سلام
فقط شما و کارشناس می بینید کسی دسترسی نداره
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
کاملا مشخصه که دلت با این آقاست، و دوست داری فرصت بیشتری برای شناخت بدی.
اما از نظرات مخالف این امر واهمه داری.
چون خودت را تنها می بینی و فکر می کنی داری اشتباه می کنی.
این آقا یک سری نقاط ضعفی داره اما مهم آینه که آیا تو توانایی کنار آمدن با این خصایص آن هم با در نظر گرفتن نقاط قوتش داری یا نه؟
این دغدغه ذهنی ات به نظر می یاد.
و آین را به کمک مشاوره خواهی فهمید. پس به ندای قلبت گوش کن و یک فرصت دوباره بده.
ولی این بار کمی از نگرانی ها تون، احساساتتان و گله هایه تون هم صحبت کنید. مراقب باشید ایشان را محاکمه و یا قضاوت نکنید، به ایشان برچسب نزنید.
فقط از ناراحتی ها و نگرانی هاتون صحبت کنید.
و آزشون بخواهید برای رفع این نگرانی ها و ادامه شناخت شما نیاز دارید زیر نظر یک روانشناس یا مشاور به اطمینان برسید.
من که از بحث صداقت و عدم صداقتی که روش استپ کردی چیزی متوجه نشدم آنقدر هم ذهنت را درگیر این موضوع نکن، تنها سعی کن خودت باشی و در این گریز شناخت بیشتری نسبت به عکس العمل های آون آقا در مقابل خود واقعی ات به دست بیاری.
فقط در نشان دادن خود واقعی ات مراقب باش آون بدبینی ات را کنار بگذاری و خودت را دوست داشته باشی.
با همان که هستی آشتی کن، دوستش داشته باش و آن را نشان بده.
سلام.
معرف ظاهرا عجولانه با ما تماس گرفته.
من عکس العملی به تماس اول معرف نشون ندادم.
فردا اون روز باز تماس گرفت و گفت که پدر آقا پسر باهاشون تماس گرفته و خیلی از شما تعریف کرده و گفته لازم به شناخت بیشتر هست. ولی شبش خود پسر با معرف تماس گرفته و گفته که با تمام احترامی که قائله، به ادامه شناخت فکر نمیکنه.
موضوع که تمام شدست. تاپیک رو هم میشه بست.
راستی دیروز یه مصاحبه داشتم. بد نبود مصاحبم. ولی اصلا از دانشگاهش با اینکه دانشگاه مطرحیه خوشم نیومد. امیدوارم قبول نشم اونجا.
سلام
من هم نظرم براینه که این تاپیک قفل شود . که هم از ظرفیت عبور کرده هم نیاز هست به خودت بپردازی.
اصل مشکل تو عدم پذیرش خودت هست.خودت خودت را نپذیرفتی ونمی پسندی و...... همین مایه اضطراب ودرگیریاهایت است.
خودپنداره های منفی ات زیادهست .این باعث میشود حتی کسی هم تورا بپسندد باور نکنی.
من جدً همین پویی که هستی ،بعنوان یه دختر باهوش و صادق ودارای پتانسیل قوی ای از توانایی ها خیلی دوست دارم....ولی بعید میدونم باور کنی وتعارف ندانی.
نگاهت را در مورد خودت عوض کن.
احساساتتو بشناس وبدون قضاوت بپذیر.....
تاپیکی دراین راستا باز کن تا بهش بپردازیم
سلام.
یکی دو مورد اتفاق افتاده که من به فقط یک اتفاق و حواس پرتی تعبیرش کردم و بهش توجه نکردم. ولی الان شک دارم که چقدر درست تعبیرش کرده ام.
حدود سه هفته ای بعد از عید فطر، از آقا پسر یک پیام تبریک عید فطر در واتساپ رسید. که من به خاطر بی موقع بودنش، اینجوری برداشت کردم که اشتباه ارسال شده و توجهی نکردم.
حدود یک هفته پیش هم روی گوشی مامانم یک تماس بی پاسخ از یک شماره بدون نام افتاده بود که به نظرم شماره مادر ایشون بوده.،( شمارش رو پاک کرده بودم ولی چیزی که در حافظه خودم یادمه، همین شماره بود)
که ما هم چون تردید داشتیم خودشون باشن و هم اینکه اگر کار مهم باشه مجدد تماس میگیرن، تماسی نگرفتیم.
این یک هفته هم اصلا بهش فکر نکردم و گفتم حتما اشتباه شده. ولی امروز خیلی رو مخمه.
به نظرتون درست بوده که محل ندادم؟
سلام
پوه عزیز دختر خوب چرا ی دفعه برای همیشه مسئله رو حل نمی کنی؟
حیف زندگیت نیست حیف این سالهای قشنگ عمرت نیست ؟
من نمیدونم مکالمات تون با معرف همینطوریه که اینجا میذاری؟!!
اصلا چرا معرف!!بزرگترها باهم چه حرف حسابی ردو بدل می کنند؟
چرا شفاف سازی نمیکن؟
اگه ی خواستگاری به نتیجه نمیرسه خب ادم خداحافظی میکنه و تموم
حالا اونا تموم نکردن شما تموم کن اگه به نفعته
چرا از حرف زدن با مادرشون فرار میکنید ؟ خب گوشی رو بردارید بگید معرف حرف های این جوری میزنه اقا زادتون فرمایش کردن فلان...
این درسته؟
دید خوبی به این آقا نمیشه داشت....ولی قبلا هم گفتم بهتون
شما از نزدیک میبینید و می تونید قضاوت کنید
پست 83 خانم صبا رو ی بار دیگه بخوانید
بیشتر قدر خودتو و بدون
عزیزم ما به خودمون هم نباید بدهکار بشیم درسته؟؟
- - - Updated - - -
سلام
پوه عزیز دختر خوب چرا ی دفعه برای همیشه مسئله رو حل نمی کنی؟
حیف زندگیت نیست حیف این سالهای قشنگ عمرت نیست ؟
من نمیدونم مکالمات تون با معرف همینطوریه که اینجا میذاری؟!!
اصلا چرا معرف!!بزرگترها باهم چه حرف حسابی ردو بدل می کنند؟
چرا شفاف سازی نمیکن؟
چرا از حرف زدن با مادرشون فرار میکنید ؟ خب گوشی رو بردارید بگید معرف حرف های این جوری میزنه اقا زادتون فرمایش کردن فلان...
این درسته؟ دید خوبی به این آقا نمیشه داشت....ولی قب
سلام.
والا مادر ایشون که تماس گرفته بوده اند، ما در جاده بوده آیم و اصلا متوجه نشده بوده آیم و در واقع میس کال بود روی گوشی. حالا فرارش کجاش بوده نمیدونم.
با معرف هم بعد از همون آخرین باری که در اینجا گفته ام هیچ ارتباط و تماسی نبوده. اینم که میگید چرا معرف رو نمیفهمم.
تموم شدنش هم که همون اواسط خرداد تموم شده بود و بحثی هم روش نبوده. اینم که میگید چرا یکبار برای همیشه تمومش نمیکنید رو نمیفهمم.
این بار فقط چون شماره مادر ایشون افتاده بوده، و خب بحث بزرگتر و احترام مطرح میشه، برام سوال شد اینکه ما در جواب میس کال ایشون، تماسی نگرفتیم، حمل بر بی ادبی و بی احترامی نشده باشه یه وقت. همین.
فکر نمیکنم پستم ابهامی داشته که لازم شد بیشتر توضیحش بدم.
اگر اینکه ما شماره مادر ایشون رو دیدیم و زنگ نزدیم بگیم فرمایشتون چی بوده، ممکنه بی احترامی بوده باشه و باید زنگ بزنیم؟ من خودم نظرم این بود که مامان تماسی در جواب اونها نگیره و بذاره اگر حرفی دارن خودشون تماس بگیرند. اما یکم از نظر احترام به بزرگتر، دچار تردید شدم که درست بود که نذارم مامان بهش زنگ بزنه یا نه.
- - - Updated - - -
ممنون میشم اینم بفرمایید مشکل حرف زدنم اینجا در تالار چیه مگه؟
- - - Updated - - -
والا الان اون قسمت که من گفته ام"، از نظر احترام به بزرگتر دچار تردید شدم که درست بوده نذارم مامان بهش زنگ بزنه یا نه" جور دیگه برداشت میشه. منظورم از "بهش" مادر آقا پسره. و منظورم از تردید درباره "احترام" هم، احترام به مادر ایشونه.
- - - Updated - - -
ضمن اینکه موضوع برای من تمام شدست. الان مادرش هم تماس بگیره و بخواد باز حرفش رو پیش بکشه، من قبول نمیکنم.
اما نمیدونم، اینکه در جواب تماس مادر ایشون، ما تماسی نگرفتیم، رفتار درستی بوده، یا باید تماس میگرفتیم و میپرسیدیم تماس گرفته بودن فرمایششون چی بوده و بعد نظر خودمون رو مطرح میکردیم؟ یا اصلا همین که تماس نگرفتیم کار درستی بوده و بی احترامی هم نبوده؟
اگر بخوان و براشون مهم باشه میتونن دوباره تماس بگیرن. زیاد سخت نگیرید
سلام.
بله. نظر خودمم همین بود.