RE: ( کمک کنید تغییر کنم >>> (شوهرم تركم كرده و ......... )
imoon عزيز اين كارو يه بار مي خواستم بكنم . دقيقا حرفايي رو كه بهم زدي بهش گفتم . و بهش گفتم فقط يه بار بياد تا آخرين بار مثل دو تا آدم حرفامونو بزنيم .
به هيچ عنوان قبول نكرد و گفت از نظر اون همه چي تموم شده است . و تمايل نداره ديگه اصلا و به هيچوجه منو ببينه . گفت هر حرفي داري پاي تلفن بزن .
دقيقا عين كلمات تو رو بهش گفتم و فقط خواستم كه يه ماه يا حداقل يه هفته با هم دوباره زندگي كنيم . به همه اشتباهاتمم اقرار كردم و گفتم ديگه تكرار نمي كنم . و يه كمي هم از ايراداي اونو گفتم چون بچه ها گفته بودن به هيچ عنوان سعي نكن ازش ايراد بگيري ولي با اين حال يه اشكالات اونم بهش گفتم ولي در نهايت گفت من همه اينا رو قبول دارم ولي بر نمي گردم به هيچ عنوان حتي يك ساعت ديگه برنمي گردم . ما دو تامون اشتباه كرديم ولي الان ديگه وقت برگشتن نيست .
گفت بيخود ديگه به من و برگشتم فكر نكن . من همه اشتباهاي تو و خودمو مي دونم و مي دونم كه تو اين مدت خيلي از اشتباهاتو پي بردي و درست كرديوديگه تكرار نمي كني ولي متاسفانه با اين كه ناراحت مي شي ولي مجبورم بهت بگم من هيچ احساسي به تو ندارم ديگه و كسي رو هم كه بهش احساسي ندارم پيشش زندگي نمي كنم.
اونروز اصلا التماسش نكردم و خيلي هم منطقي حرف زدم و اونم منطقي حرف زد . گفت ببين يه حرمتايي بين ما و خانواده هامون شكسته شده كه ديگه قابل برگشت نيست . من مي دونم كه تو از اين به بعد با هيچ مردي حتي حرفم نمي زني ولي متاسفانه نمي تونم گذشتتو ببخشم و دائم دارم به اين فكر مي كنم كه چه اتفاقاي ديگه اي ممكنه بين شما افتاده باشه . متاسفم شايد همونجور كه مي گي دارم اشتباه فكر مي كنم و چيزي بينتون نبوده ولي من چيكار كنم اين افكار منو از پا در آورده و هيچ جوريم از مغزم نمي ره بيرون.
RE: ( کمک کنید تغییر کنم >>> (شوهرم تركم كرده و ......... )
من جای شما بودم ، الان در حال حاضر این اتفاقت رو قبول میکردم، و به این فکر میفتادم که دیگه کاری نکنم از این بدتر بشه.
منم شوهرمو ۸ ماه که ندیدمش. چون خودش عزم خواسته که تو این مدت کاری بهش نداشته باشم. البته ناگفته نماند که منم شرایطی مثل تورو داشتم حدود ۹-۱۰ ماه پیش. اما خدا میدونه که خودمو تغییر دادم .حالا هم از پشت تلفن بهم میگه که رفتارت تغییر کرده، صحبتت کردنت تغییر کرده، حالا مونده که با هم هم زندگی کنیم ببینیم با هم خوشحال هستیم یا نه!!!! منم تحمل کردم، صبر کردم. خودمو با درس و دوستهای خوب و کار سرگرم کردم..
پس مطمئن باش میفهممت....چون در شرایط تو بودم.
تو خودت میخوای چیکار کنی؟ میخوای جدا بشی ازش؟ دیگه دوستش نداری؟ یا از سر اینکه عادت کردی بهش نمیتونی تحمل دوریش رو بکنی؟
RE: ( کمک کنید تغییر کنم >>> (شوهرم تركم كرده و ......... )
ببین باید بدونی دیگه این اخرین شانسته ....
تمام توانتو بکار ببر ... باید باهاش روراست و صورت به صورت صحبت کنی ...حتی اگه مخالفت کرد بگو به شرط دیدنت طلاق میدم ...
وقتی دیدش حرفاتو بزن ..تاکید میکنم الان اصلا از همسرت توقع نداشته باش که درکت کنه ..پس اگه اه و ناله کنی جلوش سری جبهه میگره ..پس حواست باشه ....خیلی سنجیده عمل کن ...پشتیبانت کسی که هممون بهش افتخار میکنیم ...اگه از ته قلبت یادش بیافتی دل اروم میشه ..
پس نگران نباش ..برات دعا میکنیم ...
تو میتونی روحیتو برگردون و از همه مهمتر حالا باید سعی کنی که بخندی
میدونم سخته ولی خیلی موثره
RE: ( کمک کنید تغییر کنم >>> (شوهرم تركم كرده و ......... )
حتي بهش گفتم بيا بريم پيش مشاوره شايد بتونه كمكت كنه كه اين فكرارو فراموش كني منم هر كاري از دستم بر مي آد مي كنم تا زندگيمونو نجات بديم . گفت شرمنده ام . پيش مشاوره هم رفتم ولي مشاور هيچوقت نمي فهمه من چه حسي دارم .
من بايد برم سعيمو مي كنم دوباره باشه چشم .
مرسي
RE: ( کمک کنید تغییر کنم >>> (شوهرم تركم كرده و ......... )
سعی کن با این حرف که به شرطی رازی میشم بیام که بیبینمت بکشونیش بیاد ...
بهش بفهمون که خیلی ها این گذشته ها رو ندارند ولی خوشبخت هم نیستند ...
حرفات خیلی موثره دقت کن بهش چی میکی
RE: ( کمک کنید تغییر کنم >>> (شوهرم تركم كرده و ......... )
نقل قول:
نوشته اصلی توسط saboktakin
مي دونم به خاطر اشتباهات گذشتم بوده . همون روز اول كه از خونه رفت بهترين كار همين بود كه مي رفتم و مسالمت آميز طلاق مي گرفتم . شايد اونوقت بعد يه مدت پشيمون مي شد و بر مي گشت ولي الان به خاطر اينكه يك ماه سر دووندمش ازم متنفره و مي خواد انتقام بگيره .
اينم نتيجه صبر يه ماهه من بود .
سبکتکین عزیز ! بهت راهنمایی کردن و گفتن صبر کن . درسته. اما در کنارش گفتن هیچکاری به کارش نداشته باش تماس نگیر و... . آخه این چه جور صبر کردنیه که رفتی دسته گل گرفتی التماسش کردی و... . اینقدر نگو صبر کردم. تو کار خودتو کردی. صبر کجا بود؟
واقعا ادم نمیدونه چی باید بگه.:302:
RE: ( کمک کنید تغییر کنم >>> (شوهرم تركم كرده و ......... )
عزيز من فقط ميتونم بهت بگم توكلت به خدا باشه
بعدشم تو ميتوني روپاي خودت وايسي .تحصيلكرده اي .كار ميكني
شوهرت اگه خودش نخواد راضي نمي شه
فقط خودش بايد بخواد كه برگرده به زندگي
از كسيم نترس
هر چي خدا بخواد همون ميشه
تو تلاش خودتو كردي
:72::72::72::72::72:
RE: ( کمک کنید تغییر کنم >>> (شوهرم تركم كرده و ......... )
سبکتگین جان سلام.
متاسفم که اینقد غمگینی و شرایط سختی را می گذرونی. سرزنش خودت یا همسرت و دنبال مقصر گشتن و ... راه به جایی نمی بره.
در شرایط موجود ایشون قصدش طلاق است. احتمالا هم می خواهند مهریه و حق و حقوق شما را ندهند یا بخشی از آن را بدهند. شما بخاطر مساله ای که ازش ترس داری و مدارکش هم موجود است ( حتی اگر قانونی چیزی متوجه شما نباشه یا مجازاتش خفیف باشه، شما از آبرو و شرایط خانواده می ترسی )، مجبوری که همه چیز را قبول کنی. پس شنبه صبح با ایشون برو دفتر وکیلش. موافقتت را اعلام کن و برای عقدنامه هم یک درخواست جدید بدهید.
بعد هم یک مسافرت چند روزه برو و وقتی برگشتی یک سبک تکین جدید باش و زندگی ات را از نو شروع کن. چاره ای نیست.
به فکر اصلاح خودت و مشاوره ی بلند مدت باش.
اگر مساله ی ترس شما از خانواده و شرایطی که گفتی نبود و مدارکی از ارتباطتون با اون آقا نداشتند شاید می شد کاری کرد یا طلاق را حداقل به تعویق انداخت.
زندگی به آخر نرسیده. خیلی ها با دردهایی بدتر از درد شما دارند زندگی می کنند. اینقدر خودت را سرزنش نکن.
RE: ( کمک کنید تغییر کنم >>> (شوهرم تركم كرده و ......... )
سلام عزیز دلم :72:
آروم باش ..
آروم ، آروم ، آروم ...
نترس سبکتکین خوب من ..
هیشکی نمی تونه به تو آسیب بزنه عزیز دلم ..
هیشکی از غصه خوردن تو خوشحال نمی شه عزیز دل من ..
تو خوبی و غیر از این چیزی نیست .
توی خوب بودن خودت شک نکن ..
توی دوست داشتنی بودن خودت تردید نکن ..
تو پر از محبتی و پر از عاطفه ..
همه چیز درست می شه گل من .. همه چیز ..
«درست» همیشه اون چیزی نیست که ما فکر می کنیم ..
گاهی باید خودتو به جریان آب بسپری و اجازه بدی آب تو رو با خودش ببره ..
اینکارو بکن خوب من ..
نه به خاطر هیچ کس ..
فقط به خاطر خودت ..
و
به خاطر همه ی ارزشهای خودت ..
و به خاطر همه ی اون چیزی که سرمایه ی وجودته ..
فقط به خاطر سبکتکین ..
نه به خاطر همسر ..
نه به خاطر مادر..
نه به خاطر پدر ..
نه به خاطر برادر ..
و نه به خاطر هیچ کس دیگه ای ..
فقط و فقط به خاطر خودت ..
به خاطر سبکتکین که یک انسانه ..
یک انسان ارزشمند و دوست داشتنی ..
حتی اگه اشتباهاتی داره ..
مثل همه ی انسانهای با ارزش دیگه ..
نترس عزیز دلم ..
کی می تونه مدعی باشه هیچ اشتباهی نداشته ..
یا دیگه هیچ وقت اشتباه نخواهد کرد ..
یا دیگه یه عقل کل شده ..
دست از تلاش بردار عزیز دلم ..
کمی از فکر و خیال دست بکش نازنین من ..
خیلی خسته ای ..
روی شونه هات فشار زیادی وجود داره ..
بزارشون زمین .. و آروم باش ...
زندگی جریان داره ..
با همه سختیهاش ..
با همه ی تلخیها و شیرینیهاش ..
چه بخوای و چه نخوای ..
چه باشی و چه نباشی ..
...
زندگی در همین دیروز و در همین لحظه خلاصه نشده ..
هزار راه نرفته وجود داره ..
.. آروم باش دوست من ..
آروم .. آروم .. آروم ..
:72::72:
RE: ( کمک کنید تغییر کنم >>> (شوهرم تركم كرده و ......... )
واقعا میخوام بگم من از این وضعیت که یک مراجع رو اینقدر سرزنش می کنید تو بدترین روزهای زندگیش بسیار دلگیر شدم !