عذرخواهی کردن از زنان باعث جلوگیری از سکته آنها میشود!
http://www.hamdardi.net/imgup/24863/...39eaaa9c8a.jpg
نمایش نسخه قابل چاپ
عذرخواهی کردن از زنان باعث جلوگیری از سکته آنها میشود!
http://www.hamdardi.net/imgup/24863/...39eaaa9c8a.jpg
سه تا زن ،انگليسي ، فرانسوي و ایرانی با هم قرار ميزارن كه اعتصاب كنن و ديگه كارای خونه رو نكنن تا شوهراشون ادب بشن و بعد از يك هفته نتيجه كارو بهم بگن.
زن فرانسوي گفت:
به شوهرم گفتم كه من ديگه خسته شدم بنابراين نه نظافت منزل، نه آشپزي، نه اتو و نه … خلاصه از اينجور كارا ديگه بريدم. خودت يه فكري بكن من كه ديگه نيستم يعني بريدم!
روز بعد خبري نشد ، روز بعدش هم همينطور .
روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست كرده بود و اورد تو رختحواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتي بيدار شدم رفته بود .
زن انگليسي گفت:
من هم مثل فرانسوي همونا را گفتم و رفتم كنار.
روز اول و دوم خبري نشد ولي روز سوم ديدم شوهرم
ليست خريد و كاملا تهيه كرده بود ، خونه رو تميز كرد و گفت كاري نداري عزيزم منو بوسيد و رفت.
زن ایرانی گفت :
من هم عين شما همونا رو به شوهرم گفتم
اما روز اول چيزي نديدم
روز دوم هم چيزي نديدم
روز سوم هم چيزي نديدم
شكر خدا روز چهارم يه كمي تونستم با چشم چپم ببينم:311::311:
هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه.
وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟
هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخونه افتاده.
فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت و از هیزم شکن پرسید:"آیا این تبر توست؟"
هیزم شکن جواب داد: "نه"
فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
دوباره، هیزم شکن جواب داد: "نه".
فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
جواب داد: آره.
فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به اوداد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد.
روزی دیگر هیزم شکن وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی همان رودخانه. هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب.
فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید: زنت اینه؟ هیزم شکن
زد: آره!
فرشته عصبانی شد. " تو تقلب کردی، این نامردیه "
هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. می دونی، اگه به جنیفر لوپز "نه" می گفتم تو می رفتی و با کاترین زتاجونز می اومدی.و باز هم اگه به کاترین زتاجونز "نه" میگفتم، تو می رفتی و با زن خودم می اومدی و من هم می گفتم آره. اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی. اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره.
نکته اخلاقی:
هر وقت مردی دروغ میگه به خاطر یه دلیل شرافتمندانه و مفیده
شباهت های انکار ناپذیر میان خدمت سربازی و زندگی زناشویی آنقدر زیاد است که از دیرباز ، در اکثر کشور های دنیا خدمت سربازی اجباری را قرار دادند تا تمام افراد ذکور جامعه ، قبل از افتادن به دام ازدواج ( ببخشید ! منظورم قبل از متاهل شدن بود ) برای ۲ سال طعم زندگی مشترک را بچشند تا در ۱۰۰ سال آینده ، زیاد احساس رنج و عذاب نکنند.
و اما شباهتهای میان خدمت سربازی و زندگی زناشویی برای آقایان :
۱- چه در خدمت سربازی و چه در زندگی زناشویی ، چه بخواهی و چه نخواهی کچل خواهی شد و یا بعبارت بهتر ، کچلت خواهند کرد ! البته این کچلی در خدمت سربازی توسط ماشین اصلاح و در زندگی مشترک توسط عواملی چون : استرس شدید ، سوء تغذیه ، کندن بصورت لاخ لاخ توسط همسر ، چپ شدن ماهیتابه روغن داغ روی سر و ... صورت می گیرد ! نا گفته نماند که این کچلی در آقایان به نسبت نوع مو ، جنس ریشه مو ، عوامل ارثی و ... متفاوت است ولی به هر حال به قول معروف : دیر و زود داره ولی بالاخره هممون کل پا می شیم !
۲- شباهت بعدی در زمینه داشتن فرمانده و بعبارتی ، فرمانبردار شدن است ! به محض ورود به پادگان و یا منزل مسکونی مشترک ( خانه بخت ) ، هر مردی یک فرمانبردار بی چون و چرا محسوب می شود که اگر طالب جان و سلامتی جسمی و روحیش می باشد ، باید تمام فرامین فرمانده و یا همسر خود را بر روی تخم چشمانش بگذارد و هر گونه تخطی از دستورات فرمانده و همسر ، پاسخی جز گلوله ، حبس ، اضافه خدمت ( در خدمت سربازی ) و افتادن توی سماور پر از آب جوش ، هدف قرار گرفتن با ساتور ، رفتن دست توی چرخ گوشت ، پرت شدن از پنجره طبقه هفتم به بیرون ، گشنگی و تشنگی کشیدن و ... ( در زندگی زناشویی ) نخواهد داشت !
۳- شباهت سوم در این نکته اقتصادی خلاصه می شود که چه سرباز و چه مرد متاهل ، میزان پولی که در آخر برج به دست او خواهد رسید ، فقط به میزانیست که کفاف بر طرف کردن نیازهای اساسی او را بدهد و چیزی جهت پس انداز کردن و یا خرج کردن در زمینه هایی غیر از نیازهای اساسی نخواهد ماند و در این میان ، سرباز و مرد متاهل ، هر چقدر هم که جان بکنند و عرق بریزند ، فرقی به حال فرمانده یا همسرش نخواهد کرد و باطبع تاثیری در جهت افزایش مستمری آنان نخواهد داشت ، بعبارت بهتر ، در هر دو جا یکی باید کار کنه تا اون یکی حال کنه!
۴- از دیگر شباهتهای موجود میان این دو قشر آسیب پذیر جامعه ، شباهت در آرزو کردن است ! بدین معنا که هر پسری پس از ورود به پادگان و خانه بخت است که قدر زندگی در خانه پدری را می فهمد و از اعماق وجودش و با تمام اعضا و جوارحش آرزو می کند که ای کاش هنوز هم در کنار پدر و مادرش بسر می برد و ایضا خودش را نیز لعنت خواهد کرد که چرا قدر آن روزهای شیرین را ندانسته است ! چرا که در پادگان و خانه مشترک دیگر کسی غذای مفت به او نمی دهد ، لباسهایش را نمی شوید و اتو نمی زند ، کسی نازش را نمی کشد و ... و فقط خود اوست که مسئول انجام تمام کارهای شخصی اش و نیز کارهای چند نفر دیگر می باشد !
۵- از دیگر شباهتها می توان به این نکته اشاره کرد که اکثر سربازی رفته ها و اکثر مردان متاهل متفق القول هستند که در این ایام ، هر روز به اندازه یکسال برای آنها می گذرد و ثانیه ها حکم ساعت را پیدا می کنند که به احتمال زیاد دلیل آن ، مواردی مشابه موارد فوق می باشد .
۶- و در نهایت اینکه چند ماه پس از آنکه کارت پایان خدمت یا قباله ازدواج را دریافت کردید ، صدای خواندن این شعر معروف در گوشتان خواهد پیچید که : ( گول خوردی آی گول خوردی ! )
زیرا آن موقع است که تازه دوزاریتان جا می افتد که با این کارت و قباله نه کاری به آدم می دهند و نه وام ازدواج و نه خیلی از چیزهای دیگر که شما را به بهانه آنها در این راه وارد کرده بودند ، پس متوجه خواهید شد که تنها مورد استفاده ای که برای شما خواهند داشت این است که می توانید از آنها برای امانت دادن به کلوپ جهت کرایه فیلم استفاده نمایید
اندر باب مطلب سالار زن ذلیلان جناب بی بی الممالک
دردا به حال این جماعت آقایان که هم اجبار آن خدمت وظیفه ( سربازی ) را دارند ، و ایضاً این خدمت وظیفه ( زن داری ) را ، خدایا به این جماعت ، صبرجمیل و اجز جزیل عنایت فرما ..........:323:
نامه اول
چه حاجتی به قاصد و پست و پیک؟
عیال نازنین، سلام علیک
با خط و نامه هم اگه بتونم
به خدمتت سلام میرسونم
رفتی و دوریتو بهونه کردم
سلام گرم و عاشقونه کردم
دلت که سرد و خسته بود و غم داشت
سلام گرم و عاشقونه کم داشت
همآشیون من تو این لونهای
کفتر جلد بوم این خونهای
پرهاتو چیدم که یه وخ با پرت
پر نکشی پیش پدر مادرت
تو بیخبر رفتی و پر خریدی
تا چشم به هم زدم، یه هو پریدی
پر زدی و تو خونه کاشتی منو
دلت اومد تنها گذاشتی منو؟
با این که تو همین دهات و شهری
با من دو ماه آزگاره قهری
نیومد از تو نامهای، کلامی
نه تو پیامگیرمون، پیامی
بهم ندادی از موارد ذیل
نه آیدی و نه پیام و نه ایمیل
هیچ نمیگی شوهرم الان کجاست؟
تاج سرم، سرورم الان کجاست؟
هیچ نمیگی موهاشو کی میجوره؟
هیچ نمیگی رختهاشو کی میشوره؟
هیچ نمیگی خورد و خوراکش چیه؟
وصله رخت چاک چاکش چیه؟
دوری تو، پاک خل و دیوونم کرد
بیا و پر بزن به خونه برگرد...
نامه دوم
بخون ولی جواب نامه فوری
عیال نازنین من چطوری؟
تنگه دلم برای قیل و قالت
عزیز من، چطور اصل حالت؟
اون شیر قبلنا، شغالتم نیست
من بمیرم، عین خیالتم نیست
حالا که هیچ، وقتی دوستم داشتی که
محل سگ بهم نمیذاشتی که
همش میگفتی: «اومدم اسیری»
هی متلک، همش بهونهگیری
جز ویدئو که خونه ننهم بود،
خدا وکیلی تو خونهات چی کم بود؟
تلخی زندگیت که مثل قند شد
یواش یواش زیر سرت بلند شد
آبی که شد اون دو تا چشم سیات
شدم اسیر چشم و هم چشمیات
با نق نق و غر غر و قهر و آشتی
خونه و زندگی برام نذاشتی
همهاش بکن نکن همهاش تغیر
همهاش بدی، همهاش ستم، همهاش غر
با گریه روزمو به شب رسوندی
تا اینکه جونمو به لب رسوندی
گفتی: «میرم» اما گرفتم تو رو
اونقده غر زدی که گفتم: «برو...»
...
عزیز من رفته و برنگشته
ببین عزیز، گذشتهها گذشته
بیا،گذشته گفتوگو نداره
که خونه بیتو رنگ و بو نداره
بیا دوباره چای تازه دم کن
بساط قیمه و پلو علم کن
بپز از اون کلوچه نوبرت
برای قند و عسلت، شوهرت
زنی که خوب و پاکه، شوهر میخواد
خوب میدونم جونت واسم در میاد
تا نگی عشقو دست کم گرفتم
ویدئومون رو از ننهام گرفتم!
نامه سوم
زندگی مو جنون گرفته، برگرد
جلو چشامو خون گرفته، برگرد
این دفعه دیگه نقل هر سالیت نیست
انگاری که زبون خوش حالیت نیست
حکم تو شلاقه، اگه قاضیام
جیک بزنی، به مرگتم راضیام
مثل یخ، آبت میکنم ضعیفه
خونه خرابت میکنم ضعیفه
من نه از اون چشم سیات میترسم
نه از ننهات، نه از بابات میترسم
هرچی ازت تلخی چشیدم، بسه
تو زندگی هرچی کشیدم، بسه
این دفعه میخوام نوکتو بچینم
من نخوامت، کیو باید ببینم
خانوم شدی پیش یه مُشتی فَعله
یابو ورت داشته که یعنی بعله؟
همهاش میخوای بگم که «بعله قربان»؟
«جنیفر»ی یا دختر اوتورخان؟
نذار بگم تو کوچه زیرت کنن
یا آبجیهام خرد و خمیرت کنن
نذار بگم تو رو تو شر بندازن
نذار بگم نسلتو ور بندازن
تا سر شب،خلاصه ختم کلام
خودت میای یا خبرت، والسلام!
...
اینها رو من از این و اون شنفتم
اما از این حرفا بهت نگفتم
نوشتمش به خواری و به خفت
آخه من و حرف خلاف عفت
میخوام بگم اهل بخیه نیستم
مودبم، مثل بقیه نیستم
خسته شدی، د باشه جونم فدات
یه جفت کفش نو خریدم برات
الانه میفرستمش، روم سیا
جلدی پاشو، کفشاتو پاکن بیا!
پاسخی کوتاه وبدون ارتباط به نامه هائی بلند و بدون ارتباط تر به موضوع تاپیک:
تا وقتی مجردی هرکی بهت میرسه میگه تو که همه چی داری چرا ازدواج نمیکنی؟ وقتی ازدواج کردی هرکی بهت میرسه میپرسه تو که همه چی داشتی واسه چی ازدواج کردی؟
این یکی بهتره :
آدم تا وقتی زن نداره فقط زن نداره وقتی زن داره فقط زن داره!
1.یه زن نداریم که هر روز پامیشه میز صبحانه اماده باشه
2.یه زن نداریم لباسامون رو اتو بزنه
3.یه زن نداریم غصه ی چک فردامون رو بخوره
4. یه زن نداریم واسه وام خونه طلاهاش رو بفروشه
5.یه زن نداریم وقتی میریم خونه ی مامانش برامون سفره بندازه بیا و ببین
6.یه زن نداریم وقتی میاد خونه ی مامانینا همش سر پا باشه
7.یه زن نداریم واسمون هفت رنگ ارایش کنه
8.یه زن نداریم تا ما نیایم شام نمی خوره
9.یه زن نداریم وقتی مریضیم پاشویمون کنه تا صبح هم بالا سرمون دعا کنه
10یه زن نداریم تا چهلش نشده بریم یه زنه دیگه بگیریم
11.یه زن نداریم درد زایمان بکشه بد ما بگیم دختره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
12.یه زن نداریم ندونیم چه طور بچه بزرگ شد و بی خوابی بکشه
13.یه زن نداریم غر بزنیم این چیه ناهار درست کردی؟
14یه زن نداریم هم بیرون کار کنه هم تو خونه اخرشم بگیم اقساط این ماه و تو بده
15.یه زن نداریم با ما تیتیشی حرف بزنه نکنه تومونمون دوتا بشه
16.یه زن نداریم تکه کلامش باشه خدا ساییه تورو از سرم کم نکنه
16.یه زن نداریم خونرو بکنه دسته گل
17.یه زن نداریم ارث باباش بهمون برسه
18.یه زن نداریم تا از سر کار میاییم کتمونو از رو شونهامون برداره
19. یه زن نداریم تو تابستو شربت زعفران و هندوونه دستش باشه تو زمستون اناره دون کرده و چایی داغش
20. یه زن نداریم وقتی بچه شلوغی می کنه بهش بگیم این چیه تربیت کردی !
مرگ دست خداست ، زن فقط وسیله است :311::46:
روز زن مبارک
مردی با افتخار گفت: زن من یک فرشته است
مرد دیگری جواب داد: خوش به حالت، زن من هنوز زنده است:311:.
مرگ دست خداست و زن وسیله است!
روز زن مبارک باد!