چی دل مهربونی دارین... :calm:
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
الهه خانم میتونی بعضی جاها که کیبوردت شکلک ها رو نمایش میده ارسال کنی و همون تصویر رو سیو، حجم عکس رو کم و آپلود کنی . این تصاویر تنوعشم بیشتره.
مثلا یکی از اونا که روی کیبود منه اینه که الان سیو کردم، اما تو قسمت لینک عکس اینجا نذاشتم چون بزرگ بود.
بعد میتونی مابین نوشته هات استفاده کنی، خوبیش اینه زمینش سفیده و خیلی جذاب تره براب شما که نوشتتون تو زمینه سفید نمایش داده میشه.
http://s17.picofile.com/file/8411428...120903_340.jpg
تصاویر متحرک ( گیف ) هم که تو اینترنت هست .
سلام دوستان:72:
آقای mvazگرامی
خانم سحر بهاری عزیز
میشل و پوه عزیزم
ممنونم از راهنماییتون:72:
حقیقتش بچه ها تو فکرم ی تاپیکی میچرخه فقط شاید خام باشه...اینکه کمک شمارو نیاز دارم.
.
.
.
شرایط زندگی این روزها، خبر ها، تعطیلی سیستم های آموزشی، قرنطینه شدن ها و .... افسار دنیارو داره از دستمون میگیره...برای من که اینطوریه.
از اون طرف من میخوام تا حد ممکن هم خودم و هم ادم هایی که باهاشون تشکیل یک حامعه رو میدیم و هم جامعه ای که بعدها فرزندان من توش زندگی خواهند کرد،به سلامت از این مراحل عبور کنیم و مبارزان خوبی در این میدان باشیم.
میخوام اونقدری که اینجا فرصتش هست به هم کمک کنیم ...دست همو بگیریم.
اینجا میشه در قالب چیزی به اسم تاپیک باهم حرف بزنیم...تحربیات مون رو به اشتراک بذاریم...
برای زندگی پربارتر
برای زندگی شادتر
برای باز کردن گره های زندگی
برای انرژی گرفتن از هم
برای چطور پررنگ کردن شادکامی ها و
برای چطور کمرنگ کردن ناکامی ها.
که انقدر قضیه جدیه به نظرم که برای رسیدن به همه اینها تمرین و یادگیری لازمه.
میخوام کتابی رو تو این تاپیک معرفی کنم درواقع از حرفهای کتابی بگم
به اسم لحظات ناب زندگی...( لحظه های واقعی هم معنی شدهreal moments) لحظه هایی که به زندگی معنا میبخشن ولی متاسفانه ما راحت از کنارشون رد میشیم ... حتی لحظه های دلتنگی مون .
احتمالا کنارش از حرفهای کتاب دیگه ای هم بیارم....how did I get here.
و در کنار این کتاب از لحظه هایی که معنا یی بخشیده به زندگیمون باهم حرف بزنیم...لحظه هایی که حس های خوبی داشتیم.
نمیدونم با من هم نظرید یا نه ...ولی فکر میکنم این کار به پرورش ذهن، ایده گرفتن و... کمک میکنه.
گیسو یادمه از عکس یا استیکرهایی استفاده میکرد که
حالا شاید برای همه نه ولی برای امثال خودم چشم نواز هست...و ترغیب میکنه به خواندن مطالب.چیزی مثل اونها رو لازم داشتم ... شایدم کلا منصرف شدم.
سحر جان چیزی که شما گفتین و متوجه نشدم حالا بعدا میام دوباره میخونم ...
تاپیکی هم که میشل گفت نتونستم کپی کنم ... کلا تو این قضیه ناکام موندم:)
احتمالا تو یه تعطیلی یه وقتی خالی میکنم برای شروع تاپیک
و از شما تقاضا دارم که کمکم کنین:72:
الهه جان من از ایده ات خوشم اومد و برام جذاب بود.
منتظر تاپیکت هستم و اگر تجربه مثبتی داشتم هم بیان میکنم.
.........................
فعلا که من به لطف اینکه پروژه جدید نگرفتم و یکماهه بیکار شدم، صبح ها وقتم آزادتره. چند روزه صبح یک ساعتی ورزش میکنم خیلی میچسبه.
کلا احساس تکراری شدن داشتم. یه تغییر کوچیک دادم که روی خودم اثر خوبی داشت و تنوع شد..... وقتایی که میرم خونه، توی هال میخوابم. روی زمین. کیف داره. به خصوص اینکه صبحا صدای قمری و گنجشکها رو بهتر میشنوم. و گاهی هم شبا بلند میشم یکم پنجره رو باز میکنم هوای خنک میاد تو، یخ میکنم، میرم زیر پتو.
یه کار. دیگه هم جدیداها میکنم که کیف داره. آخر حموم، میرم زیر آب یخ. یعنی اون حس جیغ زدنای از هیجان و از ته دل بچگی رو حس میکنم.
توی خوابگاه هم بعضی شبا با دو تا از بچه ها میریم تو محوطه پیاده روی تند و ورزش.
دانشگاه هم که خیلی خلوته، تقریبا هر روز میرم گل میچینم.
یه خواهر زاده ۱۴ ساله هم دارم که یکم ذهنمو درگیر کرده به خاطر این استقلال طلبی های دوره نوحوانی. سعی کردم باهاش صمیمی تر بشم و یه جورایی فرض کنم منم نوحوانم و بهش نزدیکتر بشم تا بیشتر برام حرف بزنه.
راستی یه تجربه خوراکی جدید داشتم که خیلی چسبید بهم. توصیه میکنم حتما امتخان کتید. ... انار که دونه کردید و خواستید بخورید روش گلپر بریزید. خیلی خوشمزه میشه. هم سردیشو میگیره، هم طعم خوشمزه ای پیدا میکنه. من از بچه های خوابگاه یاد گرفتم. قبلا با گلپر نخورده بودم. خیلییی خوشمزه بود.
پوه جان اناروگلپر و منم تو خوابگاه داشتم خیلییی باحال بود یادش به خیر.
و اما من، حال این روزهای من خوب نیست چندان اما شاید فردا حالم بهتر بشه شایدم چند روز دیگه.
دلم میخواد بیشتر به درون خودم سفرکنم و آن جا بمانم ، باید چادر صحرایی درونم رو برچینم و به جاش یه خونه درست کنم، نقلی و زیبا و آرام بخش و دنج که هروقت دلم گرفت بتونم دل خوش کنم به اون جا.
بی نیاز از هیچکس.پناه ببرم به اون جا و تا هروقت دلم خواست اونجا بمونم، هم مواقع سرما دلم گرمش باشه و هم موقع گرما ، خنکاش صورتم رو نوازش کنه.
آه که چقدر نیاز دارم تا نسبت به حضور خودم مهمان نوازتر باشم، چای تازه دم به همراه عشق و محبت و لبخند ،من بیشتر پذیرای خودم میشم تا هروقت دلم گرفت و از دیگران بریدم بتونم پناه ببرم به کلبه ی درون خودم و دمی بیاسایم.
خوش آمدی عزیز قدیمی ، بیا بنشین که هر سر موی مرا با تو هزاران کار است، این بار بی دغدغه بنشین ، آرام بنشین و خوش بنشین.
سلام
دوستان حاضر در تالار در مورد ارسال های خودتون دقت داشته باشین و قوانین سایت همدردی رو حتما در نظر بگیرین.
:72:
تمام شد و رفت ...
سلام
گیسو کمند عزیز :72: وقتی تاپیک تون رو دیدم از صمیم قلبم خوشحال شدم که در شرف ازدواج هستید ان شاءالله خدا کمک تون کنه بهترین تصمیم رو بگیرید از خدا می خوام ازدواجی موفق و بدون پشیمانی داشته باشید . حتما برای شما دعا می کنم:72: . چون تصمیم مهمی هست اگر صلاح می دونید تخصصی هم مشورت بگیرید
:43::72:
پ.ن : بحث انار شد ، پیشنهاد میکنم انار دون شده شیرین رو به همراه مقداری گلاب میل کنید هم آرامش بخش هست وهم طعم خوبی داره:72:
ای همدردی ها کجایین بابا خبری نیست ازتون؟ همتون درگیر زندگی شدین درسته؟ من که درگیرم با خودم بد درگیرم. بیشتر سر بزنین اینجا، دلم واسه تک تک تون تنگ شده. دوستای دنیای واقعی که دیگه تحویلمون نمیگرن/
تبسم آسمانی بزرگوار. من گفتم آفرین به شما. منظور خاصی نداشتم. حس کردم ناراحت شدین، اگه ناراحت شدین عذرخواهی میکنم. توی این دنیای لعنتی روز به روز آدما از هم دورتر میشن، توی این فضا هم بزرگواران ازمون دلخوری داشته باشن که هیچ...