سلام افسون عزیزم من فکر می کنم. با این وجود شما هنوزم خیلی خوشبختید. منم شرایطم تا حدودی مثل شماست با این تفاوت که ازدواج نکردم و با وجود اینکه پسرای زیادی دوروبرم بودن دوست پسر نداشتم. می دونید تنهای تنهام.و اگه یکی بخاطر خودم و برای ازدواج می خواستم با جوون و دل ازدواج می کردم و همیشه به خودم می گم «به امید خدا اگه یه روزی ازدواج کردی یادت باشه تو این روزهای تنهایی چقدر منتظرش بودی»
خواهش می کنم. تو این شرایط فقط صبر کنید و با آرامش و کم کم خواسته های منطقی تونو مطرح کنید. با زبون خوش شما می تونید به هدفتون برسید.(سعی کنید بدون اینکه از غرور و شخصیتش کم بشه درخواستاتونو مطرح کنید. آخه فکر می کنم مرد همه چیش شخصیتش که اگه خورد شد دیگه هیچ کاری نمی شه کرد...)
در ضمن تا حالا که اشتباه نکردی از این به بعدم نکن. بدترین گزینه طلاق و مطمئنا پشیمونی میاره ...
واسه اینکه بدونی چقدر خوشبختیی یه سری به تالارهای دیگه بزن و مشکلات بزرگ تر دیگران رو بخوون اون موقع به خوشبختیت پی می بری و خیلی خدارو شکر می کنی
در پناه خود خدای مهربون باشید.