RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
سلام آرزو خانم گل
چه خوب که با همسرت صحبت کرده ای عزیزم . می دانم که چکیده ای از صحبت ها را اینجا نقل کرده ای ولی بر خلاف تو من این دیالوگ و این گفتگو را خیلی عالی می بینم و نتیجه بخش . باور کن که اینگونه است . پله ی اول را خوب رفتی بالا هر چند در نکاتی دچار اشتباه هستی . که در ابتدایی ترین مسئله صبوری و سوءبرداشت و بدبینی است !!!
هیچ اشکالی ندارد که در جمع خانواده و یا بهتر از آن مشاور رفتن ( این یکی را برای مورد شما بیشتر می پسندم ) مسائل باز شود و یا اگر قرار است که در جمع خانواده این مسائل را باز کنید 4 آدم به واقع عاقل و بالغ میان شما قرار گیرند .
برعکس تو ، من همسرت را مردی می بینم که تمایل دارد زندگی اش را سروسامان دهد اگر نه همین پیشنهاد را هم نمی داد و به واقع جای تشکر دارد . آفرین آقای همسر آرزو .
او را هم به اندازه ی تو آسیب دیده می بینم و او هم مثل تو خواستها و شرایطی دارد .چرا ما این فرصت و حق را از او بگیریم و این حق را برای او قائل نباشیم ؟!!
یادم نمی آید به شخصه تنها به تو گفته باشم که تو درست می گویی و همسرت سراپا اشگال است !!و برعکس در جای جای بعضی از پستهایم اشاره کرده ام که ما فقط صدای تو را می شنویم و مسائل را از دیدگاه تو مورد بررسی قرار داده ایم و ...
نائید و تکذیب های ما همه از برداشتها و تعاریف توست و ما صدای همسرت را هیچوقت نشنیده ایم و حتی مشاور تو هم هنو ز نمی داند این مرد چه می خواهد و چه می گوید پس نگاه یک سویه داشتن به مشگل شما دو نفر بی انصافی است در حق همسرت . بیا بی انصاف نباشیم :46:.
به نظرت آرزو اگر یک مردی در مسیر زندگی اش دچار کمبودهای شدید از سمت همسرش باشد باید چکار کند ؟!
نمی گویم که تو دانسته همسرت را در تنگنا قرار داده ای ولی به هر ترتیب عمل و عکس العملهای هر دو نفر شما باعث شرایط امروز است . پس بهتر است در گام نخست برای بهبود شرایط زندگی به دنبال قاصر و مقصر نگریدم . این خیلی طبیعی است که هر یک از شما فکر کنید که طرف مقابل مقصر است و ....
ولی واقعا اینگونه نیست . یک اشتباه از سمت یک طرف ماجرا ، باعث می شود از طرف مقابل دو اشتباه سر بزند . این یک اتفاقی است که بالاخره می افتد تا رابطه ای را دچار مشگل می کند حتی صبورترین انسان ها در مقابل افرادی که اشتباه پی در پی می کنند وادار به واکنش می شوند و...پس عزیزم این اتفاق در زندگی تو هم افتاده و باید با سر بلندی و با صدای بلند بگویی بله من هم اشتباهاتی داشته ام و آنها را شناسایی کرده ام و امروز فهمیده ام که همسرم را دوست دارم و دلم نمی خواهد زندگی ام از هم بپاشد . :104:
اگر باور کنی که همسرت هم آسیب دیده است از اینکه شرایط معقول و منطقی او را بپذیری واهمه نخواهی داشت و تو هم در میان جمع می توانی خواستهایی معقول و منطقی خود را مطرح کنی و حتی به کمی های رفتاری خودت اشاره کنی و ...( این کار به همسر تو این باور را می دهد که واقعا تو در پی زندگی درست و سالم هستی و نباید از این جهت در خود احساس ضعف و زبونی بکنی . این حرکت فقط از انسانهای بزرگ با روحیه ای قوی سر می زند و تو انسان بزرگی هستی و.... و البته تو نتایج جادویی آن را در پایان جلسه ی خانوادگی خواهی دید)
و مسئله بسیار مهمی که دوست دارم بدانی و رازی است زنانه اما مردان هم به هر حال در این تالار آن را می خوانند و از آن آگاه می شوند اینکه اگر در پله ی اول رابطه درست قرار بگیری ( که تو در این قسمت نیاز به کمک داری ) تو فاکتور زن بودن را داری و این همیشه برگ برنده ای است برای ما زنها تا بتوانیم مسائل را خیلی درست و منطقی پیش ببریم و این را فراموش نکن که زنان در دستانشان غول چراغ جادو و معجزه ی حفظ رابطه را دارند و قوی ترین و سر سخت ترین مردان را با این فاکتور می توان رام و اهلی و خانگی کرد . کافی است که از اعتماد به نفس عالی و مغز و تفکر و عمل سالم برخوردار باشی .
باور می کنی با تمام تعاریفی که کرده ای که تاپیک تو به 100 رسیده و 10صفحه رسیده من این قابلیت را در زندگی تو می بینم که بهترین زندگی باشد و رابطه زناشویی بسیار قوی می توانی با همسرت داشته باشی . کافی است که تو از حداکثر توانایی خودت استفاده ی درست ببری و خیلی ساده و آسان تو می توانی این مرد را رام و اهلی کنی و هر چه در مورد او و خواستهایش بیشتر بدانی بهتر می توانی عمل کنی . پس از طرح خواستهای او در جمع هراسناک نباش . هیچ مردی حاضر نیست در جمع خودش را ضایع و خراب کند . اشکال تو و شوهرت این است که حرف همدیگر را نمی فهمید و نحوه دیالوگ شما با هم درست نیست . به او فرصت بده بارها و بارها او را در موقعیت حرف زدن قرار بده حتی اگر با تمام حرف هایش هم مشگل داشتی فقط گوش بده و ساکت باش و سراپا گوش باش . این واقعا برای شما لازم است . عجله نکن . نخواه در جا نظرت را بگویی و بحث را به مجادله بکشانی . بگذار همسرت از جایگاه "من خوب، تو بد " هم حرف بزند آنقدر بگوید تا تخلیه شود بعد باور کن معجزه ای اتفاق خواهد افتاد و آن معجزه در درون همسر تو خواهد بود اکثریت مردها بعد از حرف زدن فکر می کنند و با وجدانشان خلوت می کنند . شاید زمان این تفکر کوتاه باشد اما عمقش زیاد خواهد بود .
فکر نکن آن خانم که دوست همسرت است ( البته به گفته ی تو ) کارت برنده ای در دست دارد که تو آن را نداری کارت های برنده ی تو خیلی بیشتر از آن خانم است کافی است که اعتماد به نفس درستی داشته باشی تا بتوانی کارت های برنده ی خودت را ببینی و شناسایی کنی و از آن استفاده کنی .
تمام تلاش من برای تو این است تا تو به این باور برسی که آنکه برنده است و می تواند برنده باقی بماند و با خوشحالی در کنار شوهرش زندگی کند تو هستی . باید بخواهی باید تو تغییر کنی . باید تو قوی باشی و باید اعتماد به نفس داشته باشی و درست عمل کنی .
سعی کن همیشه از بیرون به رابطه ات نگاه کنی تا بدون احساس و از نگاه یک ناظر به ماجرا نگاه کنی . آن وقت بهتر مسائل را درک خواهی کرد و اشتباهات را بهتر غلط گیری می کنی و بهترین تصمیم را خواهی گرفت .
نازنین دوستم من مطمئن هستم که تو سال خوب و جدیدی را آغاز می کنی که همه چیز در آن زیبا است و مهم تر اینکه همه چیز سر جای خودش است .
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
خانم آنی عزیز سلام
از راهنماییهای ارزندتون بی نهایت ممنونم.
واقعیتش اینه که من فکر می کنم شوهرم از خودش مطمئنه که میتونه منو توی جمع محکوم کنه.برای همین این پیشنهاد رو داده.و باز هم فکر می کنم می خواد در جمع ازم قول بگیره و شاید تعهد که دیگه براش مشکلی درست نکنم.
من نمی گم خیلی خوبم.منم در این زندگی اشتباه کردم.اشتباهات بزرگ من رو دادن خیلی زیاد به شوهرم بوده که الان دیگه از پسش بر نمیام.
واقعا نمی دونم هدفش از این کارها چیه؟
ببینید روز خواستگاری که با هم صحبت می کردیم ایشون گفت:کار بیرون خونه مال منه و اگه لازم دیدم درموردش بهت می گم .
حالا روی حساب این حرف می گه من اگه تا 4 صبح هم بیرون بودم به هیچ عنوان حق نداری بپرسی کجا بودی و....
من حد و حدود تو رو روز اول مشخص کردم.
آخه از این حرف من چطور باید می فهمیدم منظورش اینه که هر موقع بیرون می رم هیچی نپرس.معلومه که کار بیرون مربوط به اونه.............
جالبه که اینقدر در این مورد بارها بحث کردیم که من مجبور شدم کوتاه بیام و دیگه تحت هیچ شرایطی نپرسم کجا رفتی و امثال اینها....................
یکی از مواردی که حتما در جلسه اگه برگزار بشه مطرح می کنه همینه.
یکی دیگه اینکه من فوق العاده ساده بودم و او هفت خط.بارها با من قهر های 2 ماهه کرده و جاش رو جدا کرده و در این مدت 1 کلمه هم حرف نزده . ومن که در این شهر غریب بودم خیلی بهم سخت می گذشت.خدا میدونه خودش سر یه مساله کوچک که خودش مقصر بود قهر می کرد و بعد با رفتارش من ساده رو مجبور می کرد که ازش معذرت خواهی کنم.قول بدم که دیگه مشکلی از طرفم بوجود نمیاد و......
فکرش رو بکنید که این آقا smsهایی رو که من بعد قهرهاش براش فرستادم که حرف بزنه و...و در اونها ازش معذرت خواهی کردم و قول دادم رو در گوشیش نگه داشته!و میدونم میخواد به همه نشون بده و بگه ببینین چقدر قول داده و مقصر بوده و عمل نکرده!
من نمی گم خیلی خوبم ولی خدا شاهده برای این مرد همه کار کردم.مجبورم کرد هر چی میگه گوش کنم.اشتباه کردم وقتی تقصیری نداشتم ازش عذر خواستم .و حالا او میخواد سو استفاده کنه.چه کنم؟
مساله دیگه اینه که کسی که به این راحتی در ابتدای صحبت میگه برو دادگاه شکایت کن.یعنی هیچی دیگه براش مهم نیست.مفهمومش این بود که وضعیت روابط عاطفی و زناشویی ما همینه که هست.میخوای بخواه .نمیخوای یه چند نفر رو بگو بیان.
آخه من جرا باید دوباره هر چی او می گه گوش بدم؟جلوی چند نفر آدم دیگه ریزترین مسایل زندگیم رو باز کنم؟احساس می کنم این مرد داره ازم بیش از حد سو استفاده می کنه.
با زنی (مطمئنم)رابطه داره و با وجودی که من براش یه زن رام و اهلی بودم هنوزم میخواد ازم امتیاز بگیره و کاری کنه که دیگه نتونم جیک بزنم.
رفتارش باهام اصلا خوب نیست.نه محبت .نه رابطه و هر موقع سر هر مساله بی موردی باهام دعوا می کنه.
واقعا نمی دونم باید چه کنم؟؟هر چه فکر می کنم می بینم یا باید اساسی تغییر کنه یا طلاق راه حله.........
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
آرزوی عزیز
من باز هم حرف گذشته خودم رو تکرار می کنم و اونم اعتماد به نفسه .
اگر فکر می کنی بیجا کوتاه آمده ای ، اگر امتیازهای بی مورد داده ای و... خلاصه هر آنچه از همسرت می گویی ریشه در ضعف اعتماد به نفس خود شما داره ، اگر شما در عین رفاقت قاطع و با اعتماد به نفس زندگی می کردی و حقوق خودت را نادیده نمی گرفتی آن هم در درجه اول نزد خودت ، برای همسرت یکنواخت نمی شدی .
به نظر میرسه همسر شما از تیپ مردانی باشد که یک همسر قوی و محکم و با شهامت و در عین حال زن به معنای حقیقی کلمه راضیش می کند و نوع برخورد شما با او برعکس این شده .
همین که شروع کرده ای با وی صحبت کردی قدم خوب و مثبتی برداشته ای ، فقط در نظر داشته باش که جدی و محکم با وی صحبت کنی و معنای محکم و قاطع بودن دعوا و جنجال نیست بلکه همان اعتماد به نفس است .
از این که بخواد در نزد اعضاء خانواده ( پدر و مادر ) با شما صحبت کنه ترس به دل راه نده ، همین هایی که اینجا گفتی و جواب شما در مقابل sms نشان دادنها و... بیان کردی حرفای تو برای گفتنه و محکم بیان کن و نترس . اگر اطمینان داری غیر از آنچه اینجا بیان کردی نیست چرا می ترسی ؟! همینها را بیان کن .
ضمن این که در مقابل کار بیرون این حرف را می توانی داشته باشی که اولاً در کار دخالتی صورت نگیرد منطقی است اما ساعات بیرون بودن از خونه طبیعیه که یک همسر متعهد و خانواده دوست آن رابا همسرش هماهنگ می کند و اطلاع می دهد و این حق را به همسرش می دهد که نگران شوهرش باشد و از طرفی میل به گذراندن زمان بیشتری در کنار همسر داشته باشد . شما حرفهایی که در رابطه با مسافرتهای آخر هفته و کم پیدا بودن اون درکنار شما با این که مسافرت هستید و موضوع کار نیست حرفهاییه که شما برای گفتن دارید و مهمتر از همه یک بار خیانت او که محرز بوده و رفتارهای مشکوک که نمونه هاش رو میتونی بگویی و...
موضوع اینه که شما چنان اعتماد به نفس رو ضعیف نگه داشته ای که وقتی همسرت چنین گاردی می گیرد شما خودت را دست خالی می بینی .
حرفها و اشکالاتی که در رفتار همسرت می بینی را مرور کن و حتی لیست کن و وقتی نشست صورت گرفت محکم بیان کن و به او هم فرصت بده حرفش را بزنه و هرجا مشکلاتی که از رفتار شما بیان می کنه و حقه بپذیر و هر جا حق نیست بدون ترس و واهمه و سکوت ، بیان کن و با دلیل نپذیر و رد کن .
در نهایت محکم و با اعتماد به نفس باش و نترس . برای این منظور پیشنهاد می کنم خود شما جلسه رو ترتیب بده و او را غافلگیر کن و اینجوری ابتکار عمل را در دست داشته باش که همین اعتماد به نفس شما را تقویت می کند .
بدون این که خبر دهی در موقعیتی که میدونی او حضور خواهد داشت جلسه را ترتیب بده .
همسرت چون ضعف اعتما به نفس شما را دیده تصور این که شما چنین جلسه ای رو ترتیب بدهی را نخواهد داد و این یک مانور خوب از قاطعیت مؤدبانه شماخواهد بود .
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ارزو خانم
واقعیتش اینه که من فکر می کنم شوهرم از خودش مطمئنه که میتونه منو توی جمع محکوم کنه.برای همین این پیشنهاد رو داده.
عزیزم اگر تو با سیاست چند نفر بزرگ تر یا حکم یا داور عاقل و دانا را انتخاب کنی و آنها کارشان را خوب بلد باشند خواهی دید که بحث محکوم کردن در میان نیست . تو از چه می ترسی ؟!
از محکوم شدن ؟! مگر چه اشتباه بزرگی کرده ای ؟! می بینی طرز فکر تو اشتباه است . همه ی ما در مسیر زندگی اشتباهاتی داشته ایم این به معنی این نیست که ما جرمی انجام داده ایم تا کسی بخواهد ما را محکوم کند .
بحث محکومیت تو منتفی است و پای یک زندگی و منافع دو بچه در میان است و تو به عنوان یکی از طرفین دعوا باید به این ایمان داشته باشی که قرار است این جمع تو و همسرت را به هم نزدیک تر کنند نه اینکه از هم دور کنند و فاصله ی بین شما بیشتر شود .
فکر می کنی همسرت چرا اینقدر به خودش مطمئن است ؟! چرا تو به خودت مطمئن نیستی ؟! اعتماد به نفس !!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ارزو خانم
و باز هم فکر می کنم می خواد در جمع ازم قول بگیره و شاید تعهد که دیگه براش مشکلی درست نکنم.
ببین آرزو ، تو هم حق انتخاب و حرف زدن و تصمیم گیری داری . در آن جمع تو می توانی با حفظ آرامش از خواست های خودت بگویی از منافع خودت و بچه ها . حتی از ترس هایت . و حتی از عشق و علاقه و یا هرچیز دیگری که دوست داری از آن ها حرف بزنی و بیان کنی . فرصت خوبی است که به تو این امکان را می دهد تا صدایت را به گوش شوهرت برسانی و با هر بحثی هم که مخالف بود ی قبولش نکنی .تو چرا به حق و حقوقی که خودت داری توجه نمی کنی ؟! چرا فکر می کنی این اجتماع کوچک برعلیه تو اقدام خواهند کرد . تو اسیر بدبینی هستی و خودت می خواهی بازنده باشی و اصلا خودت را بازنده می بینی ،واقعا چرا ؟!
این نوع تفکر غلط است و تو بر مبنای همین تفکر برای خودت روزهای آینده ات را می نویسی .و چون تفکر تو قشنگ نیست روزهای آینده هم قشنگ نخواهد بود . تغییر بده تفکرات را . خودت را برنده ببین . به اختیارات خودت، در افکار ت بها بده .
تو نیاز به کمک داری و اول از همه باید خودت به خودت کمک کنی .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ارزو خانم
من نمی گم خیلی خوبم.منم در این زندگی اشتباه کردم.اشتباهات بزرگ من رو دادن خیلی زیاد به شوهرم بوده که الان دیگه از پسش بر نمیام.
آرزو تو در مسیر زندگی تغییر کرده ای . روزهای اول زندگی حتما به شوهرت فرصت هایی داده ای تا نشان دهی که مثلا خیلی خوب و صبوری ! ( همان کاری که خیلی از زن ها و مردها می کنند و بعد در این ظاهر سازی اولیه گیر می کنند ) چون در دراز مدت نمی توانند به این نقش بازی کردن ادامه بدهند و مجبور می شوند یک روزی این نقاب ها را کنار بیندازند . و تو چنین کرده ای . اما مهم نیست .تنها تو نیستی که چنین کاری کرده ای و امروز هم احساس می کنی گیر افتادی . امروز اهمیت دارد .می خواهی نقش باز نکنی ؟!نکن . می خواهی قوی و مقتد ر در صحنه ی زندگی ات ظاهر شوی ؟! ظاهر شو .
اما
درست . با آگاهی . با دقت . با مهارت. با درست اندیشی . با مثبت اندیشی .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ارزو خانم
ببینید روز خواستگاری که با هم صحبت می کردیم ایشون گفت:کار بیرون خونه مال منه و اگه لازم دیدم درموردش بهت می گم .
حالا روی حساب این حرف می گه من اگه تا 4 صبح هم بیرون بودم به هیچ عنوان حق نداری بپرسی کجا بودی و....
من حد و حدود تو رو روز اول مشخص کردم.
آخه از این حرف من چطور باید می فهمیدم منظورش اینه که هر موقع بیرون می رم هیچی نپرس.معلومه که کار بیرون مربوط به اونه.............
جالبه که اینقدر در این مورد بارها بحث کردیم که من مجبور شدم کوتاه بیام و دیگه تحت هیچ شرایطی نپرسم کجا رفتی و امثال اینها....................
یکی از مواردی که حتما در جلسه اگه برگزار بشه مطرح می کنه همینه.
فرض بگیر یم که شوهر تو این حرف را مطرح کند این چیزی نیست که تو توسط آن محکوم بشی که اشتباه کرده ای .
اما یک نکته
چرا مسیر اختلاف بین شما این مسئله شده ؟! برای اینکه تو بلد نبودی چطور با شوهرت حرف بزنی تا نسبت به سوال و جوابهای تو در این رابطه حساس نباشد و طبیعتا توانسته از آنها مبحثی برای مشاجره و اختلاف و سواستفاده یا هر چیز دیگر استفاده کند .
واقعا ببخشید کلمه بهتری پیدا نمی کنم ولی به همین شکلی که به نظرم می آید می گویم تو فاکتور لوندی و زنانگی را با بازپرسی عوض کردی در نتیجه نه تنها جواب نگرفتی بلکه به اینجا رسیدی که شوهرت حق خودش می داند و صغری و کبری می چیند .
باور کن زبان خوش مار را از سوراخ بیرون می کشد چه برسد به مرد .
یک نگاهی به نقش زنان در تاریخ بینداز ببین این زن چه موجود عجیبی است که می تواند دنیا را به جنگ بکشاند و یا برعکس و تو یکی از همین زن ها هستی .
باید خودت را باور کنی . از دید من تو خوب عمل نکردی و از کل توانایی های خودت بهره نبردی .اماچرا ؟! چون بلد نبودی .اما الان وقتش است که یک فکری بکنی و در نتیجه ی آن فکر روی اعمال و افکار و احساسات خودت تسلط کامل پیدا کنی و جریان را به سمت صلح و آشتی بکشانی و شوهرت را جذب کنی و در نتیجه برنده رابطه و زندگی ات باشی .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ارزو خانم
یکی دیگه اینکه من فوق العاده ساده بودم و او هفت خط.بارها با من قهر های 2 ماهه کرده و جاش رو جدا کرده و در این مدت 1 کلمه هم حرف نزده . ومن که در این شهر غریب بودم خیلی بهم سخت می گذشت.خدا میدونه خودش سر یه مساله کوچک که خودش مقصر بود قهر می کرد و بعد با رفتارش من ساده رو مجبور می کرد که ازش معذرت خواهی کنم.قول بدم که دیگه مشکلی از طرفم بوجود نمیاد و......
فکرش رو بکنید که این آقا smsهایی رو که من بعد قهرهاش براش فرستادم که حرف بزنه و...و در اونها ازش معذرت خواهی کردم و قول دادم رو در گوشیش نگه داشته!و میدونم میخواد به همه نشون بده و بگه ببینین چقدر قول داده و مقصر بوده و عمل نکرده!
هیچکس ساده نیست مگر اینکه خودش بخواهد و تو هم این را خواسته ای .
چرا فکر می کنی این اس ام اس ها امتیاز منفی است ؟! چرا فکر نمی کنی که برای حفظ زندگی و علاقه ای که به مرد زندگی ات و پدر بچه هات داشته ای این کارها را کرده ای و نه تنها اشکالی ندارد بلکه خیلی هم قشنگ است . و این نقطه ی قوت توست که بی توجه به قاصر و مقصری انجام شده برای بقای زندگی .
آرزو مردان برقرار کننده ارتباط نیستند . این را باید همه ی ما زنها بدانیم ما ارتباط را برقرار می کنیم و شرایط را برای عرض اندام های بعدی مرد مهیا می کنیم . بعد از این توانایی و هنر خودمان سود می بریم .
حال اگر ما در برقراری ارتباط دچار اشگال باشیم نتیجتا سودی هم درکار نیست .
چرا فکر نمی کنی که همسرت هم مثل تو تشنه محبت است و آن اس ام اس ها را نگه داشته تا در خیال خودش ترا زنی مهربان و عاشق و منعطف به تصویر بکشد .چرا فکر نمی کنی دلیل حفظ و نگهداری آن اس ام اس ها برای این است و نه سو استفاده ( هر چند که به نظر من مسئله سوءاستفاده منتفی است و منطقی آن را ثابت نمی کند که کارایی این چنینی داشته باشد )
من شوهر ترا نمی شناسم و حرف های او را نشنیده ام ولی به نظرم خیلی منفی هستی و هیچ نقطه مثبتی را نمی خواهی ببینی و ....
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ارزو خانم
من نمی گم خیلی خوبم ولی خدا شاهده برای این مرد همه کار کردم.مجبورم کرد هر چی میگه گوش کنم.اشتباه کردم وقتی تقصیری نداشتم ازش عذر خواستم .و حالا او میخواد سو استفاده کنه.چه کنم؟
کتاب وابستگی متقابل
کتاب وابستگی عاطفی
و کتاب زنان شیفته
را بخوان .
تا بفهمی چرا همه کار برای این مرد کرده ای و حداقل بفهمی که مشگل از خود توست نه او و اگر تو مشگل نداشتی نه او و نه هیچ فرد دیگری نمی تواند از تو بهره کشی کند تا امروز درگیر این حس باشی .
و اگر با عشق کاری براش کردی که دیگر حرفی در آن نیست و او هم می فهمد .
و کسی هم نمی تواند از نقاط حسن و قوت کسی سو استفاده کند . بچه نباش . دیگران هم بچه نیستند . همسر تو هم چنین کاری نمی کنه . اگر به واقع همینی است که می گویی .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ارزو خانم
مساله دیگه اینه که کسی که به این راحتی در ابتدای صحبت میگه برو دادگاه شکایت کن.یعنی هیچی دیگه براش مهم نیست.مفهمومش این بود که وضعیت روابط عاطفی و زناشویی ما همینه که هست.میخوای بخواه .نمیخوای یه چند نفر رو بگو بیان.
خیلی ها چه مرد و چه زن در فشارها دست به بازی طلاق می زنند ولی این بازی به معنای این نیست که حتما این اتفاق می افتاد او به دنبال برد است . اما تو چه میدانی ته فکر او چیست ؟! و او به دنبال چه بردی است . شاید می خواهدترا برساند تا از تو امتیاز بگیرد ولی نه امتیاز جدایی بلکه امتیاز زندگی خوب و بدون دعوا .
من فکر نمی کنم همسر تو به قصد قطع رابطه چنین حرفی را زده باشد بلکه برعکس چون در آن صورت نیازی به حضور بزرگتر و جلسه نبود و دیگر حرفی برای گفتن در میان جمع باقی نمی ماند .
آرزو در تحلیل کردن مسائل زندگی ات و فهمیدن حرف شوهرت دچار سیاه بینی و اشکال هستی .
تو هم حق انتخاب داری . طلاق خواستی بگیر نخواستی مبارزه کن . بگو طلاق نمی گیرم دندت نرم خرج من و بچه هام را باید بدهی و من سر جای خودم نشسته ام تو هم برو هر کاری دلت خواست بکن و...
نترس از اینکه تو هم شاخ و شونه بکشی .:311:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ارزو خانم
آخه من جرا باید دوباره هر چی او می گه گوش بدم؟جلوی چند نفر آدم دیگه ریزترین مسایل زندگیم رو باز کنم؟احساس می کنم این مرد داره ازم بیش از حد سو استفاده می کنه.
برای اینکه ثابت کردی که به تنهایی از پس حل مسائل زندگی ات بر نمی آیی و شوهر تو این را فهمیده و بسیار هم عاقلانه سعی دارد از دیگران کمک بگیره تا به این مشگل و بازی ها خاتمه بده .
چرا فکر می کنی که هر اقدام و پیشنهادی از سمت همسر تو معنایی مترادف با سو استفاده دارد ؟!اینجوری که تو تا به حال برای ما تعریف کرده ای این است که همسرت به تو خیانت کرده ولی الان جوری حرف می زنی که من علامت سئوال دارم که مگر از طرف تو چه اتفاقی افتاده و تو چه کرده ای که اینقدر طرح موضوع و مشکلات زندگی تان سخت به نظر می رسد ؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ارزو خانم
با زنی (مطمئنم)رابطه داره و با وجودی که من براش یه زن رام و اهلی بودم هنوزم میخواد ازم امتیاز بگیره و کاری کنه که دیگه نتونم جیک بزنم.
به هیچ چیز مطمئن نباش تا به چشم ببینی .
باز هم منفی دیدن ؟! امتیاز بده . امتیاز بگیر . سیستم بده و بستان است . از امتیاز دادن نترس اما راه امتیاز گرفتن را یاد بگیر .
جیک نزدن با غر زدن خیلی فرق دارد. تو جایی که باید حرف بزنی حرف نمی زنی اما جایی که باید سکوت کنی زیاد حرف می زنی و همین هم باعث واکنش های همسرت می شود .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ارزو خانم
رفتارش باهام اصلا خوب نیست.نه محبت .نه رابطه و هر موقع سر هر مساله بی موردی باهام دعوا می کنه.
واقعا نمی دونم باید چه کنم؟؟هر چه فکر می کنم می بینم یا باید اساسی تغییر کنه یا طلاق راه حله.........
به نظر من تو خیلی جدی به مشاوره های خودت ادامه بده و حتی یک روان پزشک بالینی را در لیست کاری خودت قرار بده .
طلاق راه حل فعلی تو نیست . تو منفی هستی و در این شرایط نمی توانی از همسرت توقع برخورد درست داشته باشی . او همان رفتار و احساسی را از خود نشان می دهد که تو به آن فکر می کنی . تو مثبت فکر کن و به او با تمام وجود لبخند بزن و صمیمی باش ببین اگر غیر از این با تو رفتار کرد .
باز هم تکرار می کنم که تو نیاز به جلسا ت حضوری مشاوره داری باید دوربین را از سمت شوهرت به سمت خودت بگیری و زمانی که این کار را کردی خودت متوجه می شوی که اوضاع چگونه است .
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
ارزو جان
دوستان نکات خیلی خوبی را مطرح کردند فقط یه نکته دیگه:305:
شما برای این زندگی و بقای ان تلاش هایت را بکن و نتیجه را به خدا واگذار کن و به او توکل کن
با ارزوی شادکامی برای دوست خوبم:323:
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
خانم آنی عزیز تمام راهنمایی ها را کرده اند. بنظر من هم آرزو نباید از جلسه ترسی داشته باشد چون بالاخره از این وضعیت ابهام در میاد. اونهم باید حرف حساب شوهرش را بفهمد ممکن است اون هم دلایلی داشته باشه در اینصورت آرزو در صدد جبران کاستی های احتمالی بر میاد.
البته
- اول از همه خواستن از خدایی که هر روز صدایش می کنی
- ترس ممنوع!!!
- با اعتماد بنفس بالا
- و حفظ آرامش در طول جلسه
- سعی در بیان رسای مطالب و خواسته هات با رعایت ادب
مشکل اصلی تو ترس است. اونو شکست بده
و در آخر این جمله را همیشه تکرار کن :
[color=#FF0000]برنده شدن همه چیز نیست اما میل و اراده به پیروزی و بردن همه چیز است
موفق باشی عزیزم
-
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
آرزو چی شد؟! چیکار کردی ؟! به نتیجه ای تازه رسیده ای یا نه ؟!
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
آنی عزیز سلام
ببخشید که زودتر نتونستم جوابتون رو بدم.کامپیوترم مشکلی داشت که امکان اتصال با اینترنت را نداشت.
به هر حال 3 هفته پیش در حالی که تصمیم گرفته بودم وقتی به مسافرت هر هفته به منزل پدر ایشون میریم پدر و مادر من هم بیان و جلسه رو تشکیل بدیم و حتی می خواستم ترتیب تعقیب شوهرم رو هم بدم ولی ..............با یکی از اقوام نزدیکم که قرار بود در جلسه حضور داشته باشه صحبت کردم.کسی که خیلی قبولش دارم.یه انسان تحصیلکرده که زندگی موفقی داره و.....
ایشون خیلی با من صحبت کردن.خلاصه ای از مهمترین حرفاشون این بود که در یه زندگی و مشکلاتش هم زن و هم مرد مقصرن.می گفت تو هم حتما اشتباهاتی داشتی .شاید اشتباهاتتون مثلا 4 به 2 بوده.ببین تو چه کردی که رابطتتون به این شکل در اومده؟تو چه کردی که او اینطور برخورد کرده؟می گفت اگه میتونی بشین فکر کن و تصمیم بگیر که زندگیت رو درست کنی و از نو بسازی.اشتباهاتت رو جبران کن.از عواقب طلاق برام گفت و گفت اصلا با مچ گیری و تعقیب و....موافق نیست و می گفت فکر نمی کنه شوهر من کسی باشه که در صورت مچ گیری عذر خواهی کنه و.....
می گفت اگه واقعا همه فکرات رو کردی و پتانسیلی در این رابطه برای بهتر شدن نمی بینی و برای جدایی مصممی که برو و اقدام کن .دیگه نیازی به مچ گیری و آبرو ریزی و این مسایل نیست.
و نظرش این بود که فعلا برای جلسه اقدام نکنم .چون نتیجه جلسه برای من میتونه صفر یا یک باشه.یعنی یا اون جلسه برای ادامه زندگیم از طرف شوهرم و من به نتیجه میرسه یا نمیرسه.
قبل از این کار همه سعیم رو در جهت حفظ و بهبود زندگیم و حل مشکلاتم بکنم و اگه نشد و نتونستم جلسه بگذارم وهر اقدامی مورد نظرمه با فکر و تعقل انجام بدم.
می گفت کسی که از دورتر به رابطه شما نگاه می کنه نظراتش با واقعیت و عقلانیت نزدیکتره و از احساسی بودن دورتره.نسبت به خود تو که در مجموعه ای از احساسات منفی قرار گرفتی.
و من همه حرفاش رو قبول داشتم.دیدم درست می گه.من هنوز به کاری که می خوام بکنم مطمئن نیستم.
مشاور هم می گفت باید به کارت 100 در 100 مطمئن باشی که هیچوقت احساس پشیمونی نکنی.نگی ای کاش این کار رو می کردم شاید درست می شد.
می گفت تو با شوهرت حرف می زنی و .....نه برای اینکه او درست بشه.برای اینکه تو مطمئن بشی که تصمیم احتمالیت برای جدایی درسته.برای اینکه در آینده برای بچه هات جوابی داشته باشی که من همه سعیم رو کردم ولی نشد.
و در کنار همه اینها جناب آقای سنگتراشان سیاست های جذبی رو برای طولانی مدت موثر دونستن و البته گفتن که کار خیلی سختیه که علارغم همه مسایل و شرایط مختلف یه زن نسبت به شوهرش سیاست جذبی داشته باشه.
نهایتا اینکه کمی فکر کردم و تصمیم گرفتم مدتی رفتاری مهربانانه تر و با محبت تر با شوهرم داشته باشم.احساس می کنم و مطمئنم این راه رو باید به هر سختی که هست طی کنم تا اگه کارم به جدایی رسید در مشکلات احتمالی بعدی اون خودم رو سرزنش نکنم که اگه تلاشم رو کرده بودم و یه ذره محبت کرده بودم شاید همه چیز درست میشد و....
و الان حدود 3 هفته ای میشه که سعی کردم رفتار بهتری با شوهرم داشته باشم.مهربون تر و با محبت تر باشم.
باید بگم که خیلی سخته..............خیلی سخته که او پس بزنه و من همچنان با محبت باشم.به قول جناب آقای سنگتراشان خیلی سخته در همه مواقع سیاست جذبی داشته باشم.در درون ازش بدم بیاد و در ظاهر خودم رو علاقه مندش نشون بدم و او همچنان پس بزنه!!!!!!
همچنان هیچ رابطه ای با هم نداریم و.....
البته اونطور که جناب آقای سنگتراشان مد نظرشون هست نتونستم باشم.یعنی چند باری در این مدت به جاده خاکی زدم.نتونستم عصبانی نشم و همچنان سیاست جذبی داشته باشم.و ایشون مدت زمان 6 ماه تا 1 سال رو توصیه می کنن که من اصلا فکر نمی کنم این مدت طولانی بتونم ادامه بدم.در ذهنم یه فرصت 2 ماهه است و بعدش تصمیم گیری......
سخت می گذره اما همونطور که گفتم این مرحله رو باید پشت سر بگذارم که بعدا جای پشیمونی نباشه.
هفته دیگه عیده و میدونم شوهرم به منزل خانواده من نمیاد و من نمیدونم باید جواب فامیل و اطرافیان رو چی بدم که عید هم تنهایی با 2 بچه کوچک مسافرت کردم؟
آنی عزیز اگه نظری دارید بفرمایید.خیلی ممنونم میشم .
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
دوست خوبم آرزو خانوم، چرا سیاست جذبی رو تاییدی برای تصمیمات بعدیت می خوای؟ چرا به این موضوع فکر نمی کنی که اگر این سیاست رو با دل و جان و باور درونی انجامش بدی حتما طرف مقابلت هم جذب میشه! سخته! می دونم خیلی هم سخته! توی شرایطی که شما بیشترین نیاز رو به همسرت داری باید کاری کنی که همسرت رو هم به طرفت جذب کنی، اما به این موضوع فکر کن که اول این زندگی این نبود و یه سری رفتارها و منش ها و نگرشها باعث شد که این زندگی و این زن و مرد به این جا برسن!!!! یه کم فکر کن!
شرایطتت سخته! قبول! خیلی هم سخته! اما هیچ مشکلی نیست که آسان نشود، شاید زمان بر باشه اما فکرش رو بکن ساختن این زندگی ارزشش رو داره که یه مدت سختی بکشی، لطفا منشت و دیدت رو عوض کن و یه کم مثبت تر و عاقلانه تر فکر کن و عمل کن! باور کن که توی این دنیا هیچ چیزی نیست که نشه تغییرش داد الا یه موارد خاصی رو که خود شما آگاه ترید!
شما عوض شو، ببین که دنیا هم عوض میشه!!!!!!!!!!!:46::43:
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
سلام آرزو جان
چقدر خوشحالم عزیزم که با یکی از اقوام عاقل و دانا خودت مشورت کردی .این موفقیت را به تو تبریک می گویم .
من مدتهاست که به مجازی بودن و کمی اطلاعات خودمان در زمینه ی راهنمایی های جدی برای زندگی های پر مسئله فکر می کنم و فکر می کنم که یک راهنمایی غلط چه پیامدهایی می تواند برای افراد دخیل در رابطه داشته باشد چرا که دنیای مجازی محدودیت دارد و بسیاری مسائل دیگر . از قضا تاپیک شما از آن دسته تاپیکهایی است که حساسیت خاص و دقت ویژه می طلبد ، چرا که مسائل شما از پیچیدگی خاصی برخوردار است و بد نیست یکبار دیگر تمام دوستان به پست آخر شما توجه کنند .
از جمله مواردی که باید به آن توجه شود راهنمایی و تمرکز بر روی خود فرد حاضر ( آرزو ) است و نه تحلیل فرد غایب !( همسر آرزو )
درست مثل پستی که del نازنین برای تو زده( پست 109) . یعنی کاملا شما را به مثبت اندیشی دعوت کرده و در مورد سیاست جذبی شما صحبت کرده . به نظر من بهترین شیوه ی راهنمایی همین روش است تمرکز بر روی خود فرد یعنی آرزو .
نظر همه ی ما بر حسب داده های شما نشست خانوادگی بود و نظر این آقا یا خانم فامیل که از نزدیک به شما و مسائل زندگی شما اشراف دارند چیزی غیر از آن . هر چند که در سایر موارد تقریبا نظرات یکسانی ارائه شده است .
اما همین مورد اخیر به نظر من خیلی مهم است و ما دوستان تالار را وادار به تعمق بیشتر در راهنمایی ها و راه هایی که ارائه می دهیم می کند و از این باب بسیار خرسندم و به سهم خودم یک عذرخواهی تمام قد از تو باید بکنم . چون خود من با وجود تمام دقتی که از ابتدای تاپیک تو در جهت راهنمایی داشتم در اینجا دچار اشتباه بودم و این فامیل قطعا بر حسب دانسته های حضوری و حقیقی اشراف بیشتری به ماجرای شما و زندگی تان دارد . ( این نمونه نشان مشت نمونه ی خروار از اشتباهات ما در راه حلهایی که ارائه می دهیم را نشان می دهد )
به واقع عزیزم برای تو بهترین زندگی را از خدا آرزو می کنم اما به غیر از تفکرات و اندیشه ها و عملکردهای فردی و احساسی خودت در جهت مثبت ، در موارد دیگر خیلی در بند راهنمایی های ما نباش .
ما همه تحصیلات نامرتبط و مطالعات پراکنده ای در باب علم روانشناسی و مشاوره داریم و همگی شاید به علتی علاقمند به مسائل روانشناسی یا حتی دوست یابی و.. باشیم .
مشگل زندگی تو قدری پیچیده است پس خواهش می کنم روی ما و تالار به عنوان جایی برای شنیدن نظرات مختلف حساب کن و جایی که شاید تا حدی بتوانیم بر حسب داده های تو در جهت رفع اشکالات فکری و احساسی و عملیاتی تو تلنگرهایی به تو بزنیم نه چیزی بیشتر از آن . سعی کن در محیط حقیقی از نزدیکان فهیم و دانا که از زندگی تو و همسرت بهتر می دانند کمک بگیری و مخصوصا دکتر روانشناس بالینی و مشاور را جزو برنامه های لازم و واجب خود جای بده .
و در تالار تنها جایی که آقای سنگ تراشان و نقاب حضور داشته باشند به آنها اعتماد کامل کن . آنها حد و مرزها ی راهنمایی و مشاوره های اینترنتی و مجازی را خوب می دانند و راهنمایی که منجر به اختلاف بیشتر بشود نخواهند کرد . آنها تحصیلات آکادمیک و تجربه ی مشاوره دارند اما سایر دوستان از جمله خود من به هیچ عنوان اجازه ی مشاوره و راهکار نشان دادن نداریم حتی اگر درست هم باشد باید خیلی روی آن فکر کرد و از همه ی جوانب ناپیدا سنجیده شود .
مطمئن باش در دنیای حقیقی شناخت ها کامل تر است و ابعاد گسترده تری را در بر می گیرد . در دنیای حقیقی مسائل حال و گذشته از منظرهای مختلف مورد بررسی قرار می گیرد . فرض کن فردی در دنیای حقیقی اهل بازی باشد وبازیکن حرفه ای هم باشد با روشهای مختلف می توان بازی های او را فهمید و درک کرد و نشانه ها بسیار زیاد هستند ولی در دنیای مجازی تو ابدا نمی دانی چه کسی واقعا راست می گوید و چه کسی دروغ می گوید و چه کسی بازکن است و چه کسی قصه پردازی می کند و .......
این بحث شاید به مورد تو به تنهایی ربط نداشته باشد اما این تاپیک برای آن تلنگری که مد نظر من است تا همه ی ما بخوریم تا بفهمیم یک راهنمایی و اقدام کوچک اما غلط می تواند چه بر سر یک زندگی بیاورد لازم است .
موفق باشی دوست من .