-
RE: باز هم .......
ممنون دوستان عزیزم
چند روزی میشه که بابام عمل کرده ولی خانواده همسرم حتی با تلفن هم جویای حال پدرم نشدن و تو این مدتی هم که مادرم دستشون شکسته دیدنش نیومدن
خیلی ازشون دلگیرم ولی حتی به همسرم هم چیزی نگفتم نمیخوام ناراحتش کنم اون بیچاره تقصیری نداره
میخواستم آخر هفته یه سر برم اونجا ولی وقتی یادم میفته که اینقدر بی معرفتن حرصم در میاد.
به نظر شما چی کار کنم؟
-
RE: باز هم .......
سلام خانومی
آره برو اونا اگه زنگ نزدن شعوره خودشونو نشون دادن کاره خوبی کردی به شوهرت نگفتی چون واقعا اون بی تقصیره
تو که مثه اونا نیستی تو تربیت خانوادگی خودتو می رسونی که می ری اینجوری شوهرتم تفاوت رو احساس می کنه بین رفتار تو و رفتار خانوادش
-
RE: باز هم .......
خیلی ازشون دلخورم
بلوم جان مامانش فقط میخواد من برم اونجا واسش کار کنم همین
-
RE: باز هم .......
می دونم چی می گی عزیزم
فقط می تونم بگم امیدوارم زودتر محل زندگیتون مستقل بشه یا اینکه با شوهرت بری همون جایی که کار می کنه
-
RE: باز هم .......
ممنونم
همین الآن پدر شوهرم زنگ زد و احوال بابامو پرسید گفت همین الآن از شوهرم شنیده در صورتیکه مادر شوهرم میدونست جالبه نه؟
قراره امشب بیان خونمون
ممنونم دوستان من
-
RE: باز هم .......
سلام الينا جان. خوبي؟ بابا و مامانت خوب هستند؟ خانواده همسرت آمدند؟ در چه حالي؟
-
RE: باز هم .......
سلام به همه یه خبر خوب دارم
به احتمال زیاد شرکت شوهرم داره میاد شیراز اولش خیلی خوشحال شدم وقتی پرسیدم درباره خونه گفت تا چند ماه میمونیم خونه مامانم اینا بعد جدا میشیم ومن قبول نکردم
میگفت پول پیش خونه ناریم من هم گفتم سکه ها رو میفروشیم خلاصه قبول کرد ولی من میدونم مشکلش چیه؟ روش نمیشه به مامانش بگه میخوایم بریم
-
RE: باز هم .......
ممنونم حرف دل عزیز
آره اومدن خیلی خوب بود برخوردشون
معمولا" وقتی شوهرم نیست با من خوبه وقتی میاد نه خدا رو شکر که اومدن جلو خانوادم سربلندم کردن
-
RE: باز هم .......
وای چه عالی شد الینا جون:227:
خیلی خوشحال شدم ایشالله زودتر مستقل بشین
-
RE: باز هم .......
هنوز قطعی نشده بلوم جان
دعا کن واسم