نوشته اصلی توسط محمدابراهيمي
سلام خواهر خوب مهربان دلسو ز خانم غزاله سوال از شما
1_احساسات خود را وقتي خيلي شديد مي شوند چگونه كنترل مي كنيد احساس غم خشم نا اميدي نگراني خوشحالي
چه سوال سختي...
وقتي غمگين و نا اميد بشم سكوت ميكنم و با كسي حرف نميزنم... خوشحال باشم كه عالم و ادم رو باخبر ميكنم و به همه خبر خوش ميدم...وقتي هم كه عصباني بشم خب پاچه طرفي رو كه عصبانيم كرده ميگيرم:311:
2_دوست داري كجا بري كه تا حالا نرفتي
رم ايتاليا...
3_يك جمله درباره محمد ابراهيمي و خانم مهتاب بگويد
محمد اقا گل گلاب تالار و مهتاب هم خانم هميشه نگران تالار...شوخي كردم ناراحت نشي...دوست گل خودمه...
4_يك جمله درباره مدير همدردي و اقاي كيوان بگويد
اقا قرار شد سوال تكراري نپرسي ديگه!!!
5_جذاب ترين خاطرهاي كه از كودكي به خاطر داري چيه
اولين و اخرين باري كه از مادرم كتك خوردم وقتي بود كه سر بازي با خواهرم با لگد زدم به دستش و انگشتش به عقب تا شد...خواهرم هم خيلي ضعيف بود از درد به خودش ميپيچيد كه مامانم رسيد و دو سه تا كشيده ابدار به من زد...هيچ وقت يادم نميره...از طرفي دلم براي خواهرم ميسوخت و از طرفي هم از درد سيلي ها دلم ميخواست بكشمش...:311:
6_يك ضرب المثل بگويد
دوري و دوستي
7_دوست داري نفر بعد صندلي داغ چه باشد
مدير همدردي
8_يك بيت شعر قشنگ بگويد
من بيشتر از يه بيت برات مينويسم
ای دریــده پوستیــن یوسـفــان
گرگ بر خیزی از این خواب گران
گشتـه گرگان یك به یك خوهای تو
مـیدرانند از غضب اعضــای تـو
زانچـه میبافی همـــه روزه بپـوش
زانچه میكاری همه سالـه بپــوش
گـر زخاری خستـهای ،خود كشته ای
ور حـریر و قز دری ،خود رشته ای
چـون ز دستت زخم بر مظلوم رست
آن درختی گشت وزآن زقوم رست
این سخن های چــو مار و كژدمت
مـار و كـژدم گردد و گیـرد دمت
9_منطقي ترين فرد تو تالار معرفي كنيد
كيوان
اميدوارم هميشه موفق باشيد:72::72::72: