نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
بهترین کار رو می کنی
اگه بعد از گذشت 4 سال نتونسته روح شما را ارضا کنه اگر نامزدی شما به مرحله ازدواج برسه مطمئنا به خیانت ختم خواهد شد چون آدم نمی تونه برای همیشه روی نیازهاش درپوش بگذاره
این جدایی نه تنها نامردی نیست بلکه یک مرد می خو اهد تا مردانه حرف دلش را بزند و بی اعتنا به همه این تهدیدها به خدا تکیه کند
برای ایشان هم نگران نباش، خدا همه بنده هاش رو دوست داره و حواسش به همه ما هست.
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط mta
چجوری باید تلاش كنم؟ چجوری شروع كنم؟
فرصت بدم آخرش میخواد چی بشه؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahar100
سلام
من این كارو كلاس نمیدونم. ولی یه دختر باید توانایی اینو داشته باشه كه شوهرشو جذب كنه. اگه نتونه خودش شوهرشو جذب كنه مسلما دیگران جذبش می‌كنند.
شما از كجا میدونید كه یه دختر خوب حتما به من جواب رد میده؟ شاید جوابش مثبت باشه، برام مهم نیست كه تجربه ازدواج داشته باشه.
هدف من ارضای حس برتری نیست. من درپی كسی هستم كه عاشقش باشم، همین.
اگه راهی وجود داشت كه بتونم عاشق نامزد فعلیم بشم حتما این راهو میرفتم.
اگه این راه وجود داره كجاست؟ به من نشون بدید.
ابوذر سلام
راستش نمیخواستم دیگه به این تاپیک جوابی بدم ولی با این جوابت حس کردم میخوای تلاش کنی خوب حالا شد:104:
((من این كارو كلاس نمیدونم. ولی یه دختر باید توانایی اینو داشته باشه كه شوهرشو جذب كنه. اگه نتونه خودش شوهرشو جذب كنه مسلما دیگران جذبش می‌كنند.))
بله یه دختر باید بلد باشه ولی اون گناهش بی مهارتیش ههست اون نمیدونه همین ابراز علاقه زیادی همین دست یافتنی بودش هم حتی ناخوداگاه داره شمارو فراری میده میدونی چون براش تقلا نمیکنی خوب این سخت نیست باید مهارت هارو یاد بگیره اگه خواستی ادامه بدی حتما" راهکارهاش بهت میگم
2-((قبل از او من یک دختر دیگر را میخواستم اما خانواده امم مخالفت کردند و با وعده ی پشتیبانی مالی مرا راضی کردند که با این دختر یعنی نامزد فعلیم ازدواج کنم.)) خوب شاید الان سریع موضع بگیری مقابل حرفم ولی برو خیلی عمیق فکر کن تو یکی دیگرو میخواستی حالا همش درگیری تو مقایسه یعنی همه حرکات همسرت با اون مقایسه میکنی هرچند گاهی حرکات همسرت حتی بهتره ولی تو اونو یکیو خوب میدونی واسه همین از همسرت فاصله میگیری (ببین خود من تو این وضع بودم با اینکه موقعیت همسرم از هر لحاظ خوب بود ولی حتی توی نوع غذا خوردنش باهاش مشکل داشتم اخه همسرم خیلی مرتب غذا میخوره ولی دوستم خیلی شلخته بازی میکرد منم چون اونو دوست داشتم حتی از اتو کشیده بودن همسرم بدم میومد حالا خودت بگو کدوم بهتره؟؟؟ میدونی من الان اینارو فهمیدم و طبیعی میدونم توام انکار کنی ولی واقعیت اینه))
((شما از كجا میدونید كه یه دختر خوب حتما به من جواب رد میده؟ شاید جوابش مثبت باشه، برام مهم نیست كه تجربه ازدواج داشته باشه. ))
میدونی از کجا میدونم از اونجایی که ادم ترجیح میده لباس نو بخره نه دست دوم البته از همه دوستای مطلقمون عذر خواهی میکنم ولی این واقعیت ماست نمیگم استثنا نیست هست ولی تو 100 تا دختر چقدر احتمال؟؟؟.میگی برام مهم نیست تجربه داشته باشه خوب چون خودتم اونموقوع بار دومت ولی هم خودت میدونی هم همه وقتی دونفر از هم جدا میشن هردونفر گیرها و بی مهارتی هایی داشتن حالا درصد داره خوب از کجا میدونی انتخاب تو جزو اون دستس که درصدش کمه؟از کجا میدونی به نقطه ای مثل الان نمیرسی یا حتی بدتر از الان؟ تو به چه منطقی میخوای طرفت انتخاب کنی که ایده الت بشه؟؟؟ خوب پسر خوب بازسازی یه خونه که نیاز به رنگ داره ولی میدونی فونداسیونش محکم بهتر از خرید یه خونه به ظاهر قشنگه که نمیدونی سازش چیه!!!!!
میدونی الان مثل کسی هستی که پر انرژی دنبال پریدن تو یه دریای پر از موج میخواد تفریح کن ولی وقتی دوساعت از موج سواریش گذشت میشه یه ادم خسته که دنبال یه ساحل اروم باور کن تفاوت دوستی ازدواج مثل همینه تو دوستی عاشق اون شیطنت و هیجان ولی بعد ازدواج دنبال یه ساحل امن و اروم میگردی
((هدف من ارضای حس برتری نیست. من درپی كسی هستم كه عاشقش باشم، همین.
اگه راهی وجود داشت كه بتونم عاشق نامزد فعلیم بشم حتما این راهو میرفتم.
اگه این راه وجود داره كجاست؟ به من نشون بدید))
میگی دنبال کسی هستی که عاشقش باشی سوال؟
اون فرد باید چه جوری باشه که عاشقش بشی خیلی ریز برو تو دیتیل داستان با مثال بگو و سعی کن نخوای عکس خصوصیات همسر فعلیت بگی فکر کن اون الان نیست تعریفت از یه زنی که درگیر عشقت میکنه چیه
بگو تا راهش پیدا کنیم
یکمم از شرایط خودت بگو فکر میکنی موقعیت ویژت چیه که الان همسرت عاشقته فقط منصف باش.
نوشته‌هایی كه به رنگ قرمز نوشتمو نامزدم نداره:نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahar100
خوشكل باشه، سفید مفید باشه، مثل عروسك خیمه شب بازی نباشه كه از خودش حركتی نداره، خانواده‌ی خوب و با شخصیتی داشته باشه، باوفا و عفیف باشه. خودشو نگیره. مغرور و خودخواه نباشه. منو دوست داشته باشه و من هم دوستش داشته باشم
ویژگیهایی كه باعث شد همسرم منو به دیگر خواستگاراش ترجیح بده اینا بود:نقل قول:
یکمم از شرایط خودت بگو فکر میکنی موقعیت ویژت چیه که الان همسرت عاشقته فقط منصف باش.
سطح تحصیلاتم
پسر سربه زیزی بودم و اهل مردم آزاری و الافی نبودم. بیكار نبودم، یه كار فنی داشتم هرچند كه درآمد زیادی نداشت اما همین باعث میشد مردم منو آدم با عرضه‌ای بدونند. قیافه‌ام نسبتا خوب بود و خوشتیب بودم.
بابام كارمند بود و مردم اونو آدم باشخصیتی میدونند. اون عرب بود و من فارس بودم، هرچند این دلیل منطقی نیست ولی بی تأثیر هم نبود. سطح درآمد خانواده‌ام متوسط به بالا بود. سنجیده و منطقی حرف میزدم و از مشاجره و جر و بحث دوری میكردم.
نقل قول:
تو یکی دیگرو میخواستی حالا همش درگیری تو مقایسه یعنی همه حرکات همسرت با اون مقایسه میکنی هرچند گاهی حرکات همسرت حتی بهتره ولی تو اونو یکیو خوب میدونی واسه همین از همسرت فاصله میگیری
مهمترین ویژگیهایی كه اون داشت ولی همسرم نداره ظاهر و اخلاقش بود. از ظاهر و اندام همسرم خیلی بدم میاد، وقتی نگاش می‌كنم حالم بهم میخوره. این حتی از اخلاقش هم برام مهمتره اگه از ظاهرش خوشم میومد با همه‌چیزش میساختم. ولی این موضوعو هیچ‌جا مطرح نمیكنم، اگه بریم دادگاه، اخلاقشو بهونه قرار میدم، از ظاهرش ایراد نمیگیرم.
آقای محترم بهتره جدا بشین. اینجوری من جای همسرتون احساس بدی کردم.
ظاهر همسرتون مهم هست . چرا از اول یادتون نبود؟
سعی کنید که اگر از ایشون جدا شدید اگر تا آخر عمر هم تنها موندید.
دیگه همچین کاری رو تکرار نکنید. حتی اگه خورشید رو در دست راستتون
و ماه رو در دست چپتون قرار دادند.
یه جورایی تو كار انجام شده قرار گرفته بودم،نقل قول:
نوشته اصلی توسط 100maah
یه روز به خانواده‌ام خبر دادم كه من به فلانی علاقه‌مند شدم، انتظار داشتم اونا هم با من موافق باشند ولی اینطور نشد اونا با من مخالفت كردند گفتند اون دختر خوبی نیست خانواده خوبی نداره و از این حرفا، بالاخره منو راضی كردند كه اون دخترو بی‌خیال بشم و خودشون برام یه دختر خوب پیدا كنند. فردای اون روز به من گفتند فلانی دختر خوبیه، خانواده‌اش هم آدمای خوبی هستند برو ببین و نظرتو بگو. اولش من قبول نكردم چون میدونستم تو یه روستای كوچیك نمیشه همینطوری به دیدن دختری بری و اینو به حساب خواستگاری میذارن و اگه جوابت منفی باشه دختره جلوی خانواده و هم محلی‌هاش شرمنده میشه. اما از اونجایی كه مادرم زیاد ازش تعریف كرده بود فكر میكردم باید دختر خوشكلی باشه و با خواهرم به خونه‌شون رفتیم. بعد از اینكه دختره‌رو دیدم خواهرم نظرمو پرسید، من هم با اشاره بهش فهموندم كه نظرم منفیه. اما بعدش به این فكر كردم كه برادرای اون دختر تقریبا با من دوست هستند و اگه جوابم منفی باشه دیگه نمیتونم تو چشم اونا نگاه كنم.
بعد از چند دقیقه دختر برامون چای آورد و من به صورتش نگاه كردم به دلم نشست. هرچند خیلی جذاب نبود ولی قابل قبول بود. این شد كه به خواهرم اشاره كردم كه جوابم مثبته.
فردای اون روز با هم عقد كردیم. بعد از چند روز اون دختر اولی كه خودم انتخابش كرده بودمو دیدم، خیلی جذاب بود. از همون موقع پشیمانی یقه‌مو گرفت. دیگه هیچ وقت نتونستم به همسرم دل ببندم. اینو به خودش میگفتم ولی اون اوایل به خانواده‌ش انتقال نمیداد. تا اینكه طاقتش طاق شد و بقیه‌ی ماجرا.
4 سال بازی با زندگی یک دختر ساده و نه چندان زیبای روستایی !!!!!!!!!!
می دونی زندگی بعد از این چقد برای اون دختر سخت می شه؟ دختری که در فرهنگش و محل زندگیش به قول شما یک خواستگاری ساده روی آبروش و آینده اش موثر است، حالا با این 4 سال زندگی و مهر طلاق بر زندگیش ....
این حرفها را نگفتم که جدا نشید. شما به این جدایی مصر هستید و دلایل خودتون را دارید. ولی کاش این فکرها را روز اول می کردید. کاش دوستانی که این تاپیکها را می خونند شب نرن خواستگاری و فردا از خجالت برادر و دوست و آشنا عقد کنند و ...
با زندگی دخترها اینجوری بازی نکنید. تو رو خدا یک کم مرد باشید.
دختری که در 13 صفحه تاپیکتون ایرادی جز ظاهرش بهش نگرفتید. ظاهری که کسی از شما مخفی نکرده بود و مقصر این انتخاب شما بودید.
از ته دلم برای اون دختر آرزوی صبر و خوشبختی می کنم. دختری که بازیچه و قربانی ندانم کاری شما شد.
:برادرم سلام
نوشته‌هایی كه به رنگ قرمز نوشتمو نامزدم نداره:
((خوشكل باشه، سفید مفید باشه، مثل عروسك خیمه شب بازی نباشه كه از خودش حركتی نداره، خانواده‌ی خوب و با شخصیتی داشته باشه، باوفا و عفیف باشه. خودشو نگیره. مغرور و خودخواه نباشه. منو دوست داشته باشه و من هم دوستش داشته باشم))
[color=#000000] خوب این معیارها خوبه ولی کافی نیست . ببین اول میخوام بهت یه جمله بگم : از نقاش ایراد میگیری یا از نقاشی !!!!! اگه سفید مفید بودن خیلی زیبایی بود یه سری بیا تهران میبینی یه عالمه دختر خوشگل موشگل میرن حمام افتاب !!!! :311: خوب پس سخت نگیر ببین اون خوصیات خوب زیادی داره حالا ایراداتی هم داره که تک تک باهم بررسی میکنیم و با ارامش میتونی انتخاب کنی
گفتی مثل عروسک خیمه شب بازی نباشه !!! یکم برام باز کن منظورت نگرفتم
گفتی خانواده خوب و با شخصیت خوب برادر عزیز من وقتی دونفر که هم نژاد هستن ولی واسه دوتا شهر متفاوت هستن باهم ازدواج میکنن کلی رفتارها و فرهنگشون باهم متفاوت حتی دوتا ادم که واسه یه شهر هم هستن اینجوریه وای ی ی ی ی به وقتی که دوتا نژاد متفاوت باشن لزوما" هم این نیست عرب بهتر یا عجم هرکدوم فرهنگی دارن به کارهایی میگن خوب که شما میگی بد مثلا" اسم اون چیزیو که اونا میذارن غیرت ما میذاریم تعصب خوب حالا کدوم راست میگیم؟؟؟؟؟ ببین دختری که اینقدر دوست داره سعی میکنه خودش باهات وفق بده خوب این یک طرفه نیست توام باید خودت وفق بدی
((مهمترین ویژگیهایی كه اون داشت ولی همسرم نداره ظاهر و اخلاقش بود. از ظاهر و اندام همسرم خیلی بدم میاد، وقتی نگاش می‌كنم حالم بهم میخوره. این حتی از اخلاقش هم برام مهمتره اگه از ظاهرش خوشم میومد با همه‌چیزش میساختم. ولی این موضوعو هیچ‌جا مطرح نمیكنم، اگه بریم دادگاه، اخلاقشو بهونه قرار میدم، از ظاهرش ایراد نمیگیرم. )) واما رسیدیم به مهمترین و علت همه این مسایل . خوب مشکلت و کاملا" فهمیدم از لحاظ ظاهری و جنسی ترغیبت نمی کنه خوب این راه حلش سادس برادر من . میتونیم بهت یک عالمه راه بدیم که اینا حل بشه چهرشم که میگی بد نیست میمونه اندام و ظاهرش والا اگه الان نامزدت بدی دست من با نیم ساعت وقت گذاشتن میکنمش مثل انجلیناجولی کاری نداره که خوب تفلی بلد نیست اینم هزار تا راه داره که اگه خواستی باهاش ادامه بدی بگو یادت میدم
ببین چهره تیپ ظاهر اندام همه و همه مهم ولی شاید بخندی چون تجربه زندگی نداری وقتی بری زیر یه سقف اینقدر زود برات عادی میشه . میخوام برات خیلی خواهرانه بگم ببین مثلا" همسرم خودم هم به عنوان یه پسر خیلی خوش چهره هست هم خوشتیپ و اندام تا جایی که اغلب کسایی که دیدنش همش بهم میگن و حتی گاهی به شوخی بهم میگن ازت خیلی خوشگلتره البته راستم میگن ازمن خیلی نازتره ولی بنظرت من چهقدر با چهرش تو زندگی درگیرم؟ لذت زیباییش شاید بجرات بگم دیگران 2 برابر من میبرن حالا از دید اون ببین من یه چهره معمولی دارم حالا اون چقدر لذت چهره من میبره ؟؟ چه قدر لذت اخلاق من میبره؟؟؟ ببین همه خوبی ها تو یک نفر که جمع نمیشه من خیلی خیلی ساده میتونم چهرم خیلی خیلی زیباترم کنم همه خانومها هم بلدن ولی بنظرت به همین سادگی اخلاقمم زیبا میشه؟ یا من خیلی خیلی ساده میتونم با یه هدیه لباسی که میخوام همسرم بپوشه ولی به همون سادگی هم میتونم رفتارش بدلخواه خودم کنم . ببین اینارو برات گفتم که یکم عمیق تر فکر کنی اوایل ازدواجمون گاهی ادما از رو حسادت شوخی و ... میومدن جلو همسرم مثلا" میگفتن سیا سوخته( حالا والا من سیا نیستم زشتم نیستم) یا میگفتن شوهرت عین عروسک یا قدش چقدر بلندتر از تو هستش .... و همسرم فقط نیگاشون میکرد خیلی جدی میگفت اگه حتی یکم زنم با اینی که هست فرق داشت چهره و قدش هیچوقت نمیگرفتمش همین.بعدشم به من میگفت ببین چه قدر اینا فکراشون کوتاه و سطحی اینا به نقش ایراد میگیرن یا به نقاش !!!.راستش الان بعد 4 سال معنی این حرف هارو میفهمم
میگی زیبایی چه تضمینی هست اگه با یه دختر خیلی زیبا باشی یهو بعد یه اتفاق مثل مریضی و تصادف و ... نشه خیلی زشت . یه دختر خیلی خوش اندام بعد بارداری نشه افتضاح !!!! واقعا" چه تضمینیه
ببین راه حل مسایلت سخت نیست ولی این مشکل اینقدر تو خودت ریختیو روت نشده به کسی مطرح کنی و مرتب بهانه های مختلف دیگه گرفتی که خسته ای و فکر میکنی مسایلت لا ینحل یکم به حرفام خوب فکر کن
واما راجع به اخلاقش بگو گیر اخلاقش کجاست؟؟؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahra100
عروسك خیمه شب بازی از خودش هیچ حركتی نداره، بواسطه‌ی حركتی كه بازیگر بهش میده حركت می‌كنه. مثل آدمایی كه هویت ندارند هیچ هدفی تو زندگیشون ندارند. من همسرموو اینجور آدمی میدونم. چون هیچ وقت ندیدم كار برای آینده‌ش انجام بده. یاحداقل به یه كاری علاقه نشون بده. در كل آدم سردیه
باید باور كنم؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahra100
مهم اینه كه دو طرف عاشق هم باشند. »زیبایی« همه چیز نیست اما میتونه دلیلی برای عاشق شدن باشهنقل قول:
نوشته اصلی توسط sahar100
این درست نیست، من با همه خیلی چیزاش مشكل دارم، با اخلاقش، با ظاهرش با اندامش همه‌اینا رو به خودش هم گفتم خانواده‌ش هم مطلع شده‌اند.اخلاق كه میگم شامل خیلی چیزا میشه خنگه بی ذوقه حرف حالیش نمیشه، انتظارات بی مورد داره. سرده. منو درك نمیكنه، ارزش منو با پول میسنجه.نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahra100
حتی ذره‌ای علاقه بهش ندارم. آدم مغرور و متكبری هم نیستم كه خودمو بالا بگیرم. ولی نمیتونم بهش دل ببندم. دست خودم نیست شاید اگه راهی وجود داشته باشه كه خر بشم بتونم عاشقش بشم.
ابوذر سلام
ما ادمها برای تصمیماتمون مختاریم.شاید اگه رابطه شما یک رابطه 4 ماهه بود نه 4 ساله نظر شخصیم این بود که ازین رابطه بیای بیرون ولی الان 4 ساله برای این رابطه هزینه مادی و معنوی و زمانی کردی و فقط منطق حکم فرمای رابطه شما نیست احساس هم درگیر این رابطس حالا حد کمتر برای شما و حد بیشتر برای اون.
در رابطه با سوالت :sahra100 نوشته است:
والا اگه الان نامزدت بدی دست من با نیم ساعت وقت گذاشتن میکنمش مثل انجلیناجولی
باید باور كنم؟ بله باید باور کنی تغییر اندام و ظاهر فرد کار بسیار سادیه مخصوصا" وقتی طرفت دوست داره و یه دختر و بهتره اینم بدونی چهره های سبزه بعد یکم ارایش بسیار زیبا تر میشن
میگی زیبایی چه تضمینی هست اگه با یه دختر خیلی زیبا باشی یهو بعد یه اتفاق مثل مریضی و تصادف و ... نشه خیلی زشت . یه دختر خیلی خوش اندام بعد بارداری نشه افتضاح !!!! واقعا" چه تضمینیه
مهم اینه كه دو طرف عاشق هم باشند. »زیبایی« همه چیز نیست اما میتونه دلیلی برای عاشق شدن باشه
افرین حرف قشنگی زدی مهم اینکه دوطرف عاشق هم باشن و زیبایی میتونی دلیلی برای این عاشق شدن باشه خوب الان شما تو مرحله انتخاب نیستی که. تو میتونی الان نامزدت بسمت این زیبایی سوق بدی راهکارهاش تو پست های بعدی برات میگم و در عین حال بدون رابطه ای که مبنای مهم شکل گیریش مواردی از این دست باشه خیلی پایدار نیست چون خانوم ها تو دوره های مختلف سنی اندام و چهرشون تغییرات زیادی داره
واما راجع به مورد اخر برای قضاوت بهتر یکم راجع به سنش تحصیلاتش شغلش علایقش برام بگو
اینو بدون قبل از طلاق هزار راه نرفته وجود داره و ساده ترین راه و البته پر ضررترینش طلاق هست !!!!