهرم كنار بيايم . مي دونم اگه برم خونشون حرف منو كه بهيچ عنوان قبول نمي كنه تازه مي فهمه كه شوهر خواهرم با من حرف زده و دوباره ادا و اصولشو ادامه مي ده . و تازه بازم به شوهر خواهر بيچارم گير مي ده كه چرا به اينا گفتي . و تازه آخرشم مشكلشون شايد همين الان حل شه ولي بازم اينكارشو ادامه مي ده . ديگه نمي دونم چيكار كنم .
مي شه راهنماييم كنين .
در ضمن بايد بگم كه مادر و پدرم هم چون مي دونن تقصير خواهرمه و خيلي لوس بازي در مي ياره اصلا طرفشو نمي گيرن . و خودشم چون مي دونه اگه بفهمن بدتر اونو ضايع مي كنن نمي خواد مامانمينا خبردار بشن .
از طرفي هم حرف منو اصلا قبول نداره . شوهر خواهر بيچارمم خيلي نگرانه و مي ترسه و همش مي گه تو يه كاري بكن .
سبک تکین عزیز
فرشته مهربان امکان دسترسی به تالار را نداشت این جواب را به داد که بم تو بگویم و روی اون تاکید داشت
جواب فرشته:
نه شماره حساب بده نه از دادن شماره حساب استقبال کن
پیامی بهش بده با این مضمون
تا زمانی که از هم جدا نشده ایم تو سرپرست این زندگی هستی و یارانه ها هم باید در دست سرپرست باشه
به جای شماره حساب فیش اب و برق رو برایت می فرستم که زحمت پرداختش با تو باشه
يه چيزي كه هست اينه كه اگه اينو بگم دوباره بحث پيش مي ياد و قاطي مي كنه و قطع به يقين اين جمله رو خواهد گفت كه از نظر من ما از هم جدا شديم و بازم درگيري و بحث پيش مي ياد . دفعه پيشم كه براي يارانه ها زنگ زده بود اگه يادتون باشه من همين حرفو زدم ولي قبول نكرد و داد و بيداد كرد . اندفعه هم مي دونم قاطي مي كنه . به نظرتون باز با اين حال اين درست تره كه اينكارو بكنم . باشه .
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
وقتی اس ام اس بدی دیگه داد و بیدا نداره که