هی از تو می نویسم و تو پاک می کنی
سخت است روی کشتی تو ناخدا شدن
نمایش نسخه قابل چاپ
هی از تو می نویسم و تو پاک می کنی
سخت است روی کشتی تو ناخدا شدن
نفس نفس تو سینه عطر نفس های شماست
اگر که قابل بدونید ، خونه دل جای شماست
تو را روی گلبرگها مینویسم
در آغاز و در انتها مینویسم
در خط به خط دفترهای مشقم
تو را گرچه من بود ، ما مینویسم
ماییم و آب دیده در کنج غم خزیده/خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن
نیمه شب ها خواب می بینم تو را
نیمه شب ها، نیمه شب ها با منی
صبح ها تعبیر خوابم مرده است
باز می بینم که با من دشمنی
يک پند ز من بشنو خواهي نشوي رسوا
من خمره افيونم زنهار سرم مگشا
این دل و این موجهای وحشی دریا
آبره عاشقی گدار ندارد
دل من رای تو دارد سر سیمای تو دارد/رخ فرسوده ی زردم غم سیمای تو دارد
دل نیست کبوتر که دگر بار نشیند/از گوشه ی بامی که پریدیم پریدیم
ما چو زنبوریم و قالب ها چو موم
خانه خانه کرده قالب را چو موم
باده از ما مست شد نی ما ازاو
قالب از ما هست شد نی ما از او