RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
خانم آنی عزیز
از همه راهنماییهاتون واقعا ممنونم.ممنونم که همیشه راهنماییم کردید و تنهام نگذاشتید.شما و سایر دوستان عزیزی که برام پست گذاشتید خیلی کمکم کردید.خیلی راهنماییم کردید.
تا قبل از این تاپیک و اوایل اون دیدم نسبت به طلاق چیز دیگه ای بود.خیلی ساده تر و راحت تر از جیزی که الان فکر می کنم.
تنها به مسایل مالی ان هم نه به صورت یه مشکل اساسی فکر می کردم.برام خیلی تعجب آور بود که بالهای صداقت عزیز با وجود شاغل بودن و خونه و ماشین داشتن و مشکلاتش می گفت:طلاق مزخرف ترین دوره در زندگی یک زنه.
شما خیلی دید منو باز کردید.ازتون یه دنیا ممنونم.همه راهنماییهاتون عالی و درست بوده.
از همون موقع که در مورد مسایل مالی بعد جدایی گفتید سعی کردم که تا جای ممکن پس انداز کنم.سعی کردم برای احتمال جدایی آمادگی در خودم ایجاد کنم و این فقط به خاطر راهنماییهای دلسوزانه و درست شما و سایر دوستان عزیزم بود.
چند هفته پیش بعد اون صحبت یه لحظه به برخورد اطرافیان و قضاوتشون و حرفهای خاله زنکیشون در صورت جداییم فکر کردم.یه لحظه خودم رو در موقعیت جدایی قرار دادم و دیدم تحمل این حرفها و نگاهها لااقل اولش برام خیلی سخته.تا بخوام عادت کنم...........خیلی سخته..........
و به سایر مشکلات فکر کردم.دیدم اگه الان این دوره مهر و محبت رو نگذرونم بعدا شدیدا هم از طرف خودم و شاید از طرف اطرافیان و در آینده فرزندانم محکوم بشم.
در مورد جلسه هم چند هفته پیش که می خواستم این کار رو بکنم اونقدر از زندگیم خسته بودم که واقعا نتیجش برام یا اصلاح زندگیم بود یا اتمام اون.می خواستم توی اون جلسه با شوهرم اتمام حجت کنم و....
و صحبتهای اون آشنای محترم منو به تامل بیشتر وا داشت.
و نهایتا دیدم به هر سختی باید این دوره رو هم بگذرونم.یه مدت تا جایی که بتونم سعی کنم سیاست جذبی داشته باشم.محبت کنم .مهربون باشم.سعیم رو می کنم و نتیجه اش رو به خدا واگذار می کنم.اگه زندگیم اصلاح بشه که عالیه و در غیر این صورت جایی برای افسوس نمیمونه.همیشه میدونم که من همه سعیم رو کردم.
از شما و سایر دوستان عزیز در تاپیکهای مختلف خوندم که طلاق آخرین راهه و قبلش باید راههای دیگه رو امتحان کرد .
و من الان دارم راه محبت رو امتحان می کنم که بعدا پشیمون نشم.
من قدردان همه راهنماییهای خوبتون هستم.باز هم راهنماییم کنید.سپاسگذارم.:72::72::72:
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
دوست خوبم خوشحال میشم اگر ما رو هم در جریان پیشرفتت قرار بدی!:43:
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
بابا بنده خدا کمک فوری خواسته شما 12 صفحه واسش پست زدین ؟
خانوم لب مطلب رو یهتون بگم:
یک مرد خیانت نمیکنه مگر اینکه نسبت به خانواده و همسرش احساس تعلق نداشته باشه
اینطور که من از پستتون فهمیدم مایلید زندگیتونو حفظ کنید چون اگر اینطور نبود مشاورده نمیکردید و همون کاری رو میکردید که یک خانوم عصبانی انجام میده با توجه به این موضوع مهم باید یک مرد رو از لحاظ روحی برگردونین سر خونه زندگیش هر چی که از یک جنس مخالف میخواد براش مهیا کنید
این یک پروسه زمان بره ولی مطمئنا پایان راه مرتون فقط مال خودتون خواهد بود
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
دوستان عزیز سلام
سال نو مبارک.دوباره اومدم تا از زندگیم بگم که روز به روز بدتر میشه.
عید هم اومد .حدود یک ماهی از تصمیم من مبنی بر تلاش بر حفظ زندگیم و سیاست جذبی داشتن می گذشت.در این مدت رفتار شوهرم یه ذره خیلی کم بهتر شده بود.البته خیلی کم و همچنان هیچ رابطه زناشویی نداشتیم.....
بعد عید علارغم خواست و خواهش من شوهرم فقط ما رو تا دم در خونه پدرم رسوند وحتی حاضر نشد برای یه تبریک عید 5 دقیقه به خونه پدرم بیاد.باورتون نمیشه که منو با 2 بچه کوچک در سرما دم در خونه پیاده کرد و همچین پاش رو روی گاز گذاشت که یه لحظه هم نبینتشون!
و من سر افکنده پیش خانواده و خواهر و برادر و.........به خونه وارد شدم.
و از فرداش من بودم که باید با شرمساری جواب فامیل رو می دادم که چرا عیده و تنهایی؟!!!!
و برای برگشت هم چند بار شرط کرد که کسی حق نداره برای خداحافظی ازت دم در بیاد.و خانواده من وسایلم رو زودتر دم در آوردند و به داخل رفتند.نمی دونید چقدر برام زجر آور بود...............
داغون بودم ولی فقط به خاطر سیاست جذبی داشتن علارغم میلم در طول این مدت هم باهاش خوب برخورد کردم و اصلا به روی خودم نیاوردم.
بعد 2 سال اون هم به خاطر خانواده خودش نه من ما رو به مسافرت برد.به شهری که منزل یکی از اقوامش بود و باورتون نمیشه در لحظه حرکت باهام کلی دعوا کرد که ساک زیاد برداشتم.در صورتی که من هیچ وسیله اضافی بر نداشته بودم.2 تا ساک برای 4 نفرمون بود و تا عصر باهام حرف نزد.
روز سوم سفر بود که می خواستم لباس بچه بزرگم رو عوض کنم و او گریه می کرد که نمی خواد.از طرفی لباسهاش کثیف بود و باید عوض می شد و من ظاهر تمیز و مرتب برام خیلی مهمه.باز هم باورتون نمیشه که جلوی خانوادش چه برخورد زشتی باهام کرد.یه دعوای شدید که برای چی میخوای لباس بچه رو عوض کنی ؟مگه می خواد بره عروسی؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
و همون لباسای قبلی رو براش پوشوند.نمی دونید چقدر سر افکنده شدم..........................نمی دونید.........چقدر احساس کردم شخصیتم خرد شد.................
و خنده داره که از اون موقع که حدود یه هفته پیش بود قهر و سکوت کرده و طلبکار هم شده...........یه کلمه حرف نمی زنه .یه قهر و سکوت طولانی رو شروع کرده........دیشب هم دیگه جاش رو جدا کرد و رفت یه اتاق دیگه خوابید!!!!!!!!!!!
و من فقط متحیرم....................از اوضاعم که روز به روز بدتر و بدتر میشه....................
گیجم...............دیگه نمی دونم چه کاری درسته چه کاری غلطه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
سلام ارزو جان
سال نو تو هم مبارک باشه
عزیزم این که نوشتی رفتار شوهرم یه ذره بهتر شده امیدوار کننده است
ممکنه توی این مدت که تو تصمیم گرفته ای زندگی ات را نجات بدی گاهی از دست تو در به ره عصبانی بشی
گاهی شوهرت عصبانی بشه و حرف تون بشه اشکالی نداره
مهم اینه که تو پیشرفت در بهبود روابط ات با همسرت داشته باشی
ارزو جان پاشو یه تکون اساسی به خودت بده
مثلا دکوراسیون خونه رو عوض کن یک کلاس ورزشی ثبت نام کن یک لباس جدید و زبیا بخر موهایت را یه رنگی بزن که تا به حال نزدی به سرو وضع خونه ات بیشتر از قبل رسیدگی کن
در یک کلام تغییراتی را در ظاهر خودت و خانه ات ایجاد کن سعی کن همیشه لبخند به لبانت باشه
می دونم اولش ممکنه سخت باشه ولی اشکال نداره حتی اگه نتونستی مثلا از ته قلب بخندی وانمود کن
عزیزم تو یه زن هستی باید از قدرت های خدا دادی ات استفاده کنی
من مطمئن ام یه موی تو به صد تا از این خانم های می ارزد که وارد زندگی دیگران می شوند
پس خودت را باور داشته باش
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
آتنای عزیز
متاسفانه ایشون با من قهر کرده.و هر بار که قهر می کنه لا اقل 2 ماه طول می کشه.در این مدت یه کلمه حرف نمی زنه و هر بار هم با کلی خواهش و امتیاز گرفتن آشتی کرده.
اینه که گیج شدم و نمی دونم باید چه کرد؟
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
سلام آرزو جون
عزیزم عیدت مبارک .
بعداز چاق سلامتی :46:
برو پست 104 این تاپیک را بخوان نه یک بار بلکه چندین بار و برداشت هر بار خود را روی کاغذ بنویس . نظر خودت را در مورد این پست بگو .
بیا و فکر کن این پست را من زده ام .
خودت را از رابطه بکش بیرون . از بیرون به ماجرا نگاه کن . چه می بینی ؟! تصویر زنی که این پست را زده از نگاه خودت بگو .
بگو اگر قرار بود این پست مال من باشد به من چه می گفتی؟!
منتظرم .
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
سلام عزيزم
من مدت زيادي نيست عضو تالار شدم ولي جديدا تايپيک شما رو خوندم ميشه بگيد اوضاع چطوره؟ تو اين مدت چه اتفاقاتي افتاده؟من که خيلي نگران حالتون هستم، خوشحال ميشم سري به تالار بزنيد...
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
می می
مطالب ارزو در دو پست آخر مربوط به 14 فروردین و دیروز است .
تاریخ پست ها در بالای نام کاربری سمت راست نوشته می شود.
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
بنده پست 104 خانم آنی را در این تاپیک خواندم. خیلی توصیه های بجایی بود در رابطه با اینکه شما خیلی توی موضع ضعف و بدبینی و ترس فرو نروید. و متاسفانه شما انگار پاهایتان را در یک باتلاقی برو برده اید و حالا در حالتی از ترس و نومیدی هی دست و پای بیهوده میزنید بعد بیشتر فرو میروید و در نهایت هم فکر میکنید خوب نمیشود و حالا باید با راحت ترین روش ممکن کسی از آن بالا دست شما را بگیرد و بیرون بکشد. فکر میکنم تا حالا متوجه شده اید که فک و فامیل و دوست و آشنا کمکی به حل مشکلات ارتباطی شما و همسرتان نمیتوانند بکنند و روانشناس هم تنها میتواند شما را متوجه یکسری ضعف ها در شما بکند پس کار اساسی را شما باید انجام دهی. و آن تغییر در شیوه زندگیست.
حال بنده پیشنهاد میکنم شما اول سعی کنید فکر کنید که پاهایتان روی زمین سفت و محکم است و نه در یک باتلاق! باتلاق را ذهن شما برایتان میسازد.
بنده به عنوان کسی که از بیرون به ماجرا نگاه میکنم توصیه ام به شما این است که از قهرهای همسرتان به نفع خودتان سو استفاده کنید البته بدون جار و جنجال و خیلی هم تابلو نباشد! چطور؟ ببینید ایشان قهر میکند شما میگویید به نفعش میشود چون با فلان زن میرود یا...! خوب شما هم بگردید شغلی پیدا کنید و از خلاقیتتان استفاده کنید ببینید چه کاری هست که با شرایط شما بخورد یا اینکه شما چقدر میتوانید خود و بچه هایتان را باشرایط کار تطبیق بدهید! و مطمئن باش کار بیرون و بعد هم بچه ها در منزل فرصتی در این شرایط برای فکر کردن به مسائل این آقا نخواهد گذاشت. و همین طور کارهای دیگری که شما دلتان میخواسته انجام دهید اما ایشان مانع میشدند را میتوانید در ایام قهر انجام دهید. از ایام قهر برای رسیدگی به خودتان و ارتقای موقعیت اجتماعی و تغییرات در خودتان استفاده کنید. در عین حال زنانگی و لوندی خود را هم حفظ کنید اما! قدرت خودتان را با استقلال و عدم نیاز و وابستگی به مردتان بالا ببیرید. بگذارید فکر کند قهر به ضرر خودش تمام میشود. تمکین صد در صدی از مرد و عذرخواهی در هر دعوا و ... نه تنها نشان زن خوب بودن نیست بلکه شما را تبدیل به یک موجود ذلیل در نظر وی خواهد کرد.
اینطور که پیداست هرچه شما در پی این مرد میروید او از شما میگریزد. پس اول قدری بایستید بعد کم کم مسیرتان را به سمت دیگری تغییر دهید. به سمت خودتان و فرزندانتان. ترس طلاق و رفتن این مرد را هم بریزید بیرون. که اگر بترسی حتما این اتفاق خواهد افتاد چون ترس شما باعث خواهد شد شما کارهایی بکنید در جهت تحقق آنچه که نباید بشود.
شما قبل از اطلاح همسرت و به راه راست آوردن او، در قبال اصلاح خودت وظیفه داری. من وقتی به گذشته خودم بر میگردم میبینم تا زمانی که من ناز میکردم و او با همه نیازش به دنبال من میدوید همه چیز خوب بود. اما از وقتی من سراپا نیاز شدم و او خیالش از همه یز راحت شد و فهمید که زنش را معتاد به زندگی با خودش کرده، جفتک اندازیها و در رفتن ها شروع شد. عزیزم! وقت را بیشتر از این تلف نکن! حالا که آب گل آلوده پاشو ازش ماهی بگیر! و فعلا بگذار این ماهی یک شغلی باشه که برات در آمدی ایجاد کنه بعد برو سراغ مراحل بعدی. وقتی شرایط شما بهتر باشه ( استقلال مالی و...) اونوقت میتونی راجع به ماندن یا رفتن با قدرت فکر کنی. البته تمرکز روی خودت به معنای طرد کامل همسرت نیست. خوب فکر کن!