دیر کرده ولی نشونه خوبیه نشون میده همسرش کنارشه چون تالار برای آدمای تنهاست و تنهایی هامونو پر میکنه .
امید وارم بیشتر از قبل قدر همو بدونن . :72::203::72:
نمایش نسخه قابل چاپ
دیر کرده ولی نشونه خوبیه نشون میده همسرش کنارشه چون تالار برای آدمای تنهاست و تنهایی هامونو پر میکنه .
امید وارم بیشتر از قبل قدر همو بدونن . :72::203::72:
سلام مباااااااااارکه
خیلی خوشحال شدم جلسه پریشب بود چرا انقدر دیر خبر دادی . خب مزاحم نمیشم ولی بانو تورو به مرگ پارسا
به این چشمای نگران آواتارم ناراحتی نکن عصبی نشو
روخودت کار کن قدر همسرتم بدون قدر این لحظه های شادم بدون . فردا کلی پیام تبریک داری . بازم بهت تبریک میگم .
برمیگردم فعلا .
سلامممممم
همسرم برگشته http://www.realitytvlounge.com/forum...multistars.gif
همسرم با پدرش اومده بودند وقتی که اومد اصلا نگاهم نمیکرد انگاری اومده بود خواستگاریم
سرش پایین بود پدر همسرم سر صحبتو باز کرد که شما بچه دارید چرا جلوش بخاطر چیزای
بی ارزش دعوا و قهر میکنید ((پدرشوهرم از قضیه کتک خوردنم خبر داشت ظاهرا همون
موقعی که همسرم رفته اونجا میخواسته برشگردونه اما همسرم بهش گفته که کتکم زده و
بخاطر این شرمنده بود تا اینکه همسرم اون sms رو بهم زد و فهمیدند کسی خبر نداره))
پدرشوهرم گفت: آرام وجدانا تو میتونی پدر و مادرتو تنها بذاری!!
هی میگی جدا بشم مستقل بشم!!!!مگه الآن مستقل نیستی!!مگه تو خونه همدیگه زندگی
میکنید!!!تو طبقه اولی و حاجی اینا طبقه سوم کاری به هم ندارید
اگر میخواهید بفروشید پولو بذارید بانک!!! واقعا کار اشتباهیه چون خونه میره بالا و پولتون بی ارزش میشه...
(از حرفاش همین قدر تو ذهنم موند)
من فقط گوش میکردم میترسیدم یه چیزی بگمو همسرمو دلخور کنم
(کلی حرف واسه گفتن داشتم اما ترجیح دادم سکوت کنم)
پدرشوهرم به بابام گفته حاجی من شرمنده ام پسر من نبایست خونه رو ترک میکرد تو این چند
روز واقعا مغزم داشت سوت میکشید فکرم کار نمیکرد پدرم بلند شد و دستشو گرفت گفت
بهتره منو شما باهم تنهاصحبت کنیم و اینا رو تنها بذاریم تا سنگهاشونو از هم وا بکنند(موقع رفتن پدرشوهرم منو بوسید و دستامو فشار داد و لبخند زد و خداحافظی کرد)
رفتند بالا و منو همسرم تنها شدیم
همسرم نگاهم میکرد و با دلخوری گفت ببین کار و به کجا کشوندی!!!!
بی شوهری بهت خوش گذشت!!!!این چند روز حسابی کیف کردی دیگه!!! اون همینجور داشت حرف میزد و من همچنان ساکت بودم بعدش که آروم شد براش شربت آلبالو آوردم نخورد و رفت تو اتاق دراز کشید(خب منم بودم نمیخوردم!!!)
اون شب که بهم محل نداد اما صبحش که داشت میرفت سرکار اومد بالا سرم و منو http://www.kolobok.us/smiles/icq/kiss3.gifگفته دلم برات تنگ شده بود...
منم یه کوچولو گریه ام گرفت...
ازم پرسید درد داری؟
منم گفتم دیدمت دردم آروم گرفت
لبخند زد و http://www.kolobok.us/smiles/icq/kiss3.gif
وقتی ظهر برگشت خونه رفتارش باهام خیلی خوب بود
ازم عذرخواهی کرد اونم این مدلی: نبایست دست روت بلند میکردم معذرت میخوام "ولی همه اش تقصیر خودت بود" گفت وقتی صحنه کتک زدنت میومد جلو چشمام از خودمو زندگی متنفر میشدم به شدت از دستت عصبانی بودم...
هیچی دیگه همسر گلم میگه دیه ات همون داغون کردن لب تاب و تبلته!! :227:
میگه کرمی صابونی چیزی بزن زودتر کبودی خوب شه تحمل ندارم تو این وضعیت ببینمت
منم به شوخی بهش میگم چیز مهمی نیست پشه نیشم زده خوب میشه فقط پشه اش خیلی چموش بوده
دنبالم کرد و گفت به من میگی چموش!!!!!
پسرم دست میزد و با خنده شعر میخوند موش بدو گربه تو رو نگیره
هی جلوی باباشو میگرفته تا نتونه منو بگیره:58:
خوبه همه چی .منو همسرم باهم خوبیم.قدر همو میدونیم حسابی...
چطوری ازتون تشکر کنم!! اگه راهنمایی شما و جناب مدیر نبود میزدم کارو خرابتر میکردم
خیلی خیلی ممنونم
خیر از دنیا و آخرت ببینید
دیدم با تشکر خالی راضی نمیشم از اول تاپیکم شروع کردم نفری پنج تا صلوات واسه سلامتیتون فرستادم حتی عزیزانی که اسماشون زیر تشکرها بود...
آرام خانم،
تبریک :72: انشاله که خونه تون همیشه گرم و شاد باشه.
برنامه ها و تمرینهای خودت را با جدیت دنبال کن. هنوز تا آرام شدن فاصله داری.
واااااااای آرام جان چقدر خوشحال شدم!!!!
تبریک تبریک!!! :104:
همش میومدم ببینم چی کار می کنی! این قدر نگران بودم.ولی می گفتم حتما داری کیف می کنی ما را یادت رفته وگرنه که ...
فقط آرام جان تازه همه چی شروع شده ها. :72:
ولی با جریان تو؛ یاد این شعر افتادم:
من رشته ي محبت خود پاره مي کنم // شايد گره خورد به تو نزديک تر شوم....
خوشحالم برگشتید
ولی اینو بدون تازه برگشتی سر جای قبلیت و چندان فرقی نکرده.نمیخوام ته دلتو خالی کنم اصلا فقط میخوام بهت بگم بهتره پایه های زندگی خودتو محکم بکنی.کار ینکن دفعه بعدی باز مجبور بشی تایپیک بزنی و خودت و مارو تا لب پرتگاه ببری از بس حرص میدی مارو کل بچه های تالار کچل شدن:311: خوب نکن خواهر من نکن از اینکارو برو انجمن آزاد خصوصی مشورت بگیر.
پ.ن:مدیر دادا یه قانون بزار مثل بانو دل آرام یا بانو سوده88 که ایشالله زودتر وضعیتش مشخص بشه دوباره خرابکاری کردنا بزاریمشون وسط تالار همدردی مثل کیسه بکس بیوفتیم به جونشون آی تا جا دارن کتک بزنیمشون دلمون خنک بشه :58::311:
- - - Updated - - -
راستی فکر کنم هم تایپیکت به نتیجه رسیده هم اینکه دیگه خیلی طولانی شده.
یه تایپیک جدید بزن بر طبق اولویت ضعف هایی که داری شروع کن تا با تقویتشون و کسب مهارت زنگیتو بهتر بشه.
لطفا توقع بیش از اندازه نداشته باش.
شوهرت را با همین وضعیت قبولش کن انتخابت بوده درسته اخلاق های نادرست داره ولی اخلاق های خوب زیادی هم داره.سعی کن طوری رفتار کنی هم جراتمندانه باشه هم باعث نشه دیگه کار به مشاجره و دعوا کشیده بشه:72:
باعرض تبریک وابرازشادی فراوان ازشکل گرفتن دوباره زندگیتان:72::72::72:
همانطورکه دوستان گفتندقدراین آرامش رابدانیدوباکنترل عصبانیت ازدستش ندهید
خدارو شکر خیلی خوشحال شدم
مواظب زندگیتون باشید:72::72::72::72:
آرام جان سلام.
تبریک می گم.:72:
الان مثل چینی بند خورده هر دوتون حساس ترین. یکم بیشتر حواستون به هم باشه.
مراقب خودت باش گلم.
خیلی خوبه
عالیه
ما ها هم از این تاپیکا کلی درس میگیریم
حداقل 5 تا صلوات بهمون رسید .:43:
به امید موفقیت های بیشتر