دردم از یار است و درمان تیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
نمایش نسخه قابل چاپ
دردم از یار است و درمان تیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
ما محرمان خلوت انسیم غم مخور
با یاراشنا سخن اشنا بگو
وگر کمین بگشاید غمی زگوشه دل
حریم درگه پیر مغان پناهت بس
سرود مجلس جمشید گفته اند این بود
که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند
در دلم چيزي فرو ريخت ، مثل يك شهاب ترديد
آذرخشي شد و باريد ، پاره پاره ، تن خورشيد
درخت سبز دنیای تو بودم
و مغرور از تماشای تو بودم
چه می شد لحظه هیزم شکستن
تو من بودی و من جای تو بودم!
" من متاسفانه پست shd جان و توی ادامه لیست نمی بینم و از طریق صفحه ی ارسال ها پاسخ پروفایلشون جواب مشاعرشونو دیدم ! "
shad نوشته :
درخت سبز دنیای تو بودم و مغرور از تماشای تو بودم
چه می شد لحظه هیزم شکستن تو من بودی و من جای تو بودم!
و پاسخ من :
میرم از شهر تو با یه کوله باره خاطره
دل من مونده پیشت ٰ گرچه باهام مسافره
هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست
ما زفلک آمدیم عزم تماشا کراست
تا توانی بنده شو سلطان مباش
زخم کش چون گوی شو چوگان مباش
شبانه های بی تو یعنی حظور گریه
با من نبودن تو ، یعنی وفور گریه