RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
سلام به همه ی دوستان خوبم
یه سوال داشتم که نمی دونم درسته که اینجا مطرح کنم یا نه . اخه من کسی رو اینجا ندارم که بخوام ازش بپرسم و دلم هم نمی خواد از خانواه شوهرم سوال کنم و اونا در جریان قرار بگیرن .
(با عرض معذرت ) دو هفته ست که از زمان دوره ماهیانه ی این ماهم میگذره و هنوز من پریود نشدم و خیلی میترسم که شاید باردار شده باشم .. اصلا دلم نمی خواد که تو این شرایط باشه به شدت ناراحت این مسئله هستم و هر روز صبح با کلی امید از خواب بیدار میشم که شاید شروع بشه ولی هنوز نشده . خیلی میترسم ، اصلا الان شرایط مناسبی برای این موضوع نیست . من حتی دو بار تست بارداری انجام دادم ولی هر دو بار منفی بوده و نمی دونم مشکل کجاست . از کجا می تونم مطمئن بشم که باردار نیستم ؟خیلی استرس دارم . لطفا اگر میتونید راهنماییم کنی .
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
برو آزمایش خون بده مطمئن میشی
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
یکی یه دونه گلم سلام
با توجه به میزان استرس و فشاری که تو این مدت داشتی احتمالا" واسه همین پریودت عقب افتاده و طبیعیه و این تست هام 99.9 جوابشون درسته
اگرم نهایتا" باردار باشی که هدیه خداست و استرس نداره و نمیشه کاریش کرد
پس اروم باش بدور از نگرانی البته اگر به پزشک زنان مراجعه کنی یه سونوگرافی برات مینویسه که ببینه کیستی چیزی نباشه یا نهایتا" یه ازمایش خون میده :46:
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
وای ! یکی یه دونه عزیز من تازه تاپیکتو خوندم
واقعا متاثر شدم حتی اشکم جاری شد فعلا نمیدونم چی بگم
اما از صبر و تحملت خوشم اومد . تو واقعا یک انسان بزرگی
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
یکی یه دونه عزیز
از اینکه زندگیت آروم شده واقعا خوشحالم
در مورد بارداریتم نگران نباش ،دوستان درست میگن استرس میتونه علت این موضوع باشه
ایشالا هر چی صلاحه برات پیش بیاد
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
خوشحالم که وضعیت زندگیت خوب شده و مطمئنا فقط و فقط قوی بودن و صبوری تو بوده
فقط یه سوال . چرا اجازه برقراری ارتباط از معقد رو به شوهرت میدی ؟ من شنیدم کار خطرناک و پرضرریه
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
سلام به همه عزیزان امیدوارم حال همگی خوب باشه و تعطیلات بهتون خوش گذشته باشه
مرسی از راهنمایی هاتون ....
خوشبختانه باردار نیستم ولی شوهرم از این خبر ناراحت شد . احساس می کنم کم کم داره پاش لیز میخوره که بازهم اخلاقش بد بشه . خیلی دم دمی مزاج هست . ناراحتی های کمی این روزها پیش اومده ولی اصلا مهم نیست ....
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
یکی یه دونه گلم سلام
خوب خدارو شکر . سعی کن وضعیت اروم و به دلخواهت نگه داری تا تغییر لازم تو فضای اروم روش ایجاد کنی :72:
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
توبه گرگ مرگه
دیدین دوستان همه چیز باز به هم ریخت ... خیلی راحت این ارامش چند روزه تموم شد . گفتم که این رفتار خوب واسه یه مدته و باز میشه همون ادم قبلی ، و اصلا هم به رفتار و کارهای من ربطی نداره . میثم هر وقت دلش بخواد خوب میشه، هر وقت عشقش بکشه قهر میکنه ، هر وقت دوست داشته باشه ناز میکنه ، هر وقت که بخواد با من شوخی و بازی میکنه و کلا اختیار همه رفتار و حالات زندگی دست خودشه ، حالا من هر رفتاری میخوام داشته باشم ، اصلا تاثیر گذار نیست !!
من خیلی ساده هستم که فکر میکنم میثم (اسم دوم شوهرم ) یه روزه واسه من یه مرد دیگه میشه و همه اون عادت ها و رفتار های بدشو میزاره کنار ، این فقط از ساده لوحی منه که چهار ساله فقط دارم خودمو با این حرفا گول میزنم ... نه این اقا عوض بشو نیست !!!! هیچ کس عوض نمیشه ......
خوب مطلق بودنش فقط واسه دو روز اول بود این اواخر کم کم داشت ایراد الکی میگرفت و باز هم زیاد از خونه میرفت بیرون ولی خوب من زیاد به پاش نمی پیچیدم .
چند تا از مشکلاش که این ده روز منو ازار میداد و من به روی خودم نمی اوردم
1- الان دو هفتست که ماهواره ما قطع شده و به هیچ کس نگفته که بیاد وصلش کنه چند بار بهش گفتم که حوصلم سر میره ولی میگه من کسی رو سراغ ندارم و هنوزم قطعه . اون که یا بیرونه یا داره PLAYبازی میکنه . من باید بشینم در و دیوارو نگاه کنم . تنها سرگرمی من اینجا همینه ولی شوهرم اصلا اهمیت نمیده
2- الان دقیقادو ماهه که با یه شرکت قرار داد بسته (یعنی از بعد تعطیلات عید ) که بره واسشون کار کنه ولی بعد از دو ماه هنوز کارشون شروع نشده و داره امروز و فردا میکنه و این دو ماه حقوقی بهشون نداده و میگه وقتی کار شروع شد تسویه میکنیم . تو این مدت چندین بار رفتن محل کارشون و برگشتن و هنوز هم ادامه داره و طرف فقط داره وعده وعید میده ، شوهرم نمی خواد چشماشو باز کنه و تکلیف خودشو معلوم کنه و گیر داده به همین شرکت . تو این مدت داداشم سه تا شرکت دیگه معرفی کرده که نیرو لازم داشته ولی شوهرم نرفته و داره بیکار میگرده به امید روزی که کار شرکت شروع بشه و کل حقوق این دو ماه رو هم بگیره ...... این مشکل شده خوره روح من ، به جای اون من دارم حرص میخورم ولی شوهرم اصلا انگار نه انگار ، داره خوش میگذرونه و خیالش هم نیست که سر کار نیست . هزار تا برنامه داشتیم که تا الان باید انجام میدادیم ولی سر این موضوع همه کنسل شده و فقط این وسط من حرص میخورم اعصابم بهم میریزه .
ولی خدا شاهده هیچ کدوم از این مشکلاتو تو این مدت به روش نیاوردم و پیش خودم می گفتم درست میشه ، این چیزا نباید روی اخلاقم تاثیر بزاره .....
اعصابم بهم ریخته احساس میکنم این وسط فقط بازیچه هستم و هیچ تاثیری نمی تونم رو زندگیم بزارم .
دیروز عصر که میخواستم بیام سر کار داشت PLAY بازی میکرد و گفت که من حوصلم نمیشه برسونمت برو به بچه خواهرم بگو برسونتت . اصرار کردم ولی نیومد و با پسر خواهرش رفتم . (این یک سال همیشه هر کاری که وظیفه خودش بوده یا باباش انجام داده یا پسر خواهرش و اصلا مسئولیت پذیر نیست ) وقتی ساعت کاریم تموم شد بهش زنگ نزدم ببینم که خودش به فکر هست یا نه ، که دیدم نه اصلا یادش نیست که باید بیاد دنبالم ! نیم ساعت که از ساعت کاریم گذشته بود زنگ زد که بیام دنبالت ( خودش کلی دلشوره داشت از حرف زدنش معلوم بود ) گفتم که نگاه کردی ببینی ساعت چنده ! نه لازم نیست امیر ( پسر خواهرش ) اومده دنبالم . ( گویا شوهرم بعد از رفتن من میره پیش دوستاش و یادش میره که باید بیاد دنبالم و پسر خواهرش میبینه که من نیومدم خونه میاد دنبالم ) وقتی رسیدم دم در بود و لبخند میز که از عصبانیت من کم کنه ... گفتم کجا بودی نیومدی دنبالم گفت خونه بودم !!!! گفتم پس چطور متوجه نشدی امیر اومده ! ( دروغ میگفت ) چیزی نگفت و بحثو عوض کرد و معذرت خواهی کرد . منم دیگه چیزی نگفتم .
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
چند روز پیش گفتم که شوهرم خیلی عوض شده و دیگه مدام ازم س ک س نمیخواد و مراعات منو میکنه و از این حرفا ..... ولی اینا فقط تصورات منه و من خیلی دارم واسه خودم خیالبافی میکنم که اره شوهرم یه شبه از این رو به اون رو شده و دیگه زندگی من رو براه شد !!!! نه این چیزا واقعیت نداره ... این همیشگی نیست . به قول یه بنده خدایی ( با عرض معذرت ) خر همون خره فقط جلش عوض شده . حالا شده حکایت شوهر من که فقط ظاهرشو عوض کرده .
روز جمعه شوهرم همراه داداشم واسه کارشون رفتن بیرون استان و 3 روز خونه نبودن و من هم رفتم خونه بابام یکشنبه شب برگشتن و یراست اومد پیش من تا فرداش یعنی دوشنبه برگریم خونه . همون شب میخواست نزدیکی کنه که من پریود شده بودم و نتونست . دیروز ظهر هم تلاش کرد که از یه راه دیگه خودشو ارضا کنه که موفق نشد . تا دیشب که من هنوز خوب نشده بودم . دیشب سر جریان اینکه نیومده بود دنبالم و ماهواره رو هنوز درست نکرده بود خیلی اعصابم خورد بود و تا شام خوردم رفتم خوابیدم . شوهرم هم داشت بازی میکرد ... ساعت 12 اومد بخوابه . شستم خبردار شد که دیگه امشب بیخیال نمیشه ، بیدار بودم ولی خودمو زدم به خواب . نزدیکم شد عمدا یه کاری کرد که من بیدار شم و گفت که باید امشب رابطه داشته باشیم و بعد از 6 روز من دیگه تحمل ندارم . منم مقاومت کردم و نزاشتم که کاری انجام بده ( منظورش مقعد بود ) کم کم عصبانی شد و صداشو برد بالا و هر چقدر اون اصرار کرد من زیر بار نرفتم . می خواستم فکر این مدل نزدیکی هارو کالا از سرش بندازم بهش بفهمونم هر وقت زنت پرود بود باید بهش احترام بزاری و صبر کنی تا خوب بشه بعد هرکاری خواستی انجام بدی بهش ثابت کنم که من دیگه تن به این چیزا نمیدم .
خیلی بهم ریخته بودم فکرشم نمی کردم باز همون رفتارهای قدیمشو تکرار کنه . من زیر بار نرفتم ، اونم دید من کوتاه نمیام نیشخونم گرفت و با مشت زد به پام !!!!!!! اصلا انتظار نداشتم ......گریم گرفت ،داشتم با صدای بلند گریه میکردم که با دست محکم زد تو دهنم و گرفت خوابید . بعد هم میگفت خوبی به تو نیومده .... تو روت خندیم پرو شدی .... نمیشه به تو رو داد ...... منم یکساعتی گریه کردم و بعد از هزار تا فکر جورواجور خوابیدم
صبح هم از خواب بیدار شد و دوش گرفت و رفت پیش دوستاش تا ظهر نیومد ... وقتی اومد نهار خورد و نشست پای بازی بعد هم یکساعتی خوابید وقتی من بیدار شدم که بیام سر کار دیدم نیستش باز هم رفته بود پیش دوستش !
لبم از داخل سیاه کرده .......
خیلی اشفتم ، مثل روزهای اول. فکر طلاق و تلافی یه لحظه از ذهنم بیرون نمیره ! چکار میتونم بکنم ؟؟؟؟ حالا تا یه مدت باز میخواد همون مسخره بازی هاشو ادامه بده و بعد از یه مدت باز هم مهربون بشه .. من اینو نمی خوام .
یعنی اشتباه از من بود ؟ باید میزاشتم هر کاری دلش میخواست کنه ؟
دیشب یه لحظه فکر کردم ای کاش مخالفت نکرده بودم و الان همه چیز خوب بود .......
ولی یه جا دیگه میگم تا کی میتونم به همه خواسته هاش تن بدم . چرا هر وقت مخالفتی از جانب من باشه باید به اینجا کشیده بشه ؟؟؟؟؟؟
نمی دونم تا کی میخواد سر این مسائل منو کتک بزنه . حالا چه کم چه زیاد .... این بار نسبت به دفعات قبل خیلی کمتر بوده ، چون من چیزی نگفتم ، اگر حرفی میزدم خیلی بدتر از این میشده.
وقتی زنی از مردش تمکین نمیکنه هم فکر نکنم مردی باشه که زنشو کتک بزنه ..... ولی شوهر من !!!!!!!!
منو هر وقت شب که باشه از خواب بیدار میکنه و مجبورم میکنه ....... یا با کتک زدن ، یا با داد زدن .... منم نمی تونم جلوشو بگیرم ، مثل دیشب و همه شب های دیگه کتک می خورم .
:302: