اعضای خوب تالار جریمه خانم بی دل مشخص شد
اقای حامد عزیز نوبت در صندلی داغ تمام شد نوبت بعد صندلی داغ نوبت خانم بی دل در صندلی داغ است
:311::311:
نمایش نسخه قابل چاپ
اعضای خوب تالار جریمه خانم بی دل مشخص شد
اقای حامد عزیز نوبت در صندلی داغ تمام شد نوبت بعد صندلی داغ نوبت خانم بی دل در صندلی داغ است
:311::311:
پدر بزرگ! در آلاچیق کل کل، قربون صدقه نداشتیم ها !
اه اه اه ! کلی خودمونو کشتیم خانومهای دل نازک اینقدر برا هم غش و ضعف نرن. حالا این قربون صدقه های شما و امید خان رو کجای آلاچیق کل کلمون جا بدیم!
حالی به ادم میمونه؟ نه والله
احوالی به آدم میمونه؟ ...
خانم بی دل بعد از نوبت اقای حامد در صندلی داغ تمام شود نوبت شما در صندلی داغ است اماده باشید
خانم بی دل جواب پیام خصوصی وقت کردی جواب دهید ممنون
:311::311:
اعضای خوب تالار خانم بی دل فعلا قبول نکردند در صندلی داغ نوبت باشد ولی من سعی کردم ایشان در صندلی داغ نوبت در صندلی داغ قبول نکرد نفر بعد صندلی داغ یک نفر دیگر انتخاب می کنم
داداش omid65 شرمنده.دیگه به نیمه ی گمشده ات نمیرسی.آرزوهات به باد رفت.چون من امشب نرفتم حرم برات دعا کنم :311:
واااا اسفا.واااا حسرتا......داداشمون عذب اوقلی موند رو دستمون :311:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پدربزرگ
ادم یه بابا بزرگ مثه تو داشته باشه ، دیگه بابا مامان نمی خواد .
هــــــــــــــــــــــــ ـــــــورا:46::227::310:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط راحیل خانوم
راحیل خانم شما دیگه چرا ؟
برو ببین پدر بزرگ چی نوشته . فکر کنم دعای چند شب پیش شما مستجاب شده .:104::72::227::310:
پدربزرگ تو کجا بودی این همه مدت؟! ها ؟
خب به سلامتی omid65 جان یه شام عروسی افتادیم دیگه...
کاش یک ابسیلوم از شورو شوق تو برای ازدواج رو این آقا داداشای من داشتن..
فکر کنم دیگه نسل خانواده ما داره منقرض میشه..یعنی میشه یه روز منم عمه بشم؟؟؟؟
برای حل مشکل داداش شما ، لازمه که شما رو با پدربزرگ اشنا کنم.:311:
پدربزرگ ، نادیا
نادیا ، پدربزرگ
نقل قول:
نوشته اصلی توسط omid65
مگه من بنگاه همسریابی دارم که هرکی بی همسره به من معرفی میکنی.:311:
انقدر زور زدم این فامیلمون رو راضی کردم که قبول کردش .اوووووووووووووه خسته شدم.
قرار شد بیا تالار برای آشنایی .حالا موندم کجا باید هم دیگر رو ببینید . باغ آلاچیق که شلوغه
نمیشه هی بچه ها میان پیام بازرگانی میرن پارازیت میندازن.:311:
------------------------------------------------
بی بی بی بی بی دل چیه چشم نداری ما قربون صدقه هم بریم.
الهی فدای دل کوچولوی امید برم . امید جان چیا داری مایه تیله .
ماشین .ویلا . شرکت . زیرپله ای چیزی .
*************************************
پدربزرگ تالار نه!:302: شلوغه . خودم یه تاپیک باز میکنم:324:.
والا پدربزرگ زیر پله هم ندارم . به قول بچه ها سر سفره عشق داریم:43:. سقف بالا سرمون هم عشقه:43:.
ایشون که با این شرایط قاعدتا نباید مشکلی داشته باشن ، درسته؟:310:
راستی پدربزرگ ، ایشون که این همه تعریفشو میکنی به نازی دختره توی اواتارم هست؟
حالا مگه خودت به نازی پسر تو آواتورت هستی؟
ناز و ماز دیگه چیه امید جان
مایه تیله رو بچسب
فردا زنت بگه: امید غذا چی بخوریم؟ چی بپوشیم؟
میخوای بگی برو از تو یخچال اون عشقو بیار قاچش کنیم بخوریم؟
یا اون عشقو از تو کمد دربیار بپوشیم بریم بیرون؟؟؟؟؟؟
امیییییییییییییییییییییید بیدار شووووووووووووووووو:324:
http://www.sherv.net/cm/emoticons/sleep/waking-up.gif
نادیا خانم متوجه منظورم شدین؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط omid65
چندسااااااااااااااااااااا اااااااااااال پیش که من دیدم به نازیه دختره آواتار ( راحیل خانم ) بود
خیلی وقته ندیدمش .
اما شرایط رو قبول میکنه کی بهتر از تو . پسر به این خوشگلی به این نازی .
مهربونی .با استعداد. خلاق .غیرتی .
کاری . اون کاری نه ها این کاری .اون کاری به قول همکارامون یعنی کارکرده .:311:
داداش امید دلم نیومد زیاد ادامش بدم فدات .
اذیت میشی .نکه احساسی هستی
این فامیلمون حدد60 سالش میشه . اما به شرایطی که گفتی میخوره ها
خب قدم بعدی چیه ؟
خواستگاری ؟
خب بریم.:310::227::72:
چی 60 سالشه ؟
دست شما درد نکنه ، 60 سال ، من که سن نوه شو دارم . ای بابا.
عجب پدربزرگی هستی ها ، میخوای فامیل هاتو قالب کنی ؛ اصلا نخواستم
من دختر خواستم نه پیرزن
:311:
امید ،یعنی من هلاک اون پشتکارتم واسه ازدواج...فقط نمیدونم چرا اینجا انقدر پشتکار داریو واسه ماها شیری ،جلوی خانوادت که باید شیر باشی موشی!!!
چی ؟ شیر ؟ موش ؟ خانواده ؟ زن ؟ دختر؟
کی اصلا زن خواست ؟ چرا حرف تو دهن من میذارین؟
جای نگین ها ، اگه بابا مامانم بشنون...:302:
من از دست خانم بی دل ناراحت هستم اعضا تالار خانم بی دل من اذیت می کند
امییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییید!!!
بازم که تو رفتی تو تاپیک "خاطرات قشنگ من و همسرم"!!!
1000بار همه بهت گفتن دیگه اونجا نرو هی این خاطرات عشقولانرو نخون دلت هی قنج نره...
حالا واسه من میری اونجا خاطرات رو لایک هم میزنی؟؟؟
میکشممممممممممممممممممممم مممممممت
آقای محمد خان! شما وقتی ناراحتی ریسه میری از خنده؟ :311:
چرا خانوم بی دل شما رو اذیت کرده؟ بگو چیکار کرده تا جیزش کنیم.
===================================
چرا نره نادیا جان! بذار بره بچم یاد بگیره زنها از چی خوشحال میشن، فردا همینها رو برای خانومش انجام بده زندگیشون کلی عشقولانه باشه. پس بره توی تاپیکهای خیانت و کشت و کشتار و ... خوبه؟
خانم بی دل وقت کردی جواب پیام خصوصی بدهید
من از دست شما ناراحت هستم در تاپیک نمی گویم ممنون
خانم بی دل ترسیدی انتقام بگیرد
وای خدا زن که نگرفتم هیچی ، دشمن نصیبم شد:320::302::302:.
دیگه از ترس جونمم که شده باید برم باهاشون حرف بزنم.
امید ببینم چیکار میکنیا...
بی دل جون این امید میره اینجور تاپیکا خیال میکنه زندگی همش ازایناست..مگه نمیبینی همش میگه :
عشق میخوریم
عشق میپوشیم
خانم بی ددددددددددددددددددددددددل کجای بیا که محمد کبریت برداشته داره تالار رو آتیش میزنه .نقل قول:
نوشته اصلی توسط محمدابراهیمی
میگه خانم بی دل جواب پیام منو نمیده . بابا ازبس پست گذاشت آلاچیق پرشد جا نیست
برای واستادن. منکه رفتم بالای درخت سیب نشستم. الاناست که صاحبش پیداش بشه .
**********************
نادیا خانم جنگ دعوامعوا نداشتیما . :311:
من هوای امید جان رو دارم هرکی بهش چپ نگاه کنه خوبه ادامه بده نگاه کنه :311:
************************************
امید جان من که میدونم بهت زن نمیدن. بیا همین فامیلمون رو بدم بهت
خوش بختت میکنه ها مگه ما از زندگی خوش بختی نمیخوایم. خوب چی از این بهتر .:311:
خوشمله ها . فقط یکم صورتش چروک :311:شده اونم. بدی بکشن درست میشه .زیادم خرج نداره .
***************************
میبنم که بعضیا میان آلاچیق دلشون غش میره اما پست نمیزنند با اونکه آبی پرنگن.:311:
نادیا خانوم شما قدرت عشق رو دست کم گرفتین ، همش که پوشیدن و خوردن نیست .
نوشیدن ، دیدن هم هست ، مثلاً می تونم به دختره بگم عشق رو از تو عشق دونی در بیار بریز تو لیوان بخوریم ، تشنمه .
یا عشق باکس رو روشن کن فوتبال داره می خوام فوتبال تماشا کنم یا در زمانی که نی نی مون به دنیا میاد ، مای بی بی نمی خواد که عشق رو می پیچی در موضع مورد نظر ، خودش کارش رو انجام میده .
پس خواهش کاربرد عشق رو محدود به خوردن و پوشیدن نکنین.
.
.
.
.
پدر بزرگ ، معمولا و اصطلاحا میگن که پسرا میان و دخترا رو خوشبخت می کنن ، حالا کار من به جای رسیده که این پیرزنه بیاد منو خوشبخت کنه . ای خدا .
:311: :311: :311:
:311::311:
من برا داداشم یه دختر در نظر گرفته بودم انقد دست دست کرد تا پرید :302:
خیلی دختر خوبی بود.میدونستم اونم ته دلش داداشمو میخواد.هرچی بهش گفتم بابا این دختر خواستگار زیاد داره ها.میپره.به گوشش نرفت.بعد از سه ماه که آقا بله رو داد دیدم دخترمورد نظر در دسترس نمیباشد :302:
حالا هروقت خان داداش جون منو میبینه میگه ای بی عرضه.عرضه ی هیچ کاری رو نداری :311:
حالا آقا امید شمام یه کاری نکن که این دختر مورد نظر پدربزگ بپره ها :311:
کاش داداش واقعی من بودی تا خودم زنت میدادم :227: :310:
راحیل خانوم زبونم مو در اورد ، این کسی که پدربزرگ معرفی کرده ، یه پیرزنه :302: .
چرا نمی فهمین ؟
پدربزرگ می خواد با سر گرفتن این ازدواج منم مثه خودش پدربزرگ کنه .
بابا همین یه دونه پدر بزرگ بسه .
یه جوری می گین ، بپره ، انگار صد تا خواستگار داره ؟!
اصلاً شما درست می گین ، اگه سر سفره عقد ، به مرگ طبیعی :316:، (دور از جون فامیلهای پدربزرگ) پس از 60 سال سن بابرکت مرد ، من چیکار کنم ؟ ؟ ؟
دیگه چی جوری می تونه منو :311:(!!)خوشبخت کنه ؟
عجب غلطی کردیما ...
امید بیا برو با همین خانوم ازدواج کن
من شنیدم پولداره
داداش واقعی یا غیره واقعی نداره . زنش بدین بره دیگهنقل قول:
نوشته اصلی توسط راحیل خانوم
کشت مارو .
توجه توجه دوستان به گوش باشند . در همسایگی دختری مونده ای ترشیدهای چیزی دارید به
امید معرفی کنید زنش بدیم بره .فقط نگید ترشیده هستا.امید رو که میشناسید ناز میکنه
خواستین بیارین تالار 70 قلم آرایش کنید چین و چروک دیده نشه .از اون مانتو های
چسسسسسسسسسسسسب که مثل لباس غواصی میمانه تنش کنید.:311:
منوکه سنگ رو یخ کرد. انقدر التماس این فامیلمون رو کردم تا راضی شد.
آقا کلاس میزاره .:311:
آقا پدربزرگ ، این یه کیس رو بی خیال شو:316: . بابا سر سفره عقد می میره ، این تحمل این همه هیجان رو نداره :311:.
هر چقدر هم که میگن پولدار باشه ، ولی چی فایده داره ؟!؟ :302:
امید،زن می خوای چه کار؟ببین اینجا چقدر بهت توجه می شه.3/5 صفحه راجع به تو بحث شده.اگه زن بگیری تمام این
توجهات می پره ها.ببین من زن نگرفتم چقدر راحتم.هر شب خون دل می خورم.انقد خوشمزس.از من می شنوی زن
نگیر تا وقتی به سن من رسیدی خون دل بخوری.حسرت بخوری.زن نگیر.
چقد من از این الفاظ بدم میاد.نقل قول:
در همسایگی دختری مونده ای ترشیدهای چیزی دارید به
امید معرفی کنید زنش بدیم بره .فقط نگید ترشیده هستا.امید رو که میشناسید ناز میکنه
جون به جونمون کنن با تموم ادعامون بازم زن و دختر رو با چیزی شبیه گل کلم و هویج مقایسه میکنیم که موندنش باعث ترشی انداخته شدن میشه..
فقط ادعا....
متاسفم.
موفق باشید
با بهار موافقم..
ببخشید البته وسط کل کل و شادی انتقاد میکنمو اینو میگم ولی خانمهای زیادی اینجارو میخونن و حتما این لفظ رو نمیپسندند.
شوخی و خنده خیلی خوبه و انرزی مثبت بالایی میده و منم خیلی دوست دارم ولی یکمم رعایت بعضی چیزا بشه خیلیم بهتر میشه و همه شادترم میشن.
باتشکر
بهار خانم شما خانمی زیاد احساساتی نشو از این حرفهانقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار.زندگی
این ها مزاح کل کل هست . جدی نگیر .
...........
بچه های یه بوییییییییییییی میاد شما هم احساس میکنید .
بوییییییییییی ترشی میاد.:163::311:
پدربزرگ بهار راس میگه، لطفا... ..:305:
.
.
.
فرهنگ! خون دل هم پس خوشمزه اس آره ؟
یعنی تا رسیدن به سن شما باید صبر کنم تا به خون دل خوردن نائل بشم ؟
خب عزیزم ، من الان که می تونم زن بگیرم ، ولی خون دل رو باید چند سال صبر کنم تا بخوام بخورمش.
پس نتیجه می گیریم که راه و روش و سلوک شما از بیخ و بن مشکل داره ، مگه اینکه مقداری از اون خون دل رو به منم بدی تا بخورم. یه وقت نگی هر کی خون دل خودشو بخوره !!!:311::311:
امید دیگه همه نسبت به قضیه تو شرطی شدن
باور کن هرشب دارم خواب عروسی تورو میبینم
کلافه شدددددددددم
نرود میخ اهنین ....
این نشون دهنده همون نگاه سنتی اشتباهمونه که به زور یه لباس روشنفکری تنش کردیم.
شما خوش باش پدربزرگ...هیچ وقت این مسائل به من بصورت شخصی برنخورده...
و این حرفا نه دخترا رو بالا میبره نه پایین میزنه..فقط افکار اشتباه ذهن خود ادمو خراب میکنه مثه یه علف هرز تو یه باغچه..
مواظب باغچه ذهنتون باشین.
موفق باشی
چیزی نیست امید همش به اندازه فاصله بین دو المپیکه.چشم بهم بزنی تموم می شه.از حالا تمرین کن بتونی طلا بگیری.
البته طلا استعاره از ... است.
بهار راست می گه.مرز باریکی بین تمسخر و شوخی وجود داره.باید حواسمون باشه ازش رد نشیم.
دلم گرفته؟
نمیدونم....
خوشحالم؟؟
نمیدونم...
احتمالا قطب نمای احساسم از کار افتاده یا خراب شده!
یاد قدیما بخیر...
یک خارپشتی بود پدر بزرگ از ترس تیغاش میرفت بالای درخت ، دختری مهربون ، آنی و یک آغوش گرم ، نازنینی با
یک عروسک بغل گرفته ، حامدی با یاکریم ،پاییزانی با یک دنیا شلوغی و شیطنت ، چشمکی با یک دنیا شلوغی و
شادی ، فرشته ای مهربان با ترکه ای آلبالو در دستان پر مهرش و بهاری با یک دنیا شادی و انرژی مثبت...
راستی کجا هستن؟!
چه دوران خوب و خوشی...
فصلی تازه در تالار....
با تغییرات و موج های آن باید همگام شد
به قول آقا حامد
غصه نخور یا کریم دوباره می فرستیمت بری باغ :) اینجا هم که بحث ترشی و زن و ازدواج و شوهره! میفرستمت بری
آشپزخونه همدردی لا اقل یک دل سیر غذاهای خوشمزه بخوری
:72:
اشکمو در وردی بهار.
اولش پست omid65 رو دیدم فکر کردم آقای arash1348 هستن :D آخه فقط به آواتورش نگاه کردم
بعد که خوندمش تعجب کردم که چرا آقا آرش میخواد زن بگیره :311:
bahar.shadi راست میگه.من با این که اون موقع ها کمرنگ بودم و تو آلاچیق نبودم ولی بیشتر وقتا میومدم پستارو میوندم.قبلنا اینجا یه حال و هوای دیگه ای داشت:160:
دیشب خواب دیدم توی تالارم بعد تو همون خواب دیدم پیام خصوصی دارم کلی ذوق کردم :311: