-
من رفتم تو فکر......یکی از بچه های قدیمی تالار لطفا جای مناسب یه تاپیک در مرد خیانت باز کنه.....
بچه ها من که نفر سوم یه زندگی بودم.....راستش خودم توجیح نمیکنم اون داستان هم تموم شد رفت اما خود دوست پسرم هم بد بخت مشکل دار بود؛زنش هم گناه داشت؛منم گناه داشتم......خوش عین بچه های بی کس و بی پناه بود!!!!!
تازه کیس های وحشتناک تر تو تالار میببنم.
چقدر زیاد شده.
چقدر فکره مشغول!
چرا این طور شده؟؟؟؟؟
ما ها چی کنیم این طور نشه؟
اگه شد چی کنیم؟
-
سلام دوستان ....
امیدوارم حال همتون خوب و دلاتون خوش باشه ...
امید و انگیزه به نظر من تو زندگی حرف اول رو میزنه ....
حس میکنم نه انگیزه ای نه امیدی دارم ...البته خودم میدونم امکان داره این شرایط مقطعی باشه اما با اینکه همه چیز از قبل بهتره اما نه اشتیاقی نه امیدی نه انگیزه ای نمیدونم چرا اینطور شده کلاسای دانشگاهم یکی در میون میرم ...
دیشب رضا اومده بود خونمون با مامانم صحبت کنه خالم فهمیده بود هرچی از دهنش دراومد بهمون گفت ..
داییم میاد خونمون میره حموم قبل اینکه بیاد هرچی از دهنش درمیاد بهمون میگه ...
خیلی دلگیرم خییییییییییییلی ..... خدا دوستم داره اما کی میخواد زندگیمو روبراه کنه ...
-
دیروز رفتم آخرین دندون عقلمم جراحی کردن درآوردنش خیال من راحت شد:(
لپم دو برابر شده!!!!
شب تا صبح خونریزی داشتم و نخوابیدم
ولی خیال من راحت شد
دیگه مطب نمیرم،
دیگه استرس ندارم
دیگه هم لازم نیست نقشه فرار بکشم.
دستیار دکتره ،بعدی که دکترش سه تا آمپول گنده زده، اومده بالا سرم میگه حالت خوبه؟ !!!!!
سرم و بحالت خوبم، تکون میدم!!
تعجب میکنه میگه، خب پس چرا رنگت عین گچ سفید شده؟ !!!! چرا دستات میلرزه! ؟؟
ترسیدی؟ ؟؟!!!
من :| پ ن پ! یه پارچه آبی رنگ سوراخ دار انداختین رو سرم، لباس جراحا و پوشیدین، سه تا آمپول گنده زدین، صورتم و مثه گرجه، با اون مایع قرمز رنگ سرخ کردین
انگار عمل جراحی مغز میخواین انجام بدین، بعد میپرسین ترسیدی؟؟؟!!!
این دندون پزشکا حتی همون جراحشون، از فرشته مرگ هم ترسناک ترن! :((((!!!!
اون قربون صدقه رفتنشون سر عمل! !! و دخترم و عزیزم گفتنشون! از صد تا فحش بدتر! !! میگی با دختر پنج ساله داره حرف میزنه که هیچی نمفیهمه!!!!:((((
من ک میدونستم همچین بلایی سرم درمیارن! !!!
آخرش بعد اون همه بلایی که سرم آوردن! !! دیدن دارم بی صدا اشک میریزم میگن، مگه درد داری؟!!!!! منم که با اون لپ باد کرده سکوت میکنم، میگن آهاانننن اشک شوقه! !!!!:|
اومدم بیرون پرستاره میپرسه، درد داشت :|
کلا نمیدونم لپ من از اول اونطوری بود! !! یا اینا به چشم پزشک نیاز داشتن با این سوالاتشون! !!! شاید خدایی فکر کردن من با این هیکل پنج سالمه! !!!!
هرچی مسکن میخورم فایده نداره!
آااااخ دندون بیچاره ام :(
منو بگو دفعه قبل فرار کردم :((( چقدر زود نوبتم شد:(
این چهار دفعه، هردفعه که از اون اتاق عمل این دکتره اومدم بیرون، تا حالا نشده، منشی و دستیارای دکتره نگن، بجای تو انگار مامانت زیر تیغ جراحی بود! !!!
یکی نیست به مامان من بگن، اینقدر حرص و جوش میخورین که سر از بیمارستان و قرص فشار و متخصص قلب درمیارین دیگه! !!
قربون خدا برم خدا به من چهااررررر تا دندون عقل داده :((( بنده اش هم چهارررر بار منو برد زیر تیغ جراحی! ! دندونایی که هیچوقت ندیدم و درآوررد:(
خدا رو شکر عقلم به دندون عقل ربط نداشت.
-
به شدت روزهای خوبی دارم سپری میکنم....
کار و درس و .....
با خودم در صلح کاملم.
یه سفر در پیش دارم،دو هفته میرم شیراز کنگرست....خود کنگره 3 روزست من بیشتر میرم تا با دوستام شیراز با خاک یکسان کنیم!!!!
دو تا مهمونی خوب دعوتم......بر سر مبارک!رنگی بسی زیبا نهاده ام!!!
امروز اش گوجه فرنگی تبریزی پختم.....جای دوستانم سبز.
پروازم روز شنبست.
میدونید که حمل و نقل برای ما در روز سنبه گناه داره....نه باید سوار چیزی بشیم و نه باید چیزی حمل کنیم حتی کیف....
اما من با پر رویی هر چه تمام تر سوار هواپیما میشم.دعا کنید نیفته حالا!!!!!
کلا بچه های دو رگه مثل من ترشی هفته بی جار از اب در میان.نه این ورین نه اون وری!
بچه ها راستی دارم کیتی موذی و شروری میشم!!!!!!حتما همین روزها یه تاپیک میزارم.راستش انقدر تالار مر از تاپیک های اکثرا قاب دستمالی شده که دلم نمیاد تاپیک بزارم!!!!!!(گفتم موذی شدم!!!!)
اون خواستگار هم کردم تو اب نمک!(از علایم دیگه موذی گریم).....تقصیر تالاره!!!!باور کنید :-)))))
بزارید از ترافیک تاپیک های قاب دستمالی کم بشه یک صحبت مفصل کنیم....
-
خیلی خوشحالم کیتی جان که حالت خوبه و مسافرت در پیش داری ...
منم که به قوبل گفتنی شکست عشقی خوردم:54:
اما چون میگذرد غمی نیست به هرحال قسمت اینه ادم باید با واقعیت های زندگی کنار بیاد شاید تقدیر من این هست که چندسال نباید خوشی کنم نمیدونم ادم از فردای خودش خبر نداره ... شاید همین فردا منم اومدم و از حال خوبم گفتم:323:
ایشااله که دلای همتون شاد باشه ...
ما که شب یلدا تنها تو خونه میشینیم و به در و دیوار نگاه میکنیم اونایی که تازه عروسن که خوش به حالشون کلی چیزای قشنگ محبت کادو صمیمیت براشون تازه میشه و اونایی که خانوادگی دور هم جمع میشن دعا کنید اونایی که تنها هستن هم سال دیگه در کنار یه اکیپ خوب باشن
-
شکست عشقی چرا؟؟؟؟؟؟مگه کات کردی؟......بابا منم روزهای بد اندازه موهای سرم داشتم! اون موقع فکر نمیکردم سال بعدش(الان باشه!)....انقدر همه چی خوب باشه...شکر؛گوش شیطون کر
توام مایدا بی تابی نکن دیگه.همه این روزا داشتیم و خواهیم داشت.سال بعد یاد من میفتی میگی کیتی می گفتا!!!!!ایشالا
-
آره عزیزم
ایشااله که روز به روز شادیات بیشتر بشه که غصه های گذشته یادت بره ...
من خودم زیاد ادم احساسی نیستم اما تو این مواقع دوست دارم همش باهام صحبت کنن بهم امید بدن روحیه بدن حتی الکی ... الان سختمه مخصوصا اینکه چند روزم تعطیله و تو خونه ام بیشتر افکار منفی میاد تو ذهنم ...
از خدا میخوام خودش هدایتم کنه به سمتی که به خیر و صلاحم ... راضیم به رضای خودش
-
سلام
من خوبم ... یعنی بد نیستم
از محل کار جدیدم براتون پست میذارم ... اینجا ساعت کاری خاصی ندارم یعنی صبح هر ساعتی از خوب بیدار بشم میام سرکار ظهر هم نهایت یک و نیم میرم ...
امروز چون صبح نیومدم الان اومدم یه مقدار کار عقب مونده رو انجام بدم
با شوهرم در تب و تاب خرید خونه ایم ... امروز پول جور کردیم و کلا تسویه کردیم ... روز سختی بود .:47: یه خورده شوهرم بد اخلاقی کرد ولی خوب ... عوضش دارم میرم خونه جدید :43:
چقدر دلم برای اینجا تنگ شده بود ... بعد از بداخلاقیای امروز شوهرم با این پست آرامش گرفتم
-
من که هی خوب میشم هی دپ میشم
ولی دیگه عمق دپ شدنم خیلی کمتره دیگه شدید نشده تو این 2 بار
الانم تو دپمم
:(
-
خوب عالیه مینوششششس....انتظتر نداری که یهو در یک لحظه خوب خوب بشی....اول دفعات دپ بودنت کم میشه؛بعد عمقشم کم میشه تا اینکه تموم بشه.....