زندگی جدید سبکتکین

آتنا جان .من بار دوم كه رفتم درخواست مجدد براي مهريم بكنم اصلا نمي خواستم جوگير و احساساتي باشم و به خاطر همين با چند تا وكيل و چند تا مشاور صحبت كردم .
حتي دادگاهي هم كه خودمون پرونده داشتيم مشاوره رايگان داشت و رفتم از اونا هم پرسيدم . همونايي كه گفتم رو همشون تكرار كردن كه از لحاظ قانوني ديگه حقي ندارم و فقط مي تونم تيري بندازم تو تاريكي شايد شوهرم قبول كنه شايدم نكنه . ديگه به شوهرم بستگي داره وگرنه از لحاظ قانوني راهي نبود .
منم چون مي دونستم از لحاظ قانوني دستم بسته است تصميم گرفتم با شوهرم توافق كنم . قصدم كوچيك كردن شخصيت خودم نبود . فقط فكر مي كردم منطقي ترين كار اينه اگه كه مي خوام مهريه اي بهم تعلق بگيره .
التماسشم نكردم كه بياد مهريه مو بده سعي كردم فقط باهاش راه بيام .
اصلا قضيه سر پول نبود . من حتي با وكيلم كه صحبت كردم گفت من هم كار خاصي نمي تونم بكنم همين راهي رو كه بهت مي گم انجام بده خودمم بايد انجام بدم .

ممنونم آقاي كامران از توجهتون....:311:

سلام سبکتکین عزیز
به نظر من دیگه به این مسئله فکر نکن دفتر مسئله دیگه بسته شده
خودتم ناراحت نکن
انسان خطاکاره
همیشه باید اشتباهاتمونو بپذیریم و ازش درس بگیریم نه اینکه همش خودمونو سرزنش کنیم و روحیه مونو به خاطرش خراب کنیم

سبکتکین در حال حاضر فقط روی داشتن آرامش تمرکز کن

الان دیگه زمانی است که دست از تلاش و تفکر برداری
آره
صبر کن
صبری بدون داشتن انتظار ... صبری که برای وجود خودت باشه
یه روزی خود من هم وقتی دیگران این توصیه رو بهم می کردن متوجه نمی شدم

.. می دونی چرا خودم رو برایت مثال زدم ؟
برای اینکه درک کنی که حال و روزت رو می فهمم
این که خیلی شکسته شدی
این که در قبال اون همه محبت و از خود گذشتی اون چیزی که سهمت بود از زندگی ای که با عشق شروع کردی بدست نیاوردی
و خیلی چیزهای دیگه
احساساتت همه درست هستند ... هرکسی در این شرایط باشه همین احساسات را داره و مثل شما عمل می کنه ولی کسی موفق میشه که بتونه تاس بد رو خوب بازی کنه


پررنگ کردن خاطرات زیبای گذشته
بررسی کردن تقصیرها و کوتاهی های هر دو طرف در زندگی
تقدیر دونستن اتفاقات های پیش اومده و ...
هیچ کدوم برای شما آرامش رو به ارمغان نمیاره
بلکه این خودت هستی که باید آرامش را ذره ذره ایجاد کنی

این طرز فکر غلطه که توی ذهنت شکل بگیره الان هیچ کار دیگه ای از دستم برنمیاد
مادامی که اینجوری بخواهی ادامه بدهی به هیچ مقصدی نمی رسی
یه مدت صبور باشی
(*)صبور بودن انواع مختلفی داره :
تنها کار.........""صبر"" است ولی صبری که بدون هیچ گونه امید و وابستگی باشد....حال می گویید خوب یکی از ویژگی های فرد صبر کننده داشتن "امید" است وگرنه صبر به چه دردی می خورد......اما صبر بدون امید هم وجود دارد و ان هم صبریست همراه با فراموشی....
سخت است....ولی زیبایی عشق...وقتی دوچندان می شود که طعم تلخ جدایی را کشیده باشی..

شما به زمان نياز داريد كه
خودت را بازسازي كني و حتي المقدور ضعفهايت را كاهش دهي
بايد صبور باشي. اما نه صبور منفعل ، نه صبور احساسي، نه صبور مستاصل، نه صبور نگران، نه صبور ترسو، نه صبور تنها و غمزده، نه صبور ضعفيف
بلكه صبور مصمم،‌صبوري كه در پي رفع ضعفهايش هست. صبوري كه انرژي روي آزاد كردن منابع رواني خود گذاشته است.
صبوري كه با جسارت و منطق محور در صدد قدرت تصميم گيري و انتخاب هست.
شما باید صبور مصمم باشی ... صبوری که بر ایجاد تغییر ایستاده و تصمیم دارد خودش را عوض کند

به خاطر همین بدون امید صبور باش >>>> صبور مصمم <<<<

تمام انرژی و تلاشت رو بگذار روی تغییر دادن خودت و برطرف کردن ضعف هایت

یه پیشنهادی می کنم برای خودم کارساز بود
دفتری بردار و نکته هایی رو که با خوندن راهنمایی ها ی دوستان و مقاله ها برایت مفیدند را توی اون بنویس و هر از گاهی مطالعه شون کن
مطمئن باش خیلی برایت مفید خواهد بود

عزیزی به من توصیه ای کرد که من چاپ گرفتم و دقیقا روبروی تختم روی دیوار نصب کردم وقتی هر روز صبح بیدار میشدم چشمم اول به اون نوشته میفتاد وقتی بهش نگاه می کردم اول یه لبخند میزدم و بعد با توجه به اون مطلب روزم رو آغاز می کرد
کم کم صبر کردن را اموختم و برایم شیرین شد:

========================================​==
سلام
فکر می کنم هنوز هم سخت ترین کار دنیا برایت صبر کردن باشه
و جالب اینه که بهترین دارویی هم که میشه برایت تجویز کرد همین صبره
========================================​==


__________________________
(*) نقل قولهایی از مطالب تالار

سبکتکین جون خوبی عزیزم؟ چی کار میکنی؟
وقتی تشکراتو پایین پستی میبینم یا اینکه خودت پست میزنی خیلی خوشحال میشم و با خودم میگم آخجون سبکتکین خوبه خوبه.

ممنونم ميناي قديم و آفتاب همدرد جديد
خوبم و خدا رو شكر مي كنم كه اين اتفاق باعث شد دوستاي خيلي خوبي مثل شما پيدا كنم و كلي ازتون چيز ياد بگيرم .
سعي مي كنم از دريچه مثبت به اين اتفاق زندگيم نگاه كنم . حس مي كنم خدا ديگه جور ديگه اي نمي تونست بهم ياد بده كه بزرگ شم و از دنياي بچگيم و وابستگي هام بيرون بيام . وگرنه بنده خدا تمام سعيشو كرد . :311:
همسرم اومد از خونمون وسايلاشو برد . روز سخت و دلگيري بود ولي گذشت . الان هم قراره همسرم خبر بده كه بريم محضر واسه جاري شدن صيغه طلاق .
يعني بعد اينكه وسايلاشو برد زنگ زد و گفت كه براي راي دادگاه تجديد نظر بايد يه ماه صبر كنيم و هزينه زيادتري نسبت به طلاق توافي داره و گفت كاشكه قبول مي كردي مي رفتيم توافقي جدا مي شديم و منم بهش گفتم ديگه مشكلي با اين موضوع ندارم و اگه بخواد مي رم واسه طلاق توافقي . چون ديگه خودمم نمي خوام اين قضيه انقدر كش پيدا كنه . اون گفت كه بهم خبر مي ده . الان دو هفته است كه گذشته ولي خبري ازش ندارم . نمي دونم چي شده .
هنوزم خيلي وقتا دلم براش تگ ميشه ولي ياد خدا آرومم مي كنه و پذيرفتم كه اين يه قسمتي از زندگي من بود كه بايد ازش درساي خيلي بزرگي مي گرفتم .
هر چند كه حسرت مي خورم كه چرا زودتر اين آموزشا رو نگرفته بودم ولي خب به هر حال ماهي رو هر وقت از آب بگيري تازه است .
خيلي خوشحالم كه تصميم به تغيير گرفتي و داري رو خودت و زندگيت با تمام قدرت كار مي كني . يه دنيا خوشحال ميشم وقتي مي بينم بچه هاي تالار داره كم كم مشكلاتشون حل ميشه . خدا رو شكر . :323:

سبکتکین عزیز سلام
افرین دختر چه قدر خوب داری پیش میری
محکم و قوی .......
ادم کلی روحیه میگیره از نوشته هات....
برای منم دعا کن چون حس میکنم این روزا خیلی به خدا نزدیک شدی

سلام سبکتکین جونم.چطوری؟:46:حالا دیگه واسه خودت حسابی تغییر کردی و خانوم بودی خانوم تر شدی ، سر به سر من میذاری نمره منفی بگیرم؟ باشه نوبت منم میشه بالاخره.

دیشب فکر کنم روحامون پیش همدیگه بودن!!همش خوابتو میدیدم.
حالا جالبه تو دنیای واقعی همو ندیدیم توخواب همو میشناسیم!
چطوری؟ حالت خوبه؟ اوضاع رو به راهه؟

آفتاب همدرد عزيز
خدا رو شكر بد نيستم . از من كه گذشت ولي وقتي تو و بچه هاي ديگه رو مي بينم كه انقدر خوب و قشنگ دارين جلو مي رين و زندگيتونو ميسازين يه دنيا خوشحال ميشم . خيلي خوب داري پيش مير ي . براي خودت و شوهرت آرزوي موفقيت مي كنم . :43:
نمي دونم چرا از شوهرم خبري نيست ؟ نمي دونم منتظر حكم دادگاهه يا نه ؟
نمي دونم چرا قصه ما يه دفعه تموم نميشه كه من راحت بشم لااقل . هر يه ماه به يه ماه من بايد يه بار بميرم و زنده شم انگار .:316: ولي اينبار ديگه حتما دفعه آخره . برام دعا كن كه اين بار آخرو هم بگذرونم تا ديگه انقدر منتظر شنيدن خبر ازش نباشم و دل نگرانيهام تموم شه . خسته شدم ديگه ...:323:

سبکتکین جون منتظر چی هستی عزیزم. بی خیال.تو اون پستت که نوشته بودی شوهرم اومد و وسایلشو برد، مطمئنم همه بچه های تالار از این طرز نگاهت از اینکه چقدر این مطلبو با محکمی گفتی و مثله اون اوایل با گریه و بی تابی نبود یه حساب دیگه روت باز کردن و خیلی خوشحال شدند و به تغییر زیادت ایمان آوردند پس همون طور قوی و محکم باش .
من خودم هروقت به یه موضوعی زیاد فکر میکنم انگاری زمان واسم متوقف میشه و بیشتر عذاب میکشم واسه همین حواسمو پرت میکنم به یه چیز دیگه.
دیروز نمیدونم چرا، اما خیلی دلم گرفته بود همون آهنگ ماه عسل رو که میدونم تو هم مثه من خیلی دوسش داریو گذاشته بودم و یه دل سیر گریه کردم.
به خدا شاید باورت نشد از اول تا آخر دعاهام به فکرت بودم و دعا میکردم زندگی هممون درست شه .
همون سبکتکین محکم باش، باشه عزیزم؟:43:

نه مشكلي ندارم واقعا . ديگه به نبودنش يه جورايي عادت كردم و ديگه اصلا مثل سابق ناراحت و غمگين نيستم ولي واقعا حس خوبي ندارم كه دوباره ازش خبري بشنوم . به هر حال هربار ديدنش كلي خاطره ها و حرفاشو برام تداعي مي كنه . به خاطر همين دوست ندارم دوباره ياد و خاطره هاش برام يادآوري بشه . ولي خب فقط يه بار ديگه مي بينمش و تموم ميشه خدا رو شكر .
خدا رو شكر كلا نگاهم به زندگي خيلي عوض شده و كلي بزرگتر شدم از نظر خودم . به قول يكي از دوستا تو همين تالار انگار تازه بعد از طلاق من به سن بلوغ رسيدم . بابت همه چي هم خدا رو شكر مي كنم . حتما حكمتي تو اين جدايي بوده و هست . عقل ما آدمها تا يه جايي گنجايش درك و فهميدن اون چيزايي رو كه برامون اتفاق مي افته داره . كائنات كه نمي تونن منتظر درك ما بشن ، كار خودشونو انجام مي دن و ما يه روزي حتما به حكمت خيلي چيزها پي خواهيم برد .
به لطف شما دوستاي خوبم همون سبكتكين محكم مي مونم . :310: