-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
|
شبی نپرسی و روزی که دوستدارانم |
چگونه شب به سحر میبرند و روز به شام |
|
ببردی از دل من مهر، هر کجا صنميست |
مرا که قبله گرفتم، چه کار با اصنام |
|
به کام دل، نفسی با تو التماس منست |
بسا نفس که فرو رفت و بر نيامد کام |
|
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
|
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
|
|
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
|
آری شود ولیک به خون جگر شود |
|
شاید تکراریه ولی قشنگه.
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
معا شران گره از ز لف یا ر با ز کنید
شبی خوش است بدین قصه اش در ا ز کنید
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
حضو ر خلوت انس است و دوستان جمعند
و ان یکاد بخو انید و در فرا ز کنید
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
هم موسم بهار طرب خيز بگــــــــــذرد ،؛، هم فصل ناملايم پاييز بگــــــــــــــذرد
گر نا ملايمـــي به تو کرد از قـضـــــــــا ،؛، خود را مساز رنجه که اين نيز بگــذرد
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر
خرمن سوختگان را همه گو باد ببر
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
ای نسیم سحر ارا مگه یا ر کجاست
منزل ان مه عاشق کش عیا ر کجاست
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
اتش طو ر کجا موعد دیدار کجاست
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
سینه از اتش دل در غم جا نانه بسو خت
اتشی بود در این خانه که کاشا نه بسوخت
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
خلوت گزیده را به تما شا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
جا نا به حا جتی که تو را هست با خدا
کاخر دمی بپرس که ما را چه حا جت است
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش می باش
که نیستی است سرنجام هر تکامل که هست
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
دانی که چرا خدا تو را داده دو دست
من معتقدم که اندر آن سری است
با یک دست به کار خویش پردازی
با دست دگر ز دیگران گیری دست
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
حافظ! منشین بی مِی و معشوق زمانی | *** | کایّــام گل و یاســمــن و عید صیام است |
|
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
ناز کم کن که دراین باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
بر من قلم قضا چو بی من رانند | *** | پس نیک و بدش ز من چرا میدانند؟
|
دی بی من و امروز چو دی بی من و تو | *** | فردا به چه حجتم به داور خوانند؟ |
|
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
جا نا به حاجتی که تو را هست با خدا
کاخردمی بپرس که ما را چه حاجت است
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
مکن خیره بر زیردستان ستم ... که دستی است بالای دست تو هم |
|
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
اخر ا لامر گل کو زه گران خواهی شد
حا لیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
راهی بزن که اهی بر سا ز ان توان زد
شعری بخوان که با ان ر طل گران توان زد
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
دو ذره از یه بیت بیشتره :
" مگسی را کشتم
نه به این جرم که حیوان پلیدی است، بد است
و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است
طفل معصوم به دور سر من میچرخید،
به خیالش قندم
یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به این حد گندم!!!
ای دو صد نور به قبرش بارد؛
مگس خوبی بود...
من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد،
مگسی را کشتم ...!
زنده یاد حسین پناهی
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
به شکر انکه شکفتی به کام بخت ای گل
نسیم وصل ز مرغ سحر دریغ مدار
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
میا زا ر موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
آورد به یک زخمه، جهان را همه در رقص / خود جان و جهان نغمهی آن پردهنواز است
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
مرا به عشق تو اندیشه از ملامت نیست ... و گر کنند ملامت، نه بر من ِ تنهاست
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
عاشقی را شرط تنها نا له و فریاد نیست
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
غرق خون بود و نمی مرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسا نه ی شیرین و به خوابش کردم
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
یار مفروش به دنیا، که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
امدی جانم به قربانت ولی حالاچرا
بی وفاحالاکه من افتاده ام ازپاچرا
نوش دارویی وبعدازمرگ سهراب امدی
سنگ دل این زودترمی خواستی حالاچرا:72:
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
پير دردي كش ما گر چه ندارد زر و زور
خوش عطابخش و خطاپوش خدايي دارد
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
تا ز میخا نه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
باهرکه بگفتم که ترادوست شدم
شددشمن من وه که چه طالع دارم
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
خستگان را چو طلب باشد و قوت نبو د
گر تو بیدا د کنی شر ط مروت نبود
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
هواخواه توام جاناومیدانم که میدانی
که هم نادیده میبینی وهم ننوشته می خوانی:72:
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
دوری از من اما چه نزدیك دلهایمان
تو و من
دوریم اما دستانت در دستان من است
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
رفتی توخداپشت وپناهت به سلامت
بگذاربسوزددل من مساله ای نیست.
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
هر ان که جا نب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حا ل از بلا نگه دارد
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
کاش اگرگاه کمی لطف به هم می کردیم
مختصربودولی ساده وپنهانی بود.
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
اي سرو پاي بسته به آزادگي مناز
آزاده من كه دل از دنيا بريده ام